مضمون خبر این بود که در یکی از مدارس جنوب شهر یک معلم دانشآموزی را وادار کرده بود «همستر»ی را که به همراه خود به مدرسه آورده بود، آتش بزند. همستر حیوان خانگی و مورد علاقه آن دانشآموز بود و معلم که تصور کرده بود همستر هم یک جور موش است و ظاهراً از همراه داشتن آن توسط دانشآموز خیلی عصبانی شده بود، تنبیهی منطقیتر از آن چه که گفته شد بهنظرش نرسیده بود. چند سال پس از آن ماجرا انتشار گزارشی دیگر درباره میزان اطلاعات زیستمحیطی معلمان ایرانی توجه همه را متوجه اهمیت این موضوع کرده است. در این گزارش آمده است دبیران دبیرستانها که قرار است آگاهیهای عمومی شاگردان خود را در زمینه مسائل زیستمحیطی افزایش دهند خود از مسائل محیط زیست اطلاع چندانی ندارند.
انتشار نتایج این تحقیق دو ساله که به طور مشترک در دو کشور هند و ایران انجام شده نشان میدهد سطح آگاهیهای زیستمحیطی در بین آموزگاران مدارس در کشور هند به مراتب بیشتر از معلمان ایرانی است.
نکته اینجاست که هند خود از این آزمایش سرافکنده بیرون آمده است، چنان که بر اساس نتایج این تحقیق در کنار ایران، از دولت هند نیز به طور قاطع خواسته شده تا دورههای آموزشی مرتبط با محیط زیست را برای معلمان مدارس تدارک ببینند و به همین نسبت امکانات کمک آموزشی بیشتری در اختیار معلمان مدارس قرار دهند.
نتایج این تحقیق که اخیراً از سوی نشریه بینالمللی علوم و تکنولوژی محیط زیست در آخرین شماره خود در ماه اکتبر ۲۰۰۶ منتشر شده، مشتی است نمونه خروار از مشکلات محیط زیست ایران.
تخریب محیط زیست راهی است که غربیها یک بار آن را طی کردهاند. نخستین بار در کنفرانس استکهلم در سال 1972 و پس از حوادث مصیبتباری همچون به گل نشستن نفتکش توری کانیون در 1967 و آلودگی گسترده سواحل انگلیس و فرانسه، غربیها دریافتند موضوع حفاظت از محیط زیست جدی است و از آن پس اقدامات مهمی را در زمینه حفاظت از محیط زیست، از جمله آموزش از سنین پایین و در تمامی مقاطع تحصیلی آغاز کردند.
در 1993 پارلمان اروپا در بیانیهای از دولتهای عضو و کمیسیون اروپا خواست ابعاد زیستمحیطی را در تمامی جنبههای آموزشی و همه سطوح آموزشی در نظر بگیرند... و بر نقش بنیادین مدارس و آموزگاران در توسعه و اجرای سیاستهای زیستمحیطی تأکید کرد. علاوه بر این، پنجمین برنامه زیستمحیطی اتحادیه اروپا در پی لحاظ کردن ابعاد زیستمحیطی در تمامی سیاستهای اصلی به مثابه عاملی کلیدی در زمینه ایجاد تغییرات رفتاری لازم برای توسعه پایدار، است. در چنین بستری، اطلاعات و آموزش اجزاء اساسی در اصلاح رفتارهای مخرب محیط زیست و حرکت به سمت توسعه پایدار به حساب میآید.
در پی آن، در تمامی کشورهای عضو اتحادیه اروپا برنامههایی دقیق در زمینه آموزش محیط زیست ارائه شده است.
محیط زیست الزاماً در برنامهای جداگانه ارائه نمیشود و این آموزشها چنان باز هستند که به گفته یکی از مقامات وزارتی یکی از کشورهای مورد مطالعه «گستره این آموزشها بستگی به شخصیت آموزگار دارد.»
اغلب این کشورها از جمله اتریش، بلژیک، دانمارک، فنلاند، آلمان، یونان، ایرلند، لوکزامبورگ، اسپانیا، سوئد و انگلستان در دوره ابتدایی بهگونهای ویژه به مسائل زیستمحیطی توجه کردهاند و اهداف بلندپروازانهای را برای این دوره در نظر دارند.
برای مثال، هدف سیستم آموزشی دانمارک تربیت افرادی متفکر، مسئول و شخصی توانا و مولد در جامعه و مشارکتجو در جامعه دمکراتیک است. تربیت چنین فردی بر سه محور اصلی فناوری اطلاعات، عملگرایانه و «عنصر سبز» تکیه دارد. عنصر سبز را چنین تعریف کردهاند: «شیوهای که براساس آن، افراد بهتنهایی یا در گروه بتوانند میان زندگی روزمره، طبیعت و جامعه ایفای نقش کنند. این بُعدی است که باید در تمامی موضوعات مورد توجه قرار گیرد، از این رو تنها به مطالعات جغرافیایی، بیولوژیک، طبیعی، تکنولوژیک و فرهنگی مربوط نمیشود. تجربه طبیعت به مثابه پایه دانش و اندیشه تلقی میشود.»
در برنامههای آموزشی کشور فنلاند ظرایف و تغییرات مورد نیاز برای دستیابی به توسعه پایدار لحاظ شده است و به نیازهای نسلهای آینده توجه شده وآموزش و پرورش را ابزاری حیاتی در دستیابی به این اهداف میداند. در آلمان، آموزش مسائل زیستمحیطی برای تمامی شاگردان مقطع ابتدایی اجباری است. در این کشور آموزش در این حوزه باید با مسائل زیستمحیطی روزمره دانشآموزان آغاز شود. پارکها، مراکز اکولوژیک، ذخایر طبیعی و... هر یک میتواند نقطهای برای آموزشهای زیستمحیطی کودکان به حساب آیند. بویژه در دوره ابتدایی تأکید بر آن است که دانش پایهای و زمینه ذهنی کودکان پیش از دوران مدرسه، بر پایه تصویری خوب از محیط زیست شکل گیرد تا احساس و به تبع آن رفتاری دوستانه را با محیطزیست در پیش گیرند.
این در حالی است که نهتنها در سطح آموزگاران ایرانی بلکه تقریباً در هیچ سطحی از نخبگان جامعه محیط زیست مسئلهای جدی بهحساب نمیآید. بنا بر این عجیب نیست که همواره شاهد شکست محیط زیستیها در برابر هماوردان آنها باشیم.
نوع نگرش برنامه راهبردی و کلان دولت نهم به مسئله آموزش محیط زیست به دانشآموزان و دانشجویان نیز که اصولاً میبایستی بازتاباننده دیدگاههای اصولی و سیاستهای بلندمدت دولت در این زمینه باشد، نشاندهنده درکی نهچندان عمیق از موضوع است. چنان که در این برنامه نقش دانشآموزان و دانشجویان محدود به احیای جنگلها و توسعه درختکاری در کشور شده است. اما ناگفته پیداست که نهتنها محیط زیست محدود به فضای سبز نیست بلکه مسائل بسیار مهمی همچون حفره لایه ازن و گرم شدن هوا در مقیاسی جهانی و مشکلاتی همچون آلودگی هوا، آلودگی آب، فرسایش خاک، پسماندها و... در مقیاس منطقهای نیز مطرح است. نگران کننده است که براساس نتایج این تحقیق حتی در تهران آلوده، آگاهی معلمان مدارس متوسطه درباره آلایندهها به گونهای قابل توجه کمتر از معلمان هند، یعنی کشوری است که خود از نقیصه بیتوجهی به محیط زیست رنج میبرد.
تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۳۸۵ - ۱۳:۴۸
فرهاد جم: چند سال پیش انتشار یک خبر، همگان را متوجه اهمیت آموزش زیستمحیطی به معلمان ایرانی کرد.