این مهمانیها برای بزرگترها خیلی مهم است؛ اما شاید حوصله شما را سر ببرد. قدیمترها وقتی بچهای میگفت «حوصلهام سر رفت»، بزرگترها میگفتند «درش را بردار تا سر نرود!» اما غیر از این پیشنهادی که فقط یک شوخی است، چندتا راه سادهتر هم برای سر نرفتن ظرف حوصله وجود دارد:
همسن و سالهای خودتان را پیدا کنید
بزرگترها معمولاً دغدغههای خاص خودشان را دارند و درباره آنها حرف میزنند. اگر شما میخواهید با یک نفر دیگر حرفهای خودتان را بزنید، باید یک نفر همسن و سال خودتان را در میان مهمانها یا میزبانها پیدا کنید. میتوانید با هم در مورد درس و مشق، مدرسهای که میروید، بازیهای کامپیوتریای که دوست دارید، کلاسهای خارج از مدرسهای که میروید و خلاصه هر چیزی که در دلتان مانده تا آخر مهمانی حرف بزنید.
از بزرگترها بخواهید خاطرات بچگیشان را بگویند
میتوانید یک گوشه بنشینید و تا بزرگترها درباره خاطره عیدهای قبل گفتند، از آنها بخواهید درباره خاطرههای بچگیشان بگویند؛ در مورد شوق و ذوق برای خریدن لباس عید، در مورد رسمهایی که آن موقع بوده اما الآن نیست، در مورد عیدیهایی که میگرفتهاند، در مورد مشقها و جریمههای عید و از این حرفها.
دنیا را از دید بزرگترها ببینید
اگر هیچ کدام از دو راه حل بالا هم جواب نداد یا نتوانستید اجرایش کنید، به جای این که تا آخر مهمانی حرص بخورید، سعی کنید دنیا را از چشم بزرگترها ببینید. برای بزرگترها خیلی مهم است که به بهانه عید بعد از چند وقت بتوانند اقوام دور و نزدیک را ببینند. آنها هم روزی مثل شما کوچک بودهاند و چندین سال با خواهرها و برادرها و پدر و مادر کنار هم زندگی کردهاند. باید به آنها حق بدهید که دلشان برای این آدمها تنگ شده باشد. شما هم بزرگ که شدید یک روز دلتان تنگ میشود.