براساس آخرین اطلاعات مرکز آمار کشور، از مجموع ۱۳ میلیون و ۲۵۳ هزار کودک گروه سنی ۱۰ تا ۱۸ سال، ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار کودک، خارج از چرخه تحصیل و یکمیلیون و ۶۷۰ هزار کودک بهطور مستقیم درگیر کار هستند. این در حالی است که ۸۰ درصد کودکان کار را، کودکان خیابانی تشکیل میدهند. اما برخی از فعالان حقوق کودک این آمار را غیرواقعی میدانند. مرکز آمار کشور استانهای خراسان، تهران، لرستان و کردستان را بهترتیب دارای بیشترین تعداد کودکان کار اعلام کرده است.
سرهنگ نوراللهی، معاون اجتماعی نیروی انتظامی استان لرستان گسترش حاشیهنشینی و طلاق را از عوامل مؤثر در افزایش تعداد کودکان خیابانی در این استان دانست و افزود: «در حالی که بقا و سلامت هر جامعه وابسته به کودکان آن جامعه است، امروز ما شاهد کودکانی هستیم که به جای شادی، بازی و رفتن به مدرسه در خیابانها و کارگاههای کوچک و بزرگ کار میکنند تا شاید بتوانند گرهگشای مشکلات مالی خانواده شوند؛ مشکلی که کوچکترین ارتباطی به آنها ندارد.»
وی تصریح کرد که رشد بیرویه جمعیت، مهاجرت، افزایش طلاق، حاشیهنشینی، فقر فرهنگی و اقتصادی، ناسالم بودن بعضی از والدین، بیکاری و نداشتن مهارت برای اشتغال مطابق با رشد صنعتی، آرامآرام زمینه را برای وارد شدن کودکان به بازار کار و خیابان مهیا کرده است. به گفته سرهنگ نوراللهی اکثر این بچهها بعد از مدتی به انواع بیماریها مبتلا و در دام قاچاقچیان، بزهکاری و انحراف گرفتار میشوند. این در حالی است که مرتضی رحیمی چگنی مدیرکل بهزیستی لرستان از ساماندهی کودکان کار و خیابانی، زنان و دختران آسیبدیده و در معرض آسیب خبر داد و اعلام کرد که رسیدگی به این موارد در اولویت کار کمیته آسیب بهزیستی لرستان قرار دارد.
وی هدف از اجرایی کردن این طرح را کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی عنوان کرد و گفت: «دستگاههای مرتبط با ساماندهی وضعیت این کودکان متشکل از نیروی انتظامی، کمیته امداد، اداره زندانها، دانشگاه علوم پزشکی، اداره کار و امور اجتماعی، هلالاحمر، صداوسیما، سازمان تبلیغات اسلامی، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش، شهرداری، دادگستری، ثبت احوال، آموزش فنی و حرفهای، تامین اجتماعی، بیمه خدمات درمانی و دانشگاه لرستان با برنامهریزیهایی بهزودی گامهای مؤثری در احقاق حقوق و ساماندهی آنها برمیدارند.» قانون اما این ادارهها و سازمانها را در این زمینه مسئول میداند؟
آمار نمیدهم!
ظاهراً کودکان خیابانی و کار در اصفهان کمی خوشبختترند و بهزیستی استان، مرکزی را برای نگهداری آنها تاسیس کرده است. افسانه میرزائیان، مسئول دفتر آسیبدیدگان اجتماعی بهزیستی اصفهان در اینباره گفت: «در حال حاضر تنها مرکز کودکان کار و خیابانی استان اصفهان، مرکز هدایت است که به جمعآوری کودکان کار و خیابانی استان میپردازد و در مدت زمان 20 روز وضعیت این کودکان را ساماندهی و به بهبود آن کمک میکند.»
در این مرکز پس از اینکه وضعیت کودکان مورد بررسی قرار گرفت، در صورت داشتن خانوادههای سالم، این کودکان به آغوش خانواده باز خواهند گشت. ولی اگر این کودکان بیسرپرست یا بدسرپرست باشند و محیط زندگی سالمی نداشته باشند، آنان را به مراکز شبانهروزی بهزیستی استان میفرستند و در آن جا از آنها نگهداری میشود.
میرزائیان اضافه کرد که محیط این مراکز شبانهروزی همانند محیط خانه است و کودکان از نظر تحصیلی، تغذیه، پوشاک، درمان و... تحت نظر هستند و آموزشهای لازم را برای حضور در اجتماع خواهند دید.
هر چند داشتن آمار تعداد این کودکان در اصفهان بسیاری از حقایق را روشن میکند ولی این مقام مسئول در مورد آمار تعداد کودکان خیابانی استان اصفهان جوابی نداد و گفت: «این آمار به هیچ گروه و هیچ خبرنگاری داده نخواهد شد!»
دو برابر شدن کودکان کار در آذربایجان غربی
در آذربایجان غربی به دلایل مختلفی تا حدود زیادی معضل و مشکل کودکان کار و خیابانی بیشتر مشاهده میشود؛ چه آنان که در کارگاهها و کارخانههای کوچک و بزرگ مشغول به کار هستند و چه آنان که به سبب جبر ناشی از فقر اقتصادی و فرهنگی، اعتیاد پدر و مادر یا متارکه والدین مجبور شدهاند تا در پارکها، ترمینالها، معابر عمومی، سر چهارراههای خیابانها و حتی باغ رضوان به شغلهای کاذبی چون دست فروشی، واکس کفش یا فروختن فال روی آورند.
مجتبی سجادی، مشاور خانواده و فعال عرصه کودکان در این استان گفت که مطمئنا کم کاریها و کمتوجهیهای جاری در مورد این دست کودکان که همانند همسالان خود دارای حق و حقوقی هستند موجب افزایش روزافزون آنها شده است.
وی افزود کودکان بیپناه در جامعه ما به اشکال مختلف طعم تلخ محرومیت و رنج ناشی از بیتوجهی جامعه را میچشند. چه کسی پاسخگوی کودک 12 سالهای است که بهدلیل کار در کارگاه تراشکاری انگشتان دستش را از دست داده یا آن کودک10 سالهای که هنگام کار در خیابان حداقل 5 بار در طول یک سال تصادف کرده است یا کدام بیمه و سازمان در برابر کودک 9 سالهای که در کارگاه قالیبافی به بیماری سل مبتلا شده مسئول است؟
سجادی تصریح کرد: «بنا به اظهار یک مقام مسئول در خانه کارگر آذربایجان غربی، طبق آخرین آماری که در سال 83 در استان منتشر شد 3 هزار کودک در کارگاهها و کارخانههای کوچک و بزرگ مشغول به کار بودند که این آمار پس از گذشت چند سال با احتساب کودکانی که در کارگاههای آجرپزی، آجر فشاری، کورهپزخانهها، شیشهگری و کودکانی که در نانواییها کار میکنند به اضافه متکدیان و دستفروشان به بیش از 7 هزار نفر افزایش یافته که معمولا میانگین سنی آنها نیز بین 10 تا 18 سال است.»
ایرادهای قانونی
دکتر ابراهیم فرخمنش، حقوقدان و مدرس دانشگاه، کودکان را نخستین قربانیان نقض حقوق بشر در دنیا دانست و گفت که ماده ۷۹ قانون کار، اشتغال افراد زیر ۱۵ سال را ممنوع کرده است. البته این قانون تبصرههایی دارد که روح این ماده قانونی را از بین میبرد.
وی تاکید کرد: «براساس تبصرههای این قانون، کودکان زیر 18 سال که برای دولت کار میکنند و کودکانی که در کارگاههای خصوصی خانوادگی به کار مشغول هستند، در دایره این ماده قانونی قرار نمیگیرند.»
فرخمنش با انتقاد از نوع حمایت قانونی از کودکان کار و خیابانی افزود: «اگر والدین یک کودک با کارفرمای او قرارداد ببندند، کارفرمایان چون ولی کودک به شمار میآیند، حق واگذاری و اجاره دادن فرزند خود به صاحبان کارگاههای خصوصی را دارند، ولی جدا از ممنوعیت کار کودکان که بهعنوان قانون نوشته شده و در میثاقهای جهانی بر آن تاکید شده است، ما شاهد پیش روندگی پدیده کار خیابانی در استانهای کشور هستیم.»