تاریخ انتشار: ۲ اسفند ۱۳۸۸ - ۰۶:۴۷

ناهید پیشور: تقدیر چنین بود که 2فیلمساز شاخص سینمای آمریکا در حالی که جزو کارگردانان پر کار هالیوود به شمار نمی‌آیند، امسال بهترین فیلم‌هایشان را عرضه کنند.

جیمز کامرون و کاترین بیگلو که در روزگاری نه‌چندان دور زن و شوهر  بودند، حالا هر یک نوعی از سینما را نمایندگی می‌کنند. کامرون با آواتار به ژانر علمی- تخیلی غنا می‌بخشد و با فتح بی‌نظیر گیشه، رکورد پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینما را که در اختیار فیلم قبلی خودش (تایتانیک) بود را می‌شکند. از سوی دیگر بیگلو، ستایش‌شده‌ترین فیلم جنگی سال را کارگردانی کرده که منتقدان عقیده دارند این بهترین فیلمی است که درباره جنگ عراق ساخته شده است.

هر قدر که کامرون می‌کوشد تا با آواتار مرزهای تازه‌ای را در عالم تخیل بگشاید، بیگلو در تلاش بوده واقعیت را هرچه عینی‌تر و باورپذیرتر به نمایش بگذارد. جیمزکامرون 12سال صبر کرد تا جلوه‌های ویژه آن‌قدر پیشرفت کند که بتواند آواتار را چنانکه در ذهن داشت، روی پرده بیاورد و البته در این سال‌ها، چنان سناریو را با بازنویسی‌های مکرر، از دستمایه داستانی غنی کرد تا برخلاف رسم دیرین هالیوود، روایت، تحت‌الشعاع اکشن و جلوه‌های ویژه قرار نگیرد. این فیلمی است که با استادی تمام کارگردانی شده و حتی کسانی را که علاقه‌ای به فیلم های علمی- تخیلی ندارند ‌نیز به هیجان می‌آورد.

12سال پس از تایتانیک کامرون در مراسم تاجگذاری باشکوهی دوباره پادشاه هالیوود لقب می‌گیرد. آیا اعضای آکادمی، امسال و پس از سال‌ها توجه به فیلم‌های مستقل، جوایز خود را نثار اثری می‌کنند که به صورت توأمان پرهزینه‌ترین و پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینماست؟ می‌شد به این سؤال، با قطعیت پاسخ مثبتی داد، اگر جعبه درد  بیگلو جزو فهرست نامزدهای اسکار نبود؛ فیلمی که در نامزدی گلدن گلوب، در رشته‌های اصلی گوی سبقت را از آواتار ربوده و می‌تواند این اتفاق را در مراسم اسکار نیز تکرار کند تا بار دیگر سینمای جریان اصلی، سر تعظیم در برابر فیلم‌های مستقل فرود آورد.

کاترین بیگلو، درست برخلاف همسر سابقش، تخیل و رویاپردازی را یکسره کنار می‌گذارد و سراغ واقعیت تلخ و دهشتناک می‌رود. سربازان آمریکایی که در عراق قربانی می‌شوند در جست‌وجوی چه آرمانشهری هستند؟ جعبه درد پاسخی تاثیرگذار به این پرسش می‌دهد و با آنکه دستمایه ا‌ثرش به شدت مستعد صدور پیام‌ها و بیانیه‌های ضدجنگ است، بیلگو می‌کوشد تا حرفش را از طریق روایتی پرتنش بزند. به همین دلیل فیلم، برخلاف نمونه‌هایی چون «در دره الاه» (که به شکل جالب‌توجهی سناریست‌ آن  مارک بوآل، فیلمنامه‌نویس جعبه درد  نیز هست) به دام شعاردادن نمی‌افتد. جعبه درد موقعیت انتقادی فوق‌العاده‌ای نیز دارد و تداعی‌کننده موقعیت «زاغه‌نشین میلیونر» در اسکار سال گذشته است.

کاترین بیگلو در نمایش پلیدی جنگ، همان‌قدر استادانه عمل می‌کند که جیمزکامرون در به تصویرکشیدن جهان آینده! جالب اینکه هر دو فیلم با وجود تفاوت‌های فراوانشان، در پیام مشترکی زندگی در جهانی بدون خشونت به مثابه آرمانی انسانی  را مطرح می‌سازند.