جدیدترین جنجال دومین دوره انتخابات ریاستجمهوری افغانستان که این روزها به سوژه بسیاری از رسانهها تبدیل شده است، به اظهارات بیسابقه حامد کرزی در کمیسیون مستقل انتخابات افغانستان بازمیگردد. رئیسجمهوری افغانستان در این نطق جنجالی خود به تقلب گسترده در دومین دوره انتخابات ریاستجمهوری و شوراهای استانی کشور به طور رسمی اعتراف کرد.
حامد کرزی با بیان اینکه انتخابات ریاستجمهوری از مداخلههای نیروهای خارجی مصون نبود، اعلام کرد که تقلب گستردهای در انتخابات صورت گرفته است ولی این تخلفات را نه افغانها بلکه مقامهای خارجی مامور به افغانستان مرتکب شدهاند. اوج اظهارات کرزی زمانی بود که او نام پیتر گالبرایت، فرستاده سابق سازمان ملل و فیلیپ موریلون، سرپرست هیأت اتحادیه اروپا را بهعنوان عوامل تقلب در انتخابات افغانستان مطرح کرد.
هر چند بسیاری از کارشناسان علت این سخنرانی شدیداللحن را مخالفت پارلمان افغانستان با طرح پیشنهادی کرزی در مورد اصلاح قانون انتخابات میدانند ولی اینگونه احساس میشود که هدف کرزی فراتر از نامشروع جلوه دادن نتایج انتخاباتی است که خود پیروز آن بوده.
حامد کرزی همچنین با غیرقانونی خواندن تصمیم پارلمان در مخالفت با طرح پیشنهادی خود آن را ناشی از اعمال نفوذ نیروهای خارجی در پارلمان افغانستان دانست و از آن تعبیر به مداخله ویرانگر و مترادف با اشغالگری کرد. برای کسانی که به مسائل افغانستان آشنا هستند اعتراض کرزی به نیروهای خارجی خبر تازهای نیست اما در گذشته اعتراضهای کرزی بهطور عمده حول محور کشتار غیرنظامیان افغان و بمبارانهای مرگبار نیروهای ناتو بود. مواضع کرزی در سخنرانی اخیر او اما بهقدری دور از انتظار بود که بر همگان مسلم شد که شکافهای عمیقی میان دولت افغانستان و متحدان بینالمللی این کشور بهوجود آمده است که به سادگی نمیتوان از کنار آن عبور کرد.
پیشتر از یک سال قبل بود که جورج بوش، رئیسجمهوری پیشین آمریکا آخرین سفر خود را به افغانستان انجام داد و در یک نشست خبری مشترک با حامد کرزی به تداوم حمایتهای آمریکا از افغانستان در مبارزه با تروریسم تأکید کرد. حامد کرزی در آن نشست از
کاخ سفید کمکهای مالی، نظامی و فنی بیشتری را درخواست کرد و جورج بوش در یک پاسخ آمیخته به طنز به کرزی گفت: پس بهتر است عجله کنید چون من هنوز کاخ سفید را ترک نکرده ام.
به عقیده بسیاری چالش کرزی با متحدان غربیاش در گذشته بسیار ناچیز و اندک بود اما مسئلهای که ناگهان همه چیز را دگرگون کرد روی کار آمدن رئیسجمهوری سیاه در کاخ سفید بود. ظهور اوباما در قامت رئیسجمهوری آمریکا و سقوط تدریجی بسیاری از حامیان کرزی در کشورهای مختلف اروپایی که آغازگران اولیه جنگ افغانستان بودند کرزی را در موقعیت جدیدی قرار داد که با چند سال گذشته بسیار متفاوت بود.
کرزی محصول 8 سال حضور جمهوریخواهان در کاخ سفید بود و این در حالی است که نگاه اوباما نسبت به مسائل مبارزه با تروریسم تفاوتهای عمدهای با راهبردهای جورج بوش دارد.
اوباما از همان ابتدا در مدیریت بحران افغانستان نیازی به کرزی احساس نمیکرد. اولویت بخشیدن جبهه افغانستان به جبهه عراق و انتقاد از چارچوبهای اصلی راهبردهای جمهوریخواهان در مبارزه با تروریسم تقریبا از همان اوایل دوره اوباما ثابت کرد که جبهه افغانستان با تغییراتی شگرفی روبهرو خواهد شد؛ تغییراتی که بتواند جبهه تقریبا شکست خورده افغانستان را در مسیر جدیدی قرار دهد و به رهایی آمریکا از این باتلاق منجر شود.
اینکه در دومین انتخابات ریاستجمهوری افغانستان باز هم آمریکاییها به حمایت از کرزی پرداختند نه به خاطر نیاز به کرزی بلکه بیشتر نشأت گرفته از یک سری مسائل امنیتی، قومی و... در افغانستان بود. با وجود این تنشزدایی موقت اما بازهم دمکراتهای آمریکا با کرزی دچار مشکل شدند. اوباما از همان ابتدا در توجیه شکستهای آمریکا همه چیز را متوجه ناکارآمدی دولت حاکم بر افغانستان و شخص حامد کرزی کرد. هر چند این اقدام کاخ سفید از سوی کرزی بیپاسخ نماند و به شکلهای مختلف نشان داده شد ولی بر همگان روشن شد که جبهه افغانستان دیگر آن انسجام سالهای اولیه را ندارد.
با وجود تمام این مسائل اینطور احساس میشود که نیروهای خارجی برای مهار کرزی به جای اینکه بهطور مستقیم با رئیسجمهوری افغانستان روبهرو شوند، این بار راه جدیدی را پیدا کردهاند و آن راه از لابیهای پارلمان افغانستان میگذرد. بهرغم گذشت چند ماه هنوز که هنوز است برای تعدادی از وزارتخانههای افغانستان وزیری تعیین نشده است و مجلس کماکان با افراد پیشنهادی کرزی برای تصدی وزارتخانهها موافقت نمیکند. بودجه پیشنهادی دولت افغانستان برای سال 89 هم از سوی پارلمان این کشور پذیرفته نشده و اخیرا هم نمایندگان با طرح پیشنهادی حامدکرزی در مورد اصلاح قانون انتخابات افغانستان مخالفت کردهاند.
اظهارات ضددولتی بسیاری از نمایندگان در بسیاری از رسانهها هم به شکل چشمگیری افزایش پیدا کرده است و در این میان کرزی علت این همه مخالفت را نفوذ لابیهای قدرتمند وابسته به نیروهای خارجی در این کشور میداند. حال از این منازعه چه کسی پیروز بیرون بیاید و چه کسی صحنه را ترک کند چندان مهم نیست.
دغدغه روشنفکران افغان این است که حوادث و رویدادهای یک سال اخیر اعم از تقلبهای انتخاباتی صورت گرفته، مداخلات گسترده نیروهای خارجی، تنش روز افزون در روابط دولت و پارلمان، رشد روز افزون عملیاتهای طالبان، فساد بالای اداری، افزایش سرسامآور کشت موادمخدر و کاهش مشروعیت دولت مرکزی به قربانی شدن دمکراسی نوپای افغانی منجر شود.
تردیدی وجود ندارد که اگر وضع به همین صورت پیش برود، این دمکراسی افغانی است که بیشترین تاوان را باید پرداخت کند. اعتراف به تقلب گسترده و بیاعتبار جلوه دادن انتخابات ریاستجمهوری آن هم در شرایطی که افغانستان تا مدتی دیگر دومین دوره انتخابات پارلمانی خود را برگزار خواهد کرد به این باور دامن زده است که شرایط لازم برای تحقق یک انتخابات سالم در افغانستان وجود ندارد و این به معنای تیره و تار شدن هر چه بیشتر چشمانداز مبارزه با تروریسم در جبهه افغانستان خواهد بود.