سفر بهاری
عباس تربن
باور بکن راه درازی نیست
با این که ساک غصه، سنگین و
شکهای بینراه بسیارند
با این که هر لحظه
یک آسمان ابرِ دچارِ غم
بر سقف تُرد دلخوشیهایم
یکبند میبارند
باور بکن
با یاد تو
از این دل تنگ و گرفته
تا شادمانی
راه درازی نیست!
نزدیک و دور
جمال الدین اکرمی
زرافه
با گردن بلندش
به طراوت برگها
چهقدر نزدیک است
هرچند از خودش
سخت فاصله دارد!
دو هایکو
ایسا / ترجمه رضی هیرمندی و مهرنوش پارسا نژاد
(1)
گویی
سرِ قیلوقال دارد
این غوک
(2)
از آستین مترسک
میتراود
مهتاب