بر خلاف کنفرانس اول که در فوریه 2006میلادی برگزار شد و کشورهای شرکتکننده در آن پرداخت 10میلیارد دلار دیگر به افغانستان را متقبل شدند، در کنفرانس دوم میزان کمکها از چند صد میلیون دلار بیشتر نشد و از این بابت کرزی چندان با دست پر به کابل بازنگشت.
تقریبا هیچ کدام از شرکتکنندگان طرح جدیدی را برای بهبود اوضاع در افغانستان نداشتند و در این میان تنها طرحی که در کنفرانس به شکل جدی از سوی کرزی و دیگر دولتمردان کابل مطرح شد بحث مذاکره با طالبان و درخواست از جامعه جهانی برای حمایت رسمی از این طرح بود؛ در خواستی که ظاهرا با استقبال قاطبه اعضای شرکتکننده مواجه شده و امیدهای زیادی به آن بسته شده است.
برای کسانی که با مسائل افغانستان سروکار دارند روشن است که طرح مذاکره با طالبان ایده جدیدی در تحولات این کشور محسوب نمیشود. حامد کرزی از چند سال قبل به این سو همواره و بهطور رسمی نیروهای طالبان را به مذاکره و گفتوگو فراخوانده است و دولت مرکزی عملا چراغ سبزهای متعددی را به طالبان نشان داده است.
موافقت با کاندیداتوری ملا عبدالسلام راکتی (یکی از فرماندهان سابق طالبان) در دومین دوره انتخابات ریاستجمهوری و انتصاب وحید سباوون (داماد گلبدین حکمتیار) بهعنوان وزیر مشاور و همچنین آزادی تعدادی از چهرههای شاخص طالبان در سالهای اخیر فقط بخشی از اقدامات کرزی را در راستای جلب اعتماد نیروهای طالبان برای پیوستن به نظام سیاسی جدید افغانستان شکل میدهند.
دولت کرزی همچنین در سال گذشته مذاکراتی را به میزبانی عربستان در شهر مقدس مکه با برخی از رهبران طالبان به انجام رساند که عبدالقیوم کرزی، برادر حامد کرزی به نمایندگی از دولت مرکزی افغانستان در آن اجلاس حضور داشت و البته بدون هیچ دستاوردی مکه را به مقصد کابل ترک کرد.
تنها دستاورد دولت مرکزی از مذاکره با طالبان در اوایل سال گذشته در استان بادغیس رقم خورد که برخی از نیروهای طالبان حاضر به مصالحه با دولت مرکزی شدند که البته این مصالحه چندان طول نکشید و اوضاع مجددا به حالت سابق بازگشت. بهرغم پیشنهادهای کرنش گونه حامد کرزی و ابراز حسن نیتهای مکرر، در عمل این اقدامات هیچ دستاورد ملموسی را برای کرزی و همفکرانش بهدنبال نداشته است.
هر چند حامد کرزی در لندن توانست حمایتهای بینالمللی را برای اجرای این طرح جلب کند و قرار است در آینده نزدیک کنفرانسی نیز بدینمنظور در کابل دایر کند تا مکانیزمی برای مذاکره با طالبان طراحی شود ولی با وجود اینها گمان نمیرود کرزی بتواند در جلب افکار عمومی افغانستان در این باره موفق عمل نماید. به محض اعلام حمایت اعضای بینالمللی از طرح مذاکره، بسیاری از تشکلها و نهادهای افغان به این طرح واکنش نشان دادند و آن را مغایر با دمکراسی افغانستان عنوان کردند.
دولت کرزی به نیروهای طالبان وعده داده است که درصورت پذیرش قانون اساسی و خلع سلاح شدن، دولت افغانستان شغل، زمین و خدمات به آنها ارائه خواهد کرد و همین امر به حساسیتهایی میان دیگر اقوام افغانستان دامن زده است. سوای از مشکلات کرزی در اقناع افکار عمومی افغانستان مشکل دیگری که بهنظر میرسد نمیتوان از کنار آن به سادگی عبور کرد پاسخ طالبان در برابر این پیشنهاد است. شکی نیست که به طالبان نمیتوان به چشم یک جریان یکدست و یکپارچه نگریست. بسیاری از طالبان بنا به دلایل ایدئولوژیک و احیای امارت اسلامی افغانستان به جنگ نیروهای خارجی و دولت مرکزی میروند.
بخشی دیگر از نیروها بنا به دلایل قومی و در اعتراض به کاهش نقش پشتونها در نظام سیاسی جدید به نیروهای طالبان گرویدهاند و برخی دیگر نیز به علت عملکرد ضعیف دولت مرکزی و نیروهای خارجی در ساختار طالبان جای گرفتهاند.
دو جریان اخیر شاید بهگونهای در فرایند مذاکره به دولت مرکزی متمایل شوند ولی احتمال اینکه گروه اول یا همان طالبان ایدئولوژیک به این پیشنهاد پاسخ مثبتی بدهند بسیار اندک است، لذا در خوشبینانهترین حالت فرایند مذاکره با طالبان آن هم درصورت اقناع افکار عمومی افغانستان فقط و فقط به کاهش عملیات نظامی طالبان منجر خواهد شد و به معنای محو کامل این گروه از صحنه سیاسی و نظامی افغانستان نخواهد بود.