همین که ما همچنان به رسم عادت هر ساله پای سریالهای نوروزی مینشینیم و 13روز را با دیدن هر شبه سریالهای طنز با شادی سپری میکنیم نشان از اهمیت این سریالها دارد؛ سریالهایی که هر یک در قالبی خاص، خصوصا طنز، به روایت قصه و داستان خود میپردازند و کارگردانانی که تلاش میکنند با ساخت آثار شاد و کمیک، ایام نوروز را برای خانوادههای ایرانی لذتبخشتر کنند تا بدینوسیله خاطره نوروزی شاد در یاد مردم ماندگارشود.
قبل از هر چیز باید بگوییم که نوروز امسال یک غایب بزرگ دارد. برای ما که چند سالی است سال نو را با سریالهای مهران مدیری شروع کردهایم، انتخابنشدن سریال« قهوه تلخ» شاید کمی غیرمنتظره باشد اما گنجاندن 3سریال طنز امیدواری تازهای را برای ما به ارمغان خواهد آورد.«چاردیواری» سیروسمقدم، «دارا و ندار» مسعود دهنمکی و« زنبابا»ی سعید آقاخانی گزینههای اصلیای هستند که ما را به سال نو امیدوار میکنند. مروری کوتاه براین سریالها خالی از لطف نخواهد بود.
شبکه یک هفتسین پهنشده در چاردیواری
درست 20روز بعد از به پایان رسیدن سریال «رستگاران»، سیروس مقدم که هیچوقت برایش فاصله افتادن بین سریالسازی معنا ندارد سریال چاردیواری را برای شبکه یک سیما کلید زد. این سریال ساعت 10:30 هر شب روی آنتن خواهد رفت.
فیلمنامه سریال را محسنتنابنده و سعید آقاخانی نوشتهاند. چاردیواری داستان زن و شوهر جوانی را روایت میکند که با وجود داشتن اختلاف در عقاید و نوع نگاه به زندگی، تحت شرایطی خاص با یکدیگر ازدواج میکنند. با آغاز زندگی این زوج جوان که دارای اختلافات فرهنگی هستند، مشکلاتی از قبیل مشکل شغل و مسکن بر سر راه آنان پدیدار میشود و با بروز چنین مشکلاتی سیر داستان روایت میشود.
کلیت قصه چاردیواری حول مسائل و مشکلات جوانان میچرخد و سیروس مقدم اینبار با زبانی طنز و مفرح به بیان این زاویه از مشکلات جوانان میپردازد. انگار که مقدم از همکاری کردن با بازیگرانی که تجربه همکاری با آنها را داشته راضیتر است؛ برای همین دیدن چهره آتیلا پسیانی در اثر نوروزی مقدم پس از رستگاران تعجبآور نیست. در این سریال طنز در کنار آتیلا پسیانی در نقش «تقی تاکسی»، بازیگرانی مانند امیر جعفری (نادر)، سعید آقاخانی (خیری)، بهنوش طباطبایی (مریم)، مهران رجبی (محبت)، آزیتا لاچینی (ملوک)، ناهید مسلمی (مولود)، مریم امیرجلالی (آهو خانم)، محمد فیلی (حسنزاده) و... ایفای نقش میکنند.
حدود یکسال پیش و از همان وقتی که قرار شد چاردیواری برای شبکه یک سیما ساخته شود، محسن تنابنده نگارش این کار را شروع کرد. بازیگری که امسال خوشحال و خندان سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد را از جشنواره فیلم فجر به خانه برد و ما او را با سریال طنز «مامور بدرقه» در تلویزیون به یاد میآوریم حالا باز هم در تلویزیون رد پایی بر جا خواهد گذاشت، ضمن اینکه محسن تنابنده و سعید آقاخانی مدتها با یکدیگر کار میکردند و خوب میدانستند که موقعیتهای طنز را چگونه ایجاد کنند. آنها این بار هم در کنار یکدیگر
قرار گرفتند تا طنز جدیدی را خلق کنند. آقاخانی یکی از نویسندگانی است که بلد است چگونه به مخاطبش تلنگر بزند و واقعیات جامعه را با زبان طنز بهخوبی مطرح کند.
او در اینباره میگوید: در انتخاب سوژهها بسیار وسواس دارم و فکر میکنم این مجموعه از فضای طنزی برخوردار است ولی بنا ندارد هر شب مخاطب خود را با شوخیهای کلامی بخنداند، ضمن اینکه این سریال کاری است که در جذب مخاطب خود موفق خواهد بود و بینندگان را بهخود جذب میکند. وی میافزاید: این کار کمدی، رویه نو و جدیدی دارد و در آن شوخیهای کلامی و لفظی کم است و بیشتر براساس طنز موقعیت ساخته شده است.
تنابنده هم میگوید: ما تلاشمان این است که سوژههایی که انتخاب میکنیم تأملبرانگیز و شیرین باشند. سعید آقاخانی علاوه بر نگارش متنهای چاردیواری، در آن بازی هم میکند. او درباره نقشاش میگوید: در این سریال نقش دوست صمیمی نادر یا همان امیر جعفری را بازی میکنم. ابتدا قرار بود کس دیگری این نقش را بازی کند اما در نهایت قرعه این نقش به نام من افتاد.
آقاخانی و تنابنده هر دو امیدوارند این سریال در ایام پخش بتواند مخاطبانش را جذب کند.
بدیهی است که تجربه ساخت «پیامک از دیار باقی» مقدم را در ساختن یک کار مناسبتی، آنهم برای ایام نوروز کمک کرده است. پیامک از دیار باقی برای مقدم تجربهخوبی بود، آن هم از این نظر که یک موضوع کاملا جدی در قالب طنز مطرح شد؛ در واقع یک جور محکزدن کارگردان بود که ببیند آیا میتواند با یک تیر دو نشان بزند یا خیر، که خب خوشبختانه تا حدودی موفق هم شد. او حالا کارگردان چاردیواری است و سعی کرده به سمت فضاهای مفرحتر و شادتر برود، دکوپاژها ساده و کار بهشدت رئال و مستندگونه باشد.
بهنظر میآید مقدم در طول این چند سال پس از ساخت «پلیس جوان»، «ریحانه»، «اغما» و «روز حسرت» مثل همه آدمهای دیگر عوض شده است؛ چه به لحاظ روحی و چه به لحاظ شخصیتی و روانی، آثارش پختهتر شده اند. اساس قصه این سریال که بهطور موقت اسمش چاردیواری است از یک دروغ مصلحتآمیز شروع میشود. این دروغ کوچک و مصلحتی باعث بروز اتفاقات بزرگی میشود و حتی آدمهای قصه را دچار بحران میکند و از این نظر است که مخاطب با فضاهای شاد و البته شلوغی مواجه میشود.
به اعتقاد مقدم سریال چاردیواری کاری رئال است و در واقع سریالی ساده و مفرح است که موضوعات روز اجتماعی جوانان را مورد بررسی قرار میدهد و از این لحاظ شباهتی به کارهای قبلیاش ندارد. او سعی کرده با نگاهی دیگر مشکلات جوانان امروز را در قاب تصویر بیان کند و با زبانی متفاوت که همان زبان طنز است، راوی مسائل جوانان باشد.
چون قصه در مورد مشکلات جوانان از جمله مشکل مسکن و ازدواج آنان است او بیشتر دوست داشته در فضایی شیرین و مفرح به این معضل بپردازد. به اعتقاد او میشود حرفهای تازه و نویی در سریالها گفته شود و بیان مشکلات روز اجتماعی با زبان مفرح و شاد در این شرایط خریدار بهتری میتواند داشته باشد. در حقیقت نوع پردازش متفاوت قصه از طرف نویسندگان جوان باعث شده او کارگردانی سریال را بهعهده بگیرد.
سیروس مقدم درباره انتخاب بازیگران سریال طنز نوروزیاش میگوید: در مرحله نگارش فیلمنامه به این نتیجه رسیدیم که کاراکتر اصلیمان (نادر) را امیر جعفری بازی کند و اواسط رستگاران بود که با او قرارداد بستیم. دوست داشتم آقای پسیانی هم پس از مدتها در یک نقش طنز ظاهر شوند، بنابراین از ایشان هم برای این کار دعوت کردیم. فیلمنامهمان کامل بود و میدانستیم چگونه بازیگرانی را برای سریال لازم داریم. در مورد خانم امیر جلالی نقشی به او دادم که این بازیگر را از کلیشه خارج کند و به همین دلیل نقش آهوخانم که یک زن ساده، آرام و مهربان است را به او سپردم. به هر حال تیم بازیگران چاردیواری را با ترکیبی از بازیگران جدی و طنز در کنار هم چیدم.
نکته جالب توجه درباره این سریال تولید سروقت و تحویل بهموقع آن به شبکه بود. درحالیکه مخاطبان سریالهای نوروزی عادت کرده بودند که هر سریالی را در دقیقه 90 با عجله کارگردان و عوامل تولید نگاه کنند، پایان تولید سریال، 2ماه مانده به نوروز امتیازی برای این مجموعه به حساب میآید. شاید هم به قول کارگردان فیلمنامه کامل از طرف نویسندگان سریال، این اتفاق را تسریع کرد و باعث شد که گروه تولید با فراغ بال کار را شروع کنند تاسریال اثری باشد که در طول تولید بسیار کامل و راحت پیش برود و حتی سعید آقاخانی این فرصت را پیدا کند که بعد از نویسندگی و بازی در این سریال سراغ کارگردانی سریال نوروزی زنبابا برود. به اعتقاد مقدم تا کار پخش نشود نمیتوان پیشبینی کرد، اما سریال چاردیواری با ویژگیهایی که دارد، نوید جذب مخاطب خوبی را میدهد.
شبکه3 زنبابا با هفتسین شب عید
اگر از حالا به فکر دیدن یک سریال شاد و مفرح برای روزهای بهاریتان هستید میتوانید به زنبابا فکر کنید. زنبابا سریالی است که حالوهوایی طنز دارد و علیرضا کاظمیپور و سعید جلالی فیلمنامه این سریال نوروزی را نوشتهاند. کاظمیپور که نگارش فیلمنامه سریالهای موفقی مثل «میوه ممنوعه» و «او یک فرشته بود» را در کارنامه خود دارد، این سریال را با کارگردان جوان تلویزیون، سعید آقاخانی جلوی دوربین برده است؛ هر چند حضور بازیگرانی چون سیروس گرجستانی، محمد کاسبی، علی صادقی و مهران غفوریان هم این کار را برای ما دیدنی میکند.
به جز بازیگرانی که نامشان آمد، محمود بهرامی، شقایق دهقان، شهین تسلیمی، حدیث میرامینی، فریبا حیدری، آتیه جاوید، مانی رحمانی، حمید لیقوانی، حلیمه سعیدی و رامین ناصرنصیر نیز در این سریال به ایفای نقش میپردازند. زنبابا در 15قسمت 45دقیقهای در گروه فیلم و سریال شبکه 3 سیما آماده شده است.
این سریال داستان عزیز بنیآدم (با بازی سیروس گرجستانی) است که همسرش را از دست داده و اکنون با تنها پسرش (علی صادقی) زندگی میکند. پسر علاقه دارد با پریسا، دختر داییاش ازدواج کند اما این چیزی نیست که مورد رضایت عزیز آقا باشد چراکه عزیزآقا اختلافات کهنه و عدیدهای با پدر پریسا (محمد کاسبی) دارد؛ موضوعی که به هیچ روی به مذاق پسر عزیزآقا خوش نمیآید و تلاش میکند به هر نحو شده با دختر داییاش ازدواج کند؛ حتی اگر لازم باشد پایش را از گلیمش درازتر کند. مهران مهام و ایرج محمدی تهیهکنندگی این سریال را بر عهده دارند که پیشبینی میشود مانند اغلب ساختههای این زوج تهیهکننده، اثر موفقی از کار درآید.
شبکه تهران دارا و ندارها پای سفره هفتسین
دیدن نام مسعود دهنمکی در قاب تلویزیون برای همه قابل تأمل است. کارگردان «اخراجیها» که کارش را از روزنامهنگاری و مستندسازی شروع کرده است با پشتگرمی مدیران تلویزیون حس کرده که میتواند مخاطب تلویزیون را بخنداند و یک بار دیگر این نظریه ساده تلویزیونی را اثبات میکند که هر چهقدر در سینما معروف باشید، تلویزیون با ویژگیهای خاص رسانهایاش چیز دیگری است و شهرت و معروفیت متفاوتی را برای آدمهایش بهوجود میآورد. شاید همین دغدغه بود که سبب شد از 2 فصل قبل زمزمه حضور کارگردان اخراجیها در تلویزیون سر زبانها بیفتد. و حالا او با دارا و ندار روی سکوی سریالهای نوروزی، به فکر هماوردی با کارگردانان پیشکسوت و آشنا به قاب تلویزیون است.
با این حال از همان زمان که تصویربرداری سریال دارا و ندار به کارگردانی مسعود دهنمکی در 2 لوکیشن متفاوت شروع شد، میشد فهمید که شبکه تهران امسال قصد غافلگیرکردن مخاطبانش را دارد. بخشهای دارا در کامرانیه تهران و بخشهای ندار در محله شاهپور(وحدت اسلامی) تهران میگذرد و این یعنی با توجه به اسم سریال یعنی دارا و ندار، فضاها و آدمها هم تقسیم میشوند.
نگارش اولیه سریال دارا و ندار با نویسندگی رضامقصودی، براساس طرحی از خشایار الوند صورت گرفته، سپس از سوی بابک کامران، پدرام کریمی و پانتهآ تاجبخش بازنویسی شده که پیمان قاسمخانی هم مشاور فیلمنامه بوده است. اما بازنویسی نهایی را خود دهنمکی انجام داده است. سیدامیر پروینحسینی، تهیهکننده این اثر، پیشنهاد ساخت آن را به مسعود دهنمکی داده و دهنمکی هم که فکر میکرده میتواند از این جعبه جادویی برای برخی دردهای ناگفته اجتماع به شکل طنز تصاویری را به مخاطب 70میلیونی نشان بدهد، آن را پذیرفته و کار را از هفتم دیماه آغاز کرده تا برای نوروز در 13قسمت 45 دقیقهای از شبکه پایتخت پخش شود.
بازیگرانی چون رضا رویگری، سام درخشانی، نگار فروزنده، رضا توکلی، مرجانه گلچین و نفیسه روشن جلوی دوربین دارا و فرهاد بشارتی، بهنوش بختیاری و سحر ولدبیگی هم مقابل دوربین ندار قد علم کردهاند تا قصه تلخیها و شیرینیها و سختیها و خوشیها را در قاب تلویزیون به تصویر بکشند. قرار است بخشهایی از این مجموعه نیز در دوبی تصویربرداری شود. بازیگرانی چون فتحعلی اویسی، شهاب عباسی، یوسف صیادی، عباس محبوب، مریم کاویانی و علیرضا خمسه نیز در این سریال حضور دارند.
به هرحال دیدن نقشهای متفاوت از بازیگران شناختهشده شاید مزه اصلی این سریال باشد؛ مثلا رضا توکلی در نقش «رشیدی» یک عریضهنویس است که تیمور (فتحعلی اویسی) او را بهعنوان وکیل خود و خانوادهاش انتخاب میکند ولی او هم مانند شوهرخواهرهای تیمور قصد دارد از او سوءاستفاده کند یا دیدن رضا رویگری در نقش عطا هم کاملا مخاطب را با خود درگیر میکند.
رویگری درباره نقش خود در سریال دارا و ندار میگوید: نقش آدم تازه بهدورانرسیده و پولداری را دارم که کاملاً بیسواد است و همه کلمات را اشتباه تلفظ میکند و به اتفاق باجناقش قصد دارند سر «تیمور» کلاه بگذارند. بهنظر خودم این نقش برایم کاملا متفاوت و جالب بود و خوشبختانه دهنمکی هم اجازه بداههپردازی به ما داد و از آنجایی که تجربه بداهه را سالها در تئاتر داشتهام، این کار برایم آسان بود و چون فردی با روحیه طنز هستم، توانستم این کار را خوب انجام دهم.
او میگوید: من تا به حال هیچ کار طنزی بازی نکردهام آن هم این شکل طنز که برای بازیگری مثل من بسیار ریسک است اما چون برایم جذاب بود بازی در آن را پذیرفتم. وی ادامه میدهد: همه این کسانی که اینجا هستند و تصاویر را دیدهاند اذعان میکنند که روح دیگری از رضا رویگری را در این کار میبینند و متعجب میشوند که چرا تا به حال کار طنز بازی نکردهام. وقتی بازیگری در یک سری نقشهای جدی جا میافتد انگ میخورد و کمتر پیش میآید که کارگردانان کارهای طنز به او پیشنهاد بدهند؛ یا خودت باید پیشنهاد بدهی یا اینکه خودت کار را بسازی.
اما دیدن چهره بازیگری که ما تا به حال او را در نقشهای شیک و ژیگول دیده بودیم و حالا او در بخش ندارها با گریمی متفاوت ظاهر شده است شاید غافلگیر کنندهترین بخش ماجرا باشد. بهنوش بختیاری بازیگر سریالهای طنز کارگردانانی مانند مهران مدیری، سعید آقاخانی و رضا عطاران این بار در نقشی متفاوت ظاهر شده است.
او نقش زنی را دارد که در فقر کامل به سر میبرد و مستضعف است و در شرایطی بسیار سخت زندگی میکند. بختیاری که در این کار گریم خاص و لهجه متفاوتی دارد درباره نقشاش میگوید: دوست داشتم به مردمی که در سطح طبقاتی پایینی به لحاظ مالی هستند بگویم ما هم درد شما را میفهمیم و درد شما را میگوییم.
به اعتقاد او همین آدمها که او در نقش یکی از آنها بازی کرده، خیلی دلخوشتر و سرخوشتر از افرادی هستند که دارا هستند؛ گویی افرادی که دارا هستند، به همان اندازه هم استرس و اضطراب دارند و همین مسئله باعث شده دلخوشی کمتری داشته باشند.
اما در این مجموعه یک بازیگر هم هست که در هر دو بخش داراها و ندارها بازی میکند. اگر شخصیت کاووسی را در «بدون شرح» مهدی مظلومی یادتان باشد، آن وقت به استعداد و زبردستی فتحعلی اویسی پیخواهید برد. فتحعلی اویسی هم در قسمت داراها و هم در قسمت ندارها هست و قرار است اتفاقاتی بیفتد که این شخصیت متحول شود و از داراها به ندارها بیاید و این افراد ندار را از نزدیک ببیند و لمس کند و به آنها پناه دهد.
دهنمکی در مورد حضور فتحعلی اویسی در این سریال معتقد است: برای نقش تیمورخان 2 گزینه بیشتر در ذهنم نبود؛ آقایان اویسی و شریفینیا. شریفینیا بهدلیل بازی همزمان در سریال کلاه پهلوی و یک سریال تاریخی دیگر امکان حضور نداشت و فتحعلی اویسی گزینهای بود که از زمان نگارش فیلمنامه مورد تصور بود؛ شاید به این دلیل که فتحعلی اویسی 5سالی میشود که از تلویزیون دور بوده و حالا با سریال دارا و ندار دوباره قرار است به تلویزیون بازگردد. قصد ما این بود که تیمور با لباس و کلاه خاص خود نماد یک طبقه اجتماعی باشد و با 2 داماد خود و خواهرانش بخشی از بار قصه را به دوش بکشد.
مریم کاویانی هم برای نخستین بار است که یک کار طنز مناسبتی را تجربه میکند. او در بخش ندارها بازی میکند و در واقع تنها جذابیت و ویژگیای که نقش برای او دارد این است که مقابل علیرضا خمسه بازی میکند. کاویانی جزو خانواده ندار و آبرومندی است که سفرهشان خالی است ولی با سیلی صورتشان را سرخ نگه داشتهاند و کاملا حافظ آبروی همدیگر هستند. به اعتقاد کاویانی زیباترین چیزی که باعث میشود بیننده با این خانواده ارتباط برقرار کند آن هاله عشق و معنویتی است که در فضای آن خانه وجود دارد و در واقع از نظر فرهنگی بسیار غنی هستند.
به اعتقاد کاویانی این کار خیلی طنز اغراقشده ندارد بلکه بیشتر طنز موقعیتی و زیرپوستی است که ممکن است همه آدمها در زندگیشان درگیر آن شوند ولی خودشان متوجه نشوند که خیلی جاها چقدر در کنار آن درام، طنز وجود دارد.
اما آمدن مسعود دهنمکی به تلویزیون کنجکاوی همه را برمیانگیزاند. او در این باره میگوید: نخستین دلیل من برای آمدن به میدان تلویزیون احترام به مخاطب است که میتوان از طریق آن هم حرفهای متفاوتتری را به مخاطب زد. تلویزیون در طرح موضوعات مختلف پیشقدمتر از خیلی جاهای دیگر است و من امیدوارم در این کار چنین چیزی اتفاق بیفتد و ما با زبان طنز بتوانیم بخشی از حرفهای ناگفته یا مسائل اجتماعی را طرح کنیم.
او درخصوص بازیگران این کار معتقد است که گروه زیادی از بازیگران در این سریال حضور دارند و با چیدمانی متفاوت از اخراجیها، سعی کرده در انتخاب بازیگران بیشتر به سراغ کسانی برود که در اخراجیها حضور نداشتهاند؛ مگر اینکه نقش چنین اقتضا کرده باشد. البته به گفته او کار آسانی نبوده چون بیش از 60 نفر از چهرههای شناختهشده در «اخراجیها1» و «اخراجیها2» حضور داشتهاند و این قدرت انتخاب را برای او پایین میآورده؛ در عین حال او معتقد است که در این کار بهشدت به طنز کلامی پایبند بوده و آن را در اینجا با طنز موقعیت تلفیق کرده است.
او به ویژگیهای داراها اشاره میکند و معتقد است که این ایده را از اخراجیها با خود به تلویزیون آورده است. بهنظر او اینجا هم ندارها رنگآمیزیشده هستند. در هر خانهای خانوادهای را میبینید که نمادی از یک طبقه فرهنگی و اجتماعی هستند؛ از ندار متقلب گرفته تا ندار شرافتمند و این رنگآمیزی مانع از تکبعدی بودن قصه شده است. ولی داراهای او داراهایی تازه به دوران رسیده هستند چرا که دقیقاً طبقهای اجتماعی هستند که به خاطر فاصله طبقاتی، یکدفعه به درجات مالی بالایی رسیدهاند.
با این حال بهنظر او اشکالی ندارد که این ماجراها دلخوری برخی را برانگیزد چرا که او فیلم میسازد که به برخیها بربخورد. آدمهایی که به جایی رسیدهاند و دیگران را فراموش کردهاند، باید بهشان بر بخورد. او این حرفها را خیلی رک ولی به زبان طنز، مطرح کرده تا از تلخی آن کاسته شود. بهنظر او دارا و ندار با طنز نگاهی انتقادی به برخی مسائل داشته و بدون اینکه دلخوری ایجاد کند برخی خردهفرهنگها را مورد نقد قرار داده است ضمن اینکه سعی هم کرده بار معنایی کار را به زبان طنز حفظ کند.
دهنمکی در عین حال معتقد است که تفاوتهای زیادی بین سینما و تلویزیون وجود دارد. نخستین فرقش که اساسیترین آن است، بحث مخاطب است. چون برخلاف ریزش مخاطبان سینما در سالهای اخیر مخاطبان تلویزیون از طیف بالاتری برخوردار هستند تا جایی که در بدترین شرایط تلویزیون حدود 40میلیون مخاطب دارد که این قضیه، کار را سخت میکند.