تاریخ انتشار: ۹ بهمن ۱۳۸۸ - ۰۷:۴۱

آتوسا رقمی: نامش در فهرست کسانی است که قرار است امسال در مراسم اختتامیه جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر ازشان تقدیر شود

در میان عده‌ای از دست‌اندرکاران تئاتر: بازیگران، کارگردانان، پژوهشگران و ... او عکاس تئاتر است.
فتانه دادخواه از اولین عکاس های حرفه‌ای تئاتر ایران است؛ کسی که سال‌های سال، نمایش‌هایی را که اجرا می‌شده‌اند، دیده و لحظه‌های آنها را در قاب نگاهش ثبت کرده. لحظه‌هایی که دیگر وجود ندارند، اما حالا ما آنها را می‌شناسیم و از طریق آنها با نمایش‌هایی آشنا می‌شویم که اصلاً ندیده‌ایم و همین‌طور با فضای تئاتری زمانی که نمی‌دانستیم در تئاتر چه می‌گذشته.اینها را مدیون عکس‌های او و همکارانش هستیم.

  • چه‌طور شد که عکاسی تئاتر را شروع کردید؟

کاملاً تصادفی. بعد از انقلاب قرار شد تالار وحدت هم که پیش از انقلاب نامش تالار رودکی بود و در آن موسیقی و اپرا اجرا می‌شد، به سالن تئاتر تبدیل شود. در آن زمان مسئولان تصمیم گرفتند از همه نمایش‌هایی که آن‌جا اجرا می‌شود عکس گرفته شود تا این نمایش‌ها در طول زمان ثبت شوند. مسئولیتش را به من پیشنهاد کردند، من هم پذیرفتم. بعد از مدتی عکاسی از تئاترهایی را هم که در تالارهای دیگر اجرا می‌شدند به عهده من گذاشتند؛ تالارهای تئاتر شهر، مولوی، سنگلج ... 

  • ‌پیش از آن تجربه عکاسی داشتید؟

بله، اما نه در زمینه تئاتر. اصلاً آن زمان چیزی به نام عکاسی ویژه تئاتربه عنوان یک حرفه مستقل در ایران وجود نداشت. عکاس‌های خبری از نمایش‌ها عکس می‌گرفتند یا عکاس‌های غیر حرفه‌ای، مثلاً دوستان یا اقوام کارگردان، آن هم  فقط برای آلبوم شخصی کارگردان.

  • اما برای شما عکاسی تئاتر تبدیل به یک حرفه مستقل شد.

وقتی این کار را به عهده من گذاشتند، به آن به عنوان یک رشته هنری مستقل نگاه کردم و سعی کردم آن را به‌طور جدی و حرفه‌ای انجام بدهم. بعد از دو سال توانستم از مجموعه کارهایم یک کتاب چاپ کنم. «عکاسی تئاتر» مجموعه‌ای بود از عکس‌های سیاه و سفید که مرکز هنرهای نمایشی  آن را  در بهمن سال 1362 چاپ کرد. بعد از آن هم، تا سال 1381، هر چند وقت به چند وقت از کارهایم نمایشگاه برگزار کردم؛چه در ایران، چه خارج از ایران.

  • این رشته عکاسی نوپا بود. مردم چه‌طور از نمایشگاه‌ها استقبال می‌کردند؟

نمایشگاه‌هایم همیشه با بازدیدکنندگان زیادی روبه‌رو می‌شد؛ به‌خصوص آنهایی که دغدغه تئاتر داشتند می‌آمدند.

 

نمایش«مویه جم» به کارگردانی قطب الدین صادقی

  • مخاطب‌های غیرایرانی در برابر کارهایتان چه واکنشی داشتند؟

عکس‌های تئاتر ایران همیشه و در همه نمایشگاه‌های خارج برای مخاطب‌های غیرایرانی خیلی جذاب بوده و همیشه هم اثر مثبتی روی آنها گذاشته. آنها با دیدن عکس‌های من با تئاتر ایران آشنا می‌شدند. خیلی‌هایشان به من می‌گفتند شما مگر در ایران تئاتر هم دارید؟! یا خیلی‌هایشان از این که می‌دیدند خانم‌ها هم در تئاتر بازی می‌کنند تعجب می‌کردند.

گفتید تا سال 1381 کار کردید. بعد از آن چه‌طور؟

آن زمان از ایران رفتم. در امریکا مدتی این کار را ادامه دادم. آن‌جا بود که متوجه شدم تئاتر همه جای دنیا فقیر است؛ تئاترِ واقعیِ غیر تجاری. گروه‌های تئاتری آن‌جا هم بدون کمک‌های دولت نمی‌توانستند به کارشان ادامه بدهند. در تئاتر پول نیست و کسی که دنبال این کار می‌رود،  واقعاً باید عاشق آن باشد. به‌هرحال من بعد از مدتی به کار و تجربه کردن در زمینه‌های دیگر عکاسی پرداختم، ولی هنوز هم در کارهایم تحت تأثیر عکاسی تئاتر هستم و جهان را به‌صورت یک صحنه بزرگ تئاتر می‌بینم که آدم‌ها، بازیگران روی این صحنه هستند و هر کدام نقشی را ایفا می‌کنند.

  • عکاسی تئاتر برای شما با عکاسی در رشته‌های دیگر چه تفاوتی دارد؟

وقتی از تئاتر عکاسی می‌کنید به غیر از این که باید به ترکیب‌بندی کار و ویژگی‌های دیگر عکس توجه کنید، با بازیگران هم در یک ارتباط حسی خاص قرار می‌گیرید. این ارتباط به عکاس کمک می‌کند بتواند هر چه بهتر و کامل‌تر جوهره آن کار را ثبت کند. برای من گاهی این برخوردها به شکلی در می‌آمد که در غم‌ها و شادی‌های واقعی بازیگرها هم شریک می‌شدم. مثل زمانی که به من خبر دادند آقای خمسه، استاد خیمه‌شب‌بازی در بیمارستان هستند. من بلافاصله خودم را به آن‌جا رساندم و آخرین عکس صحنه واقعی زندگی‌اش را چند دقیقه قبل از مرگ، روی تخت بیمارستان گرفتم. در حقیقت من همیشه به‌عنوان یک عکاس، شاهد و ناظر و ثبت کننده زندگی واقعی و غیر واقعی بازیگران تئاتر بوده‌ام.

  • هیچ‌وقت فکر نکردید از همه کارهایتان نمایشگاه بگذارید؟ مثلاً امسال خوب بود در کنار برپایی جشنواره، این اتفاق می‌افتاد. آن‌وقت خیلی از مخاطبان نسل جدید تئاتر هم با کارهای شما آشنا می‌شدند. عکاس‌های جوان‌تر هم با دیدن کارهای شما چیزهای زیادی یاد می‌گرفتند.

شاید اگر زمانی امکانش پیش بیاید، این کار را بکنم.

نمایش «هفت قبیله گمشده» به کارگردانی قطب الدین صادقی/عکس ها: فتانه دادخواه

  • چند سال است که دیگر نمایشگاه نگذاشته‌اید؟

آخرین نمایشگاه عکس تئاتر من در ایران سال 1380 در فرهنگ‌سرای نیاوران برگزار شد که خیلی هم موفق بود. در آرشیو لباس تالار وحدت لباس‌هایی را پیدا کرده بودم که بازیگرانی که در عکس‌هایم دیده می‌شدند، پوشیده بودند. یک قاب بزرگ، حدود دو در سه متر هم در فضای میانی نمایشگاه درست کردم. آن‌وقت برای روز افتتاحیه و اختتامیه نمایشگاه، از چند بازیگر تئاتر خواستم تمام مدت در نمایشگاه حضور داشته باشند. آنها لباس‌های آرشیوی را می‌پوشیدند، چهره‌شان را طوری گریم می‌کردند که قابل تشخیص نباشد و با همان ترکیب‌بندی عکس‌های روی دیوار، در قاب می‌ایستادند. بی‌حرکت و در سکوت کامل. بعد از مدتی از قاب بیرون می‌آمدند و در میان جمعیت راه می‌‌رفتند. بعد از مدتی هم می‌رفتند لباس دیگری از لباس‌های آرشیوی می‌پوشیدند و باز در قاب می‌ایستادند.

  • در حقیقت نمایشگاه شما با نوعی اجرای زنده یک نمایش همراه بوده!

دقیقاً. مردم هم خیلی خوششان آمده بود. آنها می‌توانستند خیلی از حس‌های آن نمایش‌ها را از نزدیک تجربه کنند و همین‌طور تبدیل یک حجم سه‌بُعدی را به تصویری دوبُعدی که همیشه در عکاسی اتفاق می‌افتد. وقتی از بازیگران نظرشان را پرسیدم، همه‌شان گفتند برایشان تجربه خیلی خوبی بوده و با این که با هیچ‌کس حرفی نمی‌زده‌اند، اما حضورشان در کنار بازدیدکننده‌ها در یک فضا و ارتباط غیر کلامی‌ای که بینشان برقرار شده، خیلی قوی بوده است.

  • خیال ندارید دوباره سراغ عکاسی تئاتر بروید؟

حالا دیگر نوبت جوان‌هایی است که وارد این حرفه شده‌اند. من هم هر کاری که از دستم بر بیاید برایشان انجام می‌دهم. ما جوان‌های زیادی داریم که به این کار علاقه‌مندند. امسال داوری عکس‌های تئاتر را به همراه دو نفر از آقایان به عهده داشتم. چه‌قدر شرکت کننده داشتیم! 

  • کیفیت کارهایی که بررسی می‌کردید چه‌طور بود؟

بعضی‌هایشان خیلی خوب بودند، اما به هر حال هنوز جای کار بیشتر هست.

  • عکاسان جوان برای این که کارشان بهتر شود باید چه‌کار کنند؟ یا نوجوانانی که به این رشته علاقه‌مندند؟

باید به آن به عنوان یک حرفه مستقل هنری نگاه کنند، نه به عنوان کاری گذرا؛ باید به‌طور مداوم کار کنند تا یاد بگیرند چه‌طور جوهره یک نمایش را در عکس‌هایشان نشان دهند. در ضمن باید بیشتر مطالعه کنند، اتفاق‌هایی را که در این رشته در جاهای دیگر دنیا می‌افتد دنبال کنند و در کارشان انرژی بیشتری بگذارند.