اما بوی تعفنی که از خانه مقتول به مشام میرسید، باعث شد راز این جنایت فاش شود.
اواسط آذرماه گذشته، ساکنان یک مجتمع مسکونی در خیابان میرداماد تهران، در تماسی با پلیس 110 اعلام کردند از خانه یکی از همسایهها، بوی تعفن شدیدی به مشام میرسد.
از آنجا که احتمال وقوع جنایتی در این خانه وجود داشت، ماموران کلانتری 103 گاندی به همراه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی – ویژه قتل- و عوامل تشخیص هویت وارد این خانه شدند و در آنجا جسد مرد میانسالی را دیدند که با دست و پا و دهان بسته شده، روی یک صندلی قرار داشت.
با گزارش ماجرا به قاضی شاملو – بازپرس ویژه قتل دادسرای جنایی تهران- تحقیقات کارآگاهان برای کشف راز قتل این مرد آغاز شد و در فاصله کوتاهی با بررسی گزارش متخصصان پزشکی قانونی، کارآگاهان دریافتند که مقتول 15 روز قبل از پیدا شدن جسدش خفه شده است.
در بازجویی ازهمسایههای این مرد مشخص شد که وی 2موتورسیکلت پولسار آبی و هوندای مشکی رنگ داشته که از هنگام وقوع جنایت، موتورها از پارکینگ خانه به سرقت رفته است، همسایهها همچنین مشخصات جوانی را در اختیار ماموران قرار دادند که به خانه مقتول میانسال رفتوآمد داشت.
با چهرهنگاری این جوان مشخص شد که وی احتمالا یک تبهکار سابقهدار به نام کاظم است که مدتی قبل، از زندان آزاد شده است.در ادامه تحقیقات، کارآگاهان سرنخهایی از ارتباط مرد جوان با مرد دیگری به نام افشین به دست آوردند.
افشین در بازجوییها به ماموران گفت: کاظم مدتی بهعنوان شاگرد در مغازه من کار میکرد اما وقتی فهمیدم که او معتاد است وی را از مغازه اخراج کردم. وقتی در ادامه تحقیقات ماموران دریافتند که این مرد دروغ میگوید، وی را بهصورت نامحسوس تحت کنترل قرار دادند.
مدتی بعد هنگامی که مدارک موتورسیکلت پولسار از این مرد کشف شد، وی مجبور به اعتراف شد و به کارآگاهان گفت: مدارک مربوط به موتورسیکلت پولسار را با پرداخت 200 هزار تومان از کاظم گرفتم و قرار بود تا پس از پرداخت 800 هزار تومان دیگر، موتورسیکلت را از وی تحویل بگیرم.
با اطلاعاتی که این متهم در اختیار کارآگاهان قرار داد، مخفیگاه متهم تحت تعقیب در خیابان قزوین شناسایی شد و وی چهارشنبه گذشته به محاصره ماموران درآمد و خیلی زود به ارتکاب این جنایت اعتراف کرد.
آشنایی در زندان
جوان تبهکار در بازجوییها درباره آشناییاش با مقتول بهکارآگاهان اداره دهم گفت: سال 86 به اتهام مصرف و نگهداری موادمخدر روانه زندان شدم، در آنجا بود که با مقتول آشنا شدم و با یکدیگر رفیق شدیم. او به من گفت که خانوادهای ندارد و به تنهایی در یک مجتمع مسکونی زندگی میکند.
مرد جوان افزود: پس از مدتی از زندان آزاد شدم و وقتی فهمیدم که همبندیام هم از زندان آزاد شده است، به سراغش رفتم و رفتوآمدم به خانه او شروع شد و درحالیکه برای تامین موادمخدر به پول احتیاج پیدا کرده بودم، تصمیم گرفتم با سرقت موتورسیکلتهای رفیق دوران زندانم،
پول خرید موادمخدر را تهیه کنم، برای همین بعد از تهیه سم و ریختن آن در داخل آبمیوه، به سراغ او رفتم. وقتی که او آبمیوه را نوشید و مسموم شد او را روی صندلی نشاندم و بعد از بستن دست و پا و دهانش او را خفه کردم، بعد هم با برداشتن سوئیچ موتورها و کلید واحد مسکونیاش، موتورها را سرقت کردم، تصمیم داشتم در روزهای آینده بار دیگر به خانه او بروم و اثاثیه خانه وی را بهفروش برسانم که موفق به این کار نشدم.
سرهنگ کارآگاه سعید لیراوی -معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ- با اعلام این خبر گفت: متهم از مجرمان سابقهداری است که در سالهای گذشته به اتهام کیف قاپی و مصرف و نگهداری موادمخدر روانه زندان شده اما با وجود این هر بار پس از تحمل حبس به چرخه ارتکاب جرم بازگشته که در این پرونده نیز پس از اعتیاد شدید به مصرف کراک و برای تامین هزینه خرید مواد، تصمیم به قتل گرفته که پس از ارتکاب جنایت، با آغاز تحقیقات از سوی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی، در کوتاهترین زمان شناسایی و دستگیر شده است.