تاریخ انتشار: ۹ اسفند ۱۳۸۸ - ۱۷:۰۲

بندرعباس – شهین صادقی، خبرنگار همشهری: اینجا شهر بندرعباس است و ساعت نزدیک ظهر، اطراف بازار افرادی را می‌بینی که بسته‌هایی را حمل می‌کنند و منتظرند تا مغازه‌ها و پاساژها تعطیل شوند تا بساطشان را پهن کنند

آنها را هر روز می‌توان در همین ساعت کنار خیابان‌های شهر دید، همان‌هایی که لحظه‌ای گذرا  از زندگی ما را تشکیل می‌دهند، گاهی هم به اندازه‌ای مشغولیت ذهنی داریم که بی‌اعتنا از کنارشان می‌گذریم؛ منظورم دستفروشان هستند که تا دلت بخواهد در همه جای شهر و بازار بندرعباس، به ویژه بازارچه شهاب پراکنده‌اند؛ آدم‌هایی که به قولی ناچارند این کار را انجام دهند.

امیر یکی از این آدم‌هاست، حدوداً 35 ساله است. در بساطش هر نوع وسیله‌ای پیدا می‌شود، از ابزار مکانیکی گرفته تا اسکاچ ظرفشویی و.... می‌گوید برای امرار معاش و درآوردن خرج زن و 2 بچه‌اش مجبور است دستفروشی کند.

او قبلاً در شرکتی کار می‌کرد. اما به‌دلیل تعدیل نیرو تعدادی از کارکنان قراردادی که او هم جزو آنها بود اخراج شد. بنابراین با اندک پس‌اندازی که داشت چیزهایی خرید و در کنار خیابان پهن کرد. او درآمدی که از این راه به‌دست می‌آورد پاسخگوی هزینه‌هایش نمی‌داند.

یکی دیگر از دستفروشان به نام مهرداد می‌گوید: «دستفروشی شغل و منبع درآمد من است.  از 10سالگی توی بازار هستم، سواد مناسبی ندارم، از شاگردی و پادویی مغازه‌های بازار روز بندر شروع کردم.

می‌خواستم وقتی که بزرگ شدم یک تاجر موفق شوم ولی فقط توانستم به دستفروشی برسم، شغلی که هیچ آینده و فردایی ندارد.» او می‌گوید: « چیزی که بیشتر از هر چیز آزارم می‌دهد، نگاه بد جامعه به دستفروشان است. همه به دید یک مزاحم به ما نگاه می‌کنند نه به عنوان کسی که مجبور است برای گذراندن زندگی کار کند.»

دستفروش دیگری معتقد است  مردم و مسئولان فقط به سد معبر و ایجاد مزاحمت دستفروشان فکر می‌کنند و به اصل و ریشه این مسئله که نیاز به کار و گذران زندگی و نبود یک منبع درآمد و شغل ثابت و پایدار برای دستفروشان است توجهی نمی‌کنند.

او ادامه می‌دهد: «99 درصد دستفروشان به‌دلیل بی‌بضاعتی و نداشتن توانایی برای پرداخت اجاره‌بهای مغازه مجبورند بساطشان را در پیاده‌روها پهن کنند و هر لحظه در حال فرار از دست ماموران شهرداری باشند و با ترس و لرز به کارشان ادامه می‌دهند.»

دستفروشی گرچه پیش از این شغلی مردانه بود و در میان زنان اغلب کسانی که سن و سالی از آنها گذشته بود، اقدام به این کار می‌کردند، اما امروزه کوچه‌های اطراف بازار بندرعباس محل بساط خانم‌های دستفروشی است که اغلب جوان هستند.

خانمی دستفروش می‌گوید: «قانون و شهرداری باید با کسانی که برای مردم مزاحمت ایجاد می‌کنند برخورد کند، نه با آنها که به‌دنبال به دست آوردن یک لقمه نان حلال هستند.»

او می‌گوید: «وقتی سواد آنچنانی نداریم و در جامعه هم کاری برای ما نیست، مجبوریم دستفروشی کنیم تا هم چرخ زندگیمان بچرخد و هم آبرویمان حفظ شود.»

مینا یکی از ده‌ها کودکی است که با رؤیای پولدار شدن در اطراف بازار دستفروشی می‌کند. او کلاس پنجم است. هر روز به همراه خواهر کوچکترش که کلاس اول است بعد از تعطیل شدن مدرسه بساطشان را در کنار خیابان پهن می‌کنند.

مینا می‌گوید: «پدرم کارگر ساختمان است، گاهی برایش کار هست و گاهی هم بیکار می‌شود. من و خواهرم برای اینکه بتوانیم درس بخوانیم باید دستفروشی کنیم تا خرج مدرسه‌مان در بیاید.»شاید در میان دستفروش‌ها دیدن کسی که به ادعای خودش دانشجو است، کمی شگفت‌انگیز باشد.

بساط او کمی با بقیه فرق دارد؛ کارتنی که دور تا دور آن را انواع کارت‌های شارژ پوشانده‌اند. می‌گوید برای کمک هزینه تحصیلی دانشگاهش کارت شارژ می‌فروشد و از درآمدش هم تقریباً راضی است.

به هر حال این افراد جزئی از جامعه ما محسوب می‌شوند که با توسعه شهرنشینی و برای گذران زندگی به سمت این مشاغل کاذب روی آورده‌اند؛ مشاغلی که به عقیده بسیاری از شهروندان، مزاحم، آسیب‌رسان به سیمای شهر و معضل برای اجتماع است. از طرفی هم طبق ماده 55 قانون شهرداری‌های کشور، مصوب سال 1334، هرگونه سد معبر در خیابان‌ها و معابر و پیاده‌روها تخلف محسوب می‌شود.

اما جای سؤال است که  چرا در شهری مانند بندرعباس که به پیشانی اقتصاد و قطب صنعتی کشور شهرت یافته است و از وجود صنایع بزرگی مانند فولاد، آلومینیوم، بنادر بزرگ تجاری و هزاران صنایع کوچک و بزرگ بهره می‌برد، شاهد پدیده‌ای به نام دستفروشی آن هم به این گستردگی باشیم؟!