شاید معلوم نیست در این سیاهههای تاریخی، چه کسی مقصر است؛ ما یا مسئولان؟ نمیدانم اگر رومن گیرشمن ـ باستانشناسی که شوش را زنده کرد ـ امروز زنده بود کدام آثار گرانبهای تختگاه عیلامیان را برای هدیه به «لوور» انتخاب میکرد. دوستی در تعریف از شوش میگفت: «همان شهری که ارمغان دیدنش یک دنیا پرسش آمیخته به افسوس دارد!»؛ همان قدمت 7 هزارساله با دیدنیترین آثار تاریخی؛ شهر بارگاه دانیال نبی و کاخ شائور؛ همان بلندی برای صعود به آسمان؛ همان شهر از یاد رفته؛ همان نقطه عطف شهرنشینی جهان باستان که این روزها یا زینت بخش موزههای جهان است یا زیر ریشههای ساقههای نازک گندم و هیاهوی بلدوزرها برای ساخت هتل، مدفون و مغموم از سرنوشت، محکوم به فناست!
برای نخستین بار در سال 1367، تعیین عرصه و حریم باستانی شوش در دستور کار قرار گرفت و مشاور وقت 400هکتار را بهعنوان عرصه و حریم باستانی شوش تعیین کرد ولی با فروکش کردن جنگ تحمیلی و همچنین بررسی دقیق و جامع، تعیین این حریم در دستور کار سازمان میراثفرهنگی قرار گرفت و مشاور جدید 1200هکتار را بهعنوان عرصه و حریم باستانی شوش تعیین کرد اما با گذشت 21سال، در اوایل شهریور88 بود که برای تعیین مجدد عرصه و حریم تاریخی شهر باستانی شوش جلسهای برگزار شد تا بازهم 1200 هکتار حریم، دستخوش تغییراتی شود؛ تغییراتی که به اعتقاد مسئولان شهری باعث رونق ساخت و ساز در این شهر باستانی میشود!
البته آنچه در این نشست قابل تأمل بوده، جای خالی مشاور و کارشناسان خبره است؛ بهطوری که دبیر انجمن دوستداران میراث فرهنگی خوزستان به این مسئله واکنش نشان داده و میگوید: این جلسه در حالی برگزار شد که از مشاوری که 1200 هکتار را بهعنوان عرصه و حریم تاریخی شهر شوش تعیین کرده، دعوت به عمل نیامد و اصولا جای خالی کارشناسان خبره برای تعیین واقعی عرصه و حریم تاریخی شهر شوش خالی بود ولی با این وجود، چنین تصمیم غیرمنطقی در این جلسه اتخاذ شد !
کهنترین شهر جهان، قربانی تصمیمات غلط
قطعا هر تصمیم و اقدامی درباره مجموعه باستانی شوش، یک تصمیم و اقدام مهم تاریخی است و قضاوتهای زیادی در آینده نسبت به آن صورت خواهد گرفت.این جملات بخشی از مطلبی است که سرپرست برنامه «تعیین عرصه و حریم محوطه باستانی شوش» در توضیح آخرین اظهارات رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری درباره شوش در اختیار ایسنا قرار داده است.
به گفته محمدتقی عطایی، شماری از مدیران سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بدون هیچ استدلالی و برمبنای رفتارهایی که نه از حیث علمی و نه از دیدگاه مسائل کلان میراث فرهنگی قابل توجیه است، بر رد یا ابطال نظرات پژوهشگران، کارشناسان و صاحبنظران باستانشناسی ایران پافشاری میکنند.
این باستانشناس در ادامه مطلب خود توضیح داده است که نتایج برنامه «تعیین عرصه و حریم محوطه باستانی شوش» کاملا مبتنی بر ضوابط علمی رایج در باستانشناسی ایران و جهان و با در نظر داشتن حداقلهایی که مورد نظر کمیته میراث جهانی است، انجام گرفته که گزارش مقدماتی، سپس نهایی و نقشههایی که بهطور واضح و با استناد به مدارک باستانشناختی، این محدودهها را مشخص میکنند، به پژوهشکده باستانشناسی کشور و مدیریت وقت پایگاه میراث فرهنگی شوش و سازمان میراث فرهنگی استان خوزستان ارائه شد. سپس با برگزاری جلسات کاری متعدد که کارشناسان باسابقه و مدیران ارشد سازمان میراث فرهنگی در آن شرکت داشتهاند و مستندات آن هم موجود است، مورد تأیید قرار گرفت و به تصویب مقدماتی هم رسید. با این وصف، بهدلیل مشکلاتی که از پیش در استان خوزستان به واسطه صدورغیرقانونی مجوز برای چند هتل وجود داشت، پذیرش نهایی سند، معطل ماند.
وی همچنین درباره تصویب حریم تعدیلشده بیان کرده است: مسئولیت این موضوع برعهده تصمیمگیران است که البته امر سادهای نیست و بدون شک میتوان گفت که از مهمترین موضوعهای چند دهه اخیر تاریخ ما خواهد بود، هر تصمیم و اقدامی درباره مجموعه باستانی شوش، یک تصمیم و اقدام مهم تاریخی است و قضاوتهای زیادی در آینده نسبت به آن صورت خواهد گرفت!
حریم پیشنهادی منطقی نیست!
در این میان صادق محمدی، رئیس قبلی سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان خوزستان شاید یکی از معدود کسانی بود که میتوانست در مورد تعیین عرصه و حریم شهر تاریخی شوش نظر دهد.
اما چند وقتی از اعتراضات نگذشته بود که او در گزارشی درخصوص اتفاقات اخیر حولمحور تعیین عرصه و حریم این شهر باستانی، حریم 1200هکتاری پیشنهادی باستانشناسان را غیرقابلقبول و حریم 400هکتاری تأیید شده در سال 1373 را ملاک عمل سازمان اعلام میکند.وی چنین عنوان میکند که عموما موضوعات تصویب شده در هر پایگاه پژوهشی، اول باید به شوراهای راهبردی و فنی بروند و پس از رفع ابهامات و اعلام نظرات در این شوراها تأیید و در نهایت به سازمان ابلاغ شود که البته به ادعای وی، در ارتباط با شوش این مسئله محقق نشده و موضوع وارد شورای راهبردی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری نشده است!محمدی حتی پا را فراتر میگذارد و میگوید: این مسئله بهدلیل نقص در مطالعات و وجود مشکلات عدیده در شورای فنی که از رئیس سازمان میراث فرهنگی، مدیر پایگاه شوش، گروهی از باستانشناسان مجرب و فرماندار، شهردار و شورای شهر شوش تشکیل شده، مورد بررسی مجدد قرار گرفته و حریم 400 هکتاری به همین دلیل اینچنین انتخاب شده است.
حریم محوطه باستانی شوش، برمدار تخریب
از سویی دیگر اما انتقاد مهدی رهبر در گفتوگو با همشهری، نیز قابل تأمل است. وی از بروز فاجعهای صحبت میکند که نه تنها محوطه باستانی شوش بلکه شاید گریبان سایر محوطههای شاخص تمدن ایرانی را نیز بگیرد.این باستانشناس اظهار میدارد: تداخل مجموعهها، تحت لوای سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، نخستین گام اشتباه بود، بهویژه باستانشناسی که از زمانی که به گردشگری افزوده شد، سیر نزولی خود را طی کرد و امروز شاهد آن هستیم که محوطههای باستانی یا به زمینهای کشاورزی تبدیل شدهاند یا جولانگاه قاچاقچیان هستند.
البته عضو شورای راهبردی پایگاه میراث فرهنگی شوش، حریم 1200 هکتاری برای شهر شوش را منطقی میداند و میگوید: تعدیلات در نظر گرفته شده به هیچ عنوان کارشناسی نبوده زیرا شهر شوش روی خرابههای قدیمی بنا شده و پر از آثاری است که زیر منازل مردم دفن شده است بنابراین نمیتوان بهصورت غیرکارشناسی و تنها براساس مصالح عدهای، حریم را کاهش داد.
حفظ آثار تاریخی یک اصل است
طبق ماده 558 قانون مجازات اسلامی محوطههای تاریخی ثبت شده تحت محافظت هستند و هرگونه دخل و تصرف یا تعرض در آنها بر خلاف قانون است.چیتساز، سرپرست پیشین پایگاه شوش درباره تعدیلات انجام شده میگوید: اگر هم قرار است تعدیلاتی در حریم مصوب صورت گیرد باید با حضور کارشناسان این حوزه انجام شود.وی تأکید میکند: آنچه مسلم است اینکه حفظ آثار تاریخی در اولویت قرار داشته و یک اصل است.
بر این اساس و برای جلوگیری از هر گونه ایجاد محدودیت برای شهروندان ، ما 3 نوع حریم را در نظر گرفتهایم؛ حریم درجه 1 که دیوار به دیوار عرصه است، حریم درجه 2 که با فاصله بیشتری از اثر تاریخی قرار دارد و حریم درجه 3 که در مسافت بیشتری قرار گرفته و اعمال قوانین سهلتری را شامل میشود.چیت ساز اما معتقد است قبل از هر اقدامی باید فرهنگسازی لازم در بین مردم انجام گیرد. شهر باستانی شوش با 7هزار سال قدمت تاریخی و 400هکتار محدوده آثار باستانی باید با همکاری مستقیم و خود جوش مردم شهر، حفظ و حراست شود. بنابراین جذب تعاملات و مشارکت مردمی بسیار تأثیرگذار و مهم خواهد خواهد بود.»
هیاهوی رسانهای برای هیچ!
«باستانشناسان میخواهند مردم شوش را ازشهرشان بیرون کنند»، «باستانشناسان برای مردم دردسر درست کردهاند»، «رسانهها بیش از اندازه درباره شوش بزرگنمایی میکنند» و...این روزها، جملات اینچنینی متولیان میراث، نقل محافل خبری است.
در این باره محمدتقی عطایی با اشاره به اینکه صحبتهای مطرح شده پیش از این در برخی سخنرانیها گفته شده، اظهار کرده است: واضح است که نه تنها باستانشناسان هیچگاه چنین نظراتی نداشتهاند، بلکه اساسا شهر شوش بر اثر فعالیتهای باستانشناسی از 150سال پیش به این سو تدریجا شکلگرفته، بنابراین باستانشناسی و باستانشناسان در رونق و توسعه شهر شوش نقش اصلی و انکارناپذیری را ایفا کردهاند.
هماکنون نیز باستانشناسان همچون گذشته خواهان اعتلا و بهویژه صیانت از پشتوانههای فرهنگی این «کهنترین پایتخت ایران» و یکی از «مهمترین کانونهای شکلگیری شهرنشینی جهان» هستند. این اظهار نظر که «باستانشناسان میخواهند مردم شوش را از شهرشان بیرون کنند» یک ایده انحرافی و شعارگونه است که این روزها نه فقط درباره شوش، که در بسیاری موارد دیگر نیز شنیده میشود.
عطایی ادامه میدهد: اینکه از سوی مدیران محترم سازمان میراث فرهنگی اعلام شده که موضوع حریم شوش رسانهای شده است و اینکه «اگر عمدی نبوده باشد، از سر بیخردی بوده است» استدلال بجا و درخوری نیست زیرا اولا باستانشناسان مسئول برنامه تعیین حریم شوش هستند و رسانهای شدن این موضوع به آنها ربطی ندارد، دوم این که، شوش یک مجموعه جهانی است و فینفسه مورد توجه افکار عمومی قرار دارد و نمیتوان از توجه رسانهها به مسائل آن جلوگیری کرد.البته مهدی رهبر نیز دراینباره این چنین اظهار میدارد: متأسفانه مسئولان میراث فرهنگی، آثار تاریخی و باستانی را میبخشند و به آینده فکرنمیکنند.
من در این باره 10مورد سند در نقاط مختلف کشور دارم.وی ادامه میدهد: در جلسات مختلف درباره حریم شوش هشدار دادهام و به کرات یادآورشدهام که 1200 هکتار پیشنهادی باستانشناسان، حریم حفاظتی از شهر باستانی شوش است.وی میافزاید: مسئولان میتوانند در فضاهایی که امکان حفظ در حال حاضر وجود ندارد از ساخت و سازهای غیرمجاز جلوگیری کنند تا با حفظ حریم به استقبال تهیه پرونده ثبت جهانی شوش برویم.مایه تأسف است که میبینیم در فهرست میراث جهانی، بعضا محوطههایی از سراسر جهان وجود دارند که درصد ناچیزی از اهمیت شوش را هم ندارند ولی با کوشش متولیانشان در فهرست میراث جهانی ثبت و به جهان معرفی شدهاند اما شوش نهتنها از این قابلیت بیبهره مانده بلکه در تصویب محدوده عرصه و حریم آن نیز کوتاهی شده است و میشود. حال باید منتظر ماند و دید که مسئولان برای شوش و محوطه تاریخی در حال احتضارش چه تصمیمی خواهند گرفت!
چراغ به دستها
به مصداق «چو دزدی با چراغ آیدگزیدهتر برد کالا» خانم و آقای دیولافوا چراغ به دست و با آگاهی کامل از گذشته عیلام، عیلامیان، هخامنشیان و شوش زرین، با کمک پزشک فرانسوی ناصرالدینشاه و معاملهای که انجام دادند شوش را غارت کردند و با بستهبندی آثار یافتهشده به سوی کشور عثمانی بهحرکت درآمدند.
خانم دیولافوا در سفرنامه خاطرات کاوشهای باستانشناسی شوش(صفحه163) به طور ضمنی به امیال و مطامع خود و دولت متبوعش که خود یکی از نمایندگان آن است اشاره دارد:«از دور شعلههای آتش روی تپههای باستانی که پریروز آنها را ترک کردیم میدرخشد. رفقای جوان ما با این وسیله یکبار دیگر از ما خداحافظی میکنند. خداحافظ شوش، ای بیابانها و ای تپههای عزیز، خداحافظ! به زودی چشمان من دیگر شما را نخواهد دید. وقتی پیش شما بودم از هزاران دغدغه و نگرانی رنج بردم؛ نگرانیهایی که با خوشحالی توأم بودند. من از شما دور میشوم و قلبم لبریز است.
من با گذشتهای که شما عرضه کردید تنها شدم. من پیش شما با داریوشها، خشایارشاها و شجاعان زمانهای گذشته که نمیتوانستند به من بیوفایی کنند زندگی کردم. ناپدید شوید، محو شوید ولی بدانید که خوشبختی رسیدن به بهشت گم شده هم نمیتواند زیبایی شاعرانه کوره راههای سنگلاخ شما، اسرار قابل پرستش تنهایی شما و هماهنگی عالی طبیعتی را که نمیشناختم از خاطر من بزداید. من افتخار بیدار کردن مردگان را به شما مدیونم. من برای همیشه شما را ترک نخواهم کرد زیرا پارههایی از روح من به خارهای شما آویخته میماند.»
*جمله وداع مادام دیولافوا، باستانشناس فرانسوی هنگام ترک شوش.