سارقان در جریان این سرقت که 10 ساعت به طول انجامید، 5/3 کیلو طلا را به سرقت بردند. ساعت 21:20 چهاردهم فروردین، وقتی زنگ خانه مرد طلافروش در مشهد به صدا درآمد، وی از پشت آیفون صدای مردی را شنید که مدعی بود حامل بستهای برای صاحبخانه است.
مرد طلافروش بیخبر از همه جا به طرف در ورودی حرکت کرد اما به محض باز کردن در، 4 مرد مسلح را در برابر خود دید که نقاب بهصورت داشتند و لوله اسلحه خود را به طرف او نشانه رفته بودند.
همه چیز کاملا مشخص بود. مردان مسلح، افرادی بودند که به قصد سرقت قدم به خانه طلافروش گذاشته بودند. آنها بعد از ضرب و شتم صاحبخانه، وی را تهدید به مرگ کردند و از او خواستند برای حفظ جان خود و اعضای خانوادهاش، به همه دستوراتشان مو به مو عمل کند.
گروگانگیری برای سرقت طلا
سارقان که نخستین مرحله از نقشه خود را با موفقیت اجرا کرده بودند، به محض ورود به خانه، همسر مرد طلافروش و فرزندان او را داخل حمام زندانی کردند. آنها میخواستند دومین مرحله از نقشهشان را که سرقت از مغازه طلافروشی بود، عملی کنند و برای این کار باید تهدیدهای خود را ادامه میدادند.
سارقان خشن، مرد طلافروش را تهدید کردند که اگر همه طلاهای موجود در مغازهاش را به آنها ندهد، دیگر اعضای خانوادهاش را نخواهد دید. اما از آنجایی که ورود به مغازه طلافروشی در آن ساعت از شب ممکن بود باعث لو رفتن آنها شود، تصمیم گرفتند برای اجرای دومین مرحله از نقشه خود تا صبح صبر کنند.
فرار با 5/3 کیلو طلا
زمان به کندی میگذشت. مرد طلافروش چارهای نداشت جز اینکه به دستورات نقابداران مسلح گوش کند. او در این مدت بهدنبال راهی میگشت تا بتواند پلیس را در جریان بگذارد اما گروگانگیران همه چیز را تحت کنترل داشتند و اجازه هیچ کاری را به او نمیدادند.
درحالیکه حدود 10 ساعت از حضور مردان مسلح در خانه گذشته بود، سرانجام زمان اجرای دومین مرحله از نقشه آنها فرا رسید. هوا کاملا روشن شده بود که مردان مسلح به سراغ دختر 11 ساله مرد طلافروش رفتند.
آنها او را سوار یکی از خودروهای مالباخته کردند و رو به مرد طلافروش گفتند:« ما به همراه دخترت، پشت ماشین تو حرکت میکنیم. تو باید مستقیم به مغازه بروی و هر چه طلا در آنجاداری داخل یک کیسه بریزی.
اگر بخواهی ما را فریب بدهی یا ماجرا را به پلیس اطلاع دهی، ما متوجه میشویم و در این صورت گروگانهایمان را با شلیک گلوله خواهیم کشت.» 2 نفر از سارقان نقابدار در خانه گروگان خود ماندند تا مراقب همسر و فرزند 6ماهه او باشند. 2 نفر دیگر از آنها هم به همراه دختر 11ساله مرد طلافروش سوار ماشین شدند و پشت سر وی به راه افتادند.
چند دقیقه بعد هر دو خودرو، به فاصله کوتاهی از هم مقابل مغازه طلافروشی که در پاساژی در مشهد واقع بود توقف کردند. مرد طلافروش سراسیمه از ماشین پیاده شد و قدم به داخل مغازهاش گذاشت.
چند دقیقه بعد، وی درحالیکه یک کیسه پلاستیکی پر از طلا در دست داشت، از مغازه بیرون آمد و کیسه را به مردان مسلحی داد که در همان نزدیکی توقف کرده بودند.
سارقان مسلح به محض دریافت کیسه، گروگان 11 ساله خود را رها کردند و بعد از تماس با 2همدست دیگر خود که در خانه مرد طلافروش حضور داشتند، همگی پا به فرار گذاشتند.
پلیس وارد میشود
بهدنبال فرار گروگانگیران مسلح، مرد طلافروش با عجله به خانه برگشت و همسر و کودک 6 ماهه خود را که در حمام زندانی بودند، آزاد کرد. او سپس با پلیس تماس گرفت و ماجرا را به ماموران اطلاع داد.
باتوجه به حساسیت موضوع، سرهنگ صادقی، رئیس پلیس آگاهی خراسانرضوی به همراه تیمی از کارآگاهان راهی خانه مرد طلافروش شدند. سارقان چنان نقشه حسابشدهای برای این سرقت طرح کرده بودند که هیچ سرنخی از خودشان به جا نگذاشته بودند.
از طرفی هیچکدام از اعضای خانواده مالباخته در مدتی که توسط سارقان گروگان گرفته شده بودند، صورت آنها را ندیده بودند و از هویت این افراد خبر نداشتند. در این بین فقط حرفهای همسر مالباخته بود که توانست نخستین سرنخ را در اختیار تیم تحقیق قرار دهد.
یک اسم
«وقتی سارقان شوهر و دخترم را همراه خود برده بودند، توانستم صدای 2 نفر از آنها را که در خانه مانده بودند، از داخل حمام بشنوم. یکی از آنها با موبایل با همدست دیگرش تماس گرفته بود و او را صدا میکرد. این مرد چند بار این اسم را به زبان آورد .»
همین سرنخ کافی بود تا تحقیقات پلیس برای شناسایی و دستگیری مردان مسلح کلید بخورد. از آنجا که آنها اطلاعات کاملی از محل زندگی مالباخته و طلاهای موجود در مغازه او داشتند، ماموران مطمئن شدند که آنها از قبل مرد طلافروش را میشناختهاند.
بنابراین لیست کاملی از تمامی افرادی که به نوعی با مرد طلافروش در ارتباط بودند، تهیه شد. در این لیست، ماموران متوجه مردی شدند که مدتها صاحب یک کارگاه طلاسازی بود اما حالا چند ماهی میشد که کارگاهش را تعطیل کرده بود.
این مرد در طول هفته چند بار به مغازه مالباخته و همسایههای او در داخل پاساژ سر میزد و برای همین اطلاعات کاملی درباره آنها داشت اما نکته مهمتر این بود که این مرد برادری داشت که نامش با نام فردی که سارق مسلح او را به اسم صدا زده بود یکسان بود.
سارقان در دام
پلیس که احتمال میداد این مرد و برادرش در این سرقت نقش داشته باشند، تحقیقات خود را روی آنها متمرکز کرد. بررسیها نشان میداد که بعد از سرقت، مظنون شماره یک پرونده به مغازه مالباخته و همسایههای او سر نزده است.
از طرفی شاگرد مغازه مالباخته نیز در تحقیقات به پلیس گفت که چند روز قبل از سرقت، متهم با او سر صحبت را باز کرده و به بهانهای آدرس خانه مرد طلافروش را از او گرفته است.
با این اطلاعات، دیگر شکی برای پلیس باقی نماند که این مرد و برادرش در این سرقت دست داشتهاند. بنابراین دستور بازداشت آنها صادر شد و ماموران موفق شدند ساعت 5 بعدازظهر دوشنبه گذشته، مظنون پرونده را دستگیر کنند.
گرچه این مرد مدعی بود که بیگناه است اما با کشف تعدادی شمش طلا از خانه او، لب به اعتراف گشود و به سرقت از مغازه مالباخته با همدستی برادرش و 2 مرد دیگر اعتراف کرد.
سرهنگ صادقی با بیان این خبر گفت: بعد از اعترافات متهم اصلی، برادر او و 2 همدست دیگر آنها نیز در عملیاتهای جداگانه دستگیر شدند و در بازرسی از مخفیگاههای آنها، 2 قبضه سلاح جنگی، شوکر برقی و طلاهای سرقت شده از شاکی کشف شد. وی ادامه داد: تمامی متهمان بعد از انتقال به اداره آگاهی به گروگانگیری و سرقت طلاهای شاکی اعتراف کردند و با صدور قرار قانونی راهی زندان شدند.