شکایت زن جوانی که 3 ساعت در مینیبوس وحشت اسیر متهمان بود، سرنخی شد تا پلیس پرده از فعالیت این باند بردارد. ظهر شنبه گذشته زن جوانی سراسیمه به کلانتری 136 فرجام رفت و از نقشه سیاهی که 2 مرد شیطان صفت برای او طرح کرده بودند، پرده برداشت.
این زن به ماموران گفت: بعد از ظهر دیروز برای سر زدن به یکی از دوستانم از خانه خارج شدم. کنار خیابان منتظر تاکسی ایستاده بودم که یک مینیبوس سفید رنگ مقابلم توقف کرد.
من که فکر میکردم او با مینی بوس خود مسافرکشی میکند، سوار مینیبوس شدم اما همین که سوار خودرو شدم، با دیدن اوضاع داخل آنجا فهمیدم که کاسهای زیر نیمکاسه است.
خواستم پیاده شوم اما مرد دیگری که روی صندلی جلو نشسته بود، کارتی نشانم داد و گفت که مامور پلیس بینالملل است. او حتی کاور ماموران پلیس را هم نشان داد تا حرفش را باور کنم. سپس با تهدید چاقو و اسپری اشکآور از من خواست ساکت بمانم و گفت که اگر به حرفش گوش ندهم، با چاقو حسابم را میرسد.
زن جوان ادامه داد: من که حسابی ترسیده بودم، با التماس از راننده خواستم توقف کند تا پیاده شوم اما او و همدستش بیتوجه به التماسهایم به راهشان ادامه دادند و چند دقیقه بعد، در یک خیابان خلوت توقف کردند. آنها همه پردههای مینیبوس را کشیدند و با تهدید مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند. سپس تمامی طلاها و پولهایم را به همراه گوشی تلفن همراهم سرقت کردند و در حالی که هوا تاریک شده بود، مرا در محلی خلوت رها کرده و متواری شدند.
شروع تحقیقات
بعد از اظهارات این زن، ماجرا به دادسرای جنایی تهران گزارش و دستور بازداشت مردان شیطان صفت صادر شد. گروهی از ماموران زیر نظر رئیسکلانتری فرجام و سرکلانتر شرق تهران وارد عمل شدند و تحقیقات برای یافتن ردی از متهمان شروع شد.
سرهنگ فتحی- سرکلانتر شرق تهران- در تشریح عملیات دستگیری متهمان گفت: بلافاصله ماموران همراه با شاکی پرونده راهی خیابانهایی شدند که احتمال میرفت مینیبوس سفید در آنجا مشاهده شود.
بعد از حدود 2 ساعت گشتزنی در تمام خیابانهای منطقه، این مینیبوس که در انتهای یک کوچه بنبست پارک شده بود، شناسایی شد. ماموران به سرعت مینیبوس را به پارکینگ منتقل کردند و در بازرسی داخل آن بود که مشخص شد پلیس با تبهکارانی کاملا حرفهای روبهرو است.
دوربینهای مداربسته
ماموران هنگام بازرسی داخل مینیبوس متوجه 2 دوربین فیلمبرداری شدند که به طرز کاملا ماهرانهای در داخل مینیبوس کارگذاشته شده بود. وجود تعدادی پتو، چند شمشیر و قمه بزرگ و تعدادی گوشی تلفن همراه و وسایل مخصوص استعمال موادمخدر در گوشه و کنار مینیبوس نیز نشان میداد که این خودرو فقط برای اجرای نقشههای شوم متهمان تجهیز شده بود و این احتمال وجود داشت که متهمان افراد دیگری را نیز قربانی نقشه شوم خود کرده باشند.
سرهنگ فتحی ادامه داد: با پیدا شدن این وسایل، تحقیقات برای شناسایی صاحب مینیبوس شروع شد. هنوز چند ساعت از این ماجرا نگذشته بود که صاحب مینیبوس به تصور اینکه خودرواش از سوی سارقان سرقت شده، به کلانتری رفت تا ماموران را در جریان این سرقت قرار دهد. ماموران نیز وقتی متوجه شدند که او مالک همان مینیبوس مرموز است، او را دستگیر کردند.
مرد جوان به کلانتری منتقل شد و در بازجوییها به آزار و اذیت زن جوان با همدستی دوستش به نام داوود اعتراف کرد. به این ترتیب ماموران راهی خانه داوود شدند و این مرد را که همراه 3 نفر از دوستانش در زیرزمین خانه مشغول مصرف مخدر شیشه بود، دستگیر کردند.
عملیات 12 ساعته
سرکلانتر شرق تهران با اشاره به اینکه عملیات دستگیری این متهمان تنها 12 ساعت به طول انجامید، افزود: بعد از انتقال مردان شیطان صفت به کلانتری، زن جوان در مواجهه حضوری هر دوی آنها را شناسایی کرد و گفت که آنها همان افرادی هستند که وی را مورد آزار و اذیت قرار داده بودند.
وی افزود: از طرفی ماموران در ادامه بررسیها یک لباس عروس و یک روسری زنانه هم از داخل مینیبوس متهمان کشف کردند که با پیدا شدن این وسایل، فرضیه اینکه افراد دیگری نیز قربانی اعضای این باند شده باشند قوت گرفته است.
فکر میکردم مسافران دیگری همهستند
نخستین شاکی این پرونده زن جوانی است که متهمان با تهدید او را مورد آزار و اذیت قرار دادهاند. این زن در گفتوگو با همشهری از روز حادثه گفت و اینکه چطور در دام متهمان گرفتار شد.
- چطور شد که به جای سوار شدن به تاکسی تصمیم گرفتی سوار مینیبوس شوی؟
روزی که این اتفاق افتاد، جمعه بود. من با یکی از دوستانم قرار داشتم و نمیخواستم دیر سر قرار حاضر شوم. از طرفی روز جمعه به سختی تاکسی پیدا میشود. برای همین وقتی مینیبوس مقابلم توقف کرد و راننده گفت مسیرش همان جایی است که من میخواهم بروم، فریب خوردم و سوار شدم.
- همان ابتدا که میخواستی سوار شوی، به اوضاع شک نکردی؟
فکر میکردم به جز من مسافران دیگری هم داخل مینیبوس هستند. وقتی سوار شدم، شک کردم اما راننده و آن مرد جوانی که داخل ماشین بود، اجازه ندادند پیاده شوم.
- چند ساعت در دام آنها گرفتار بودی؟
حدود 3 ساعت، آنها در داخل مینیبوس بساط شیشه هم داشتند.
- چرا همان لحظه که از ماشین پیاده شدی، نزد ماموران پلیس نرفتی؟
با دیدن کارتها، کاور پلیس و کارت شناسایی که نشانم دادند باورم شده بود که پلیس هستند. حسابی گیج بودم و نمیدانستم چه کار باید بکنم. آنها وقتی پیادهام کردند، موبایلم را گرفتند و بعد یک شماره تلفن خواستند تا هر وقت با من تماس گرفتند خودم را به آنها معرفی کنم. تا روز بعد اوضاع روحیام اصلا خوب نبود. اما بالاخره تصمیم گرفتم از آنها شکایت کنم.
شاکیان بیایند
سرهنگ فتحی، سرکلانتر شرق تهران گفت: هماکنون متهمان این پرونده برای تحقیقات تکمیلی در اختیار پایگاه چهارم پلیس امنیت تهران قرار دارند و شاکیان احتمالی با اطمینان از اینکه مشخصات آنها نزد پلیس و دستگاه قضایی محفوظ میماند، میتوانند برای شناسایی آنها به پایگاه چهارم پلیس امنیت تهران مراجعه کنند.