محور بودن تعزیه در آن مجموعه برای روایت داستان موجب شد تا گپ و گفت ما بیشتر درباره این هنر نمایشی باشد و در آن میان پرسیدم: عناصری چون بیریا بودن تعزیه، میدانی بودن آن، موسیقی ویژهاش، نوع خوانش اشعار اشقیا و اولیا، پیامدار بودن رنگها و حرکتها در این نمایش و... از ویژگیهای هنر تعزیه است. در این میان شما کدام عنصر را برجستهتر و مهمتر میپندارید؟
چنین پاسخم گفت که: ویژگیهایی که گفتی همه بیانگر این نکته است که تعزیه نمایشی بهشدت نمادین بر مبنای رمزها و نشانههاست که هر یک از این نمادها واقعیتی را بیان میکند، اما بهنظر من آنچه بیشتر باید بر آن تکیه شود، عنصر ایرانی بودن در نمایش تعزیه است. فراموش نکنیم که تعزیه از یک سو تاریخ حوادث جانگداز کربلاست و از سوی دیگر بیان نمادین تاریخ اجتماعی مردم ایران است.
روانشناسی ایرانی، رنجهای انسان ایرانی در گذر تاریخ، ظلمهایی که بر این ملت رفته است، حوادث، مصایب و محرومیتهای گوناگونی که در تاریخ پر درد این ملت بر آنان روا شده است، همه به شکلی نمادین و هنرمندانه در اینگونه از نمایش قابل شناسایی و ردیابی است و در شب دهم هم بر این وجه از ویژگیهای تعزیه تأکید شده بود.
تعزیه در کنار شیعی بودن، ایرانی است و به شکلی نمادگونه مبین روانشناسی، خو، خصلت، رنجها و دردهای انسان محروم تاریخ اجتماعی ماست. درست میگفت فتحی. تعزیه، هنری ایرانی است که باورهای ایرانیان کهن در تقسیم جهان به 2 گستره نیکی و بدی در آن نمود یافته است؛ یک سو اهوراییان و دیگر سو اهریمنان. یکسو زیبایی و سوی دیگر زشتی و پلیدی.
برخی تعزیه را برآمده از سنت چندهزارساله مغکشی دانستهاند. تشریفاتی نمایشی که هرودوت و دیگر مورخان یونانی به آن اشاره کردهاند و گفتهاند که ایرانیان هر ساله بهیاد قتل اسمردیس مغ و یارانش چنین رسمی را بهجا میآوردهاند.برخی دیگر نیز تعزیه را برآمده از نوحهخوانی ایرانیان در سوگ قهرمانشان سیاوش میدانند که پیشینهای دراز در این دیار دارد و فرجام غمانگیز او بهدست تورانیان را مایه اینگونه از سوگواری برشمردهاند.
هرچه بود، این تشریفات در مذهب شیعه رسمیت یافت و بهویژه از عهد دیلمیان تا دوره صفویان و قاجاریه گسترش و تکامل پیدا کرد و در همه این دورههای تاریخی داستان اصلی آن، سرگذشت آدمیانی پاکسرشت بوده است که دلیرانه و تا آخرین دم حیات خویش به نبرد با ظلمت و جهل پرداختهاند و شهید شدهاند.
و در ایران شیعی، چه رویدادی شایستهتر از واقعه کربلا برای ترسیم رویارویی خیر و شر و چه پاکسرشتی برتر از حسین(ع) و یارانش؟تعزیه با ترکیبی درهمتنیده از موسیقی و نمایش، گونهای برجسته از ارتباطات سنتی در ایران است که بیواسطه در میان مخاطبان به اجرا در میآید و به پیامرسانی میپردازد.
ارتباطگران در هنر تعزیه، با چیرگی بر 2 هنر موسیقی و نمایش و با بهرهگیری از انواع نمادها و نشانهها –چه در میان عناصر صحنه مانند شمشیر و نیزه و مشک آب و چه در انتخاب رنگ پوشش نقشخوانان، پیام گسستن سره از ناسره را به مخاطب عرضه میکنند.
ایفاگران نقشها در تعزیه، شعر و نقالی و موسیقی را با سوگواری در هم میآمیزند تا صحنه نبرد خیر و شر، تضاد ابدی نور و تاریکی، جدایی راه سعادت از شقاوت و رویارویی همیشگی دو نیروی خوبی و بدی را با بازخوانی یک رخداد تاریخی به تصویر بکشند و از مخاطب بخواهند جای خود را در زمان حاضر بازشناسد که در صف اولیاست یا اشقیا.
در تعزیه، مرزبندیها بهشدت تفکیک شده است و در همه جای روایت تضادی آشتیناپذیر دنبال میشود بدانسان که حتی شخصیتی مردد و زردپوش همچون حر نیز که بر مرز بین 2 گستره خوبی و بدی ایستاده است، ناگزیر صف خود را مشخص میکند و به یک سوی ماجرا میپیوندد.
تعزیهگردانان و نقشخوانان این نمایش، در تاریخ این سرزمین در قامت ارتباطگرانی ظاهر شدهاند که از تعزیه بسان وسیلهای برای یادآوری ظلم و ستم حاکمان وقت بهره بردهاند و مردم را از استبداد حاکم آگاه کرده و علیه نامردمیها و تاریکاندیشیها شوراندهاند.
تعزیه، رسانهای برای بیان دردها و واگویی رنجها و عقدهگشایی علیه زور و تزویر بوده است و روسیاهی ستمگران و دغلکاران روزگار را فریاد زده است و فرستندگان پیام در این شیوه از ارتباط، بینیاز از فناوریهای پیچیده در معرض دید مخاطبان و در دسترس آنان به بیان این آمال و آرزوها میپرداختهاند.
تعزیه در میان مردم اجرا میشده و گیرندگان پیام گرداگرد صحنه و بیفاصله از ارتباط گران حاضر و ناظر بودهاند. پیامهایی نیز که در اینگونه از ارتباط انتقال مییابد، برای گیرندگان آشناست و به درک و فهمشان نزدیک است. این پیامها در فرهنگ، باورها، اعتقادات و هنجارهایشان ریشه دارد و بینیاز از رمزگشاییهای آنچنانی بر جان و دلشان مینشیند.
همشهری استانها