من هم به این موضوع باور دارم. همه نشانهها حاکی از آن هستند که تاریخ در جهت معینی حرکت میکند و جهان عرب بهنظر میرسد که همچون شکاری آماده دریده شدن است، منتها ظهور ناگهانی ترکیه ورق را برگردانده و حسابها و سناریوها را به هم ریخته است.اتحاد شوروی سابق از هم فروپاشید و عربها بدون یاور باقی ماندند، ایالات متحده آمریکا در افغانستان و عراق در بحرانهای داخلی گرفتار شده است، مصر از صحنه کشورهای عرب خارج شده، نظام از هم فروپاشیده و کشورهای عربی به 2اردوگاه میانهرو و جبهه مقاومت تقسیم شدهاند.
اولویتهای ماجرای فلسطین نادیده گرفته شده و به عاملی تبدیل شده که همه خواستار رها شدن از پیامدهای آن هستند. تشکیلات خودگردان فلسطین نیز از تحرک بازمانده و به جای اینکه نقطه اتکایش ملت فلسطین و تأیید کشورهای عربی باشد به ایالات متحده آمریکا و اسرائیل متکی شده است.موضوع به همین جا ختم نشده است و متأسفانه دامن برخی از ارزشها را نیز گرفته و مقاومت، از سوی برخی نظامها امری سبک و از سوی برخی دیگر تروریسم تلقی شده است.
عادیسازی روابط با اسرائیل مورد توجه برخی و مخالفت برخی دیگر قرار گرفته و پیروی از ایالات متحده آمریکا مورد رضایت قرار گرفته و پایگاههای نظامی بیگانگان دیگر امری زشت و گناهی غیرقابل بخشش محسوب نمیشود و کم توجهی به امت ملی عرب به امری مقبول تبدیل شده است. در چنین فضایی حزب عدالت و توسعه در ترکیه رخ نمود و رهبری این حزب در سال2003 با اکثریتی مشهود دولت را تشکیل داد و همگان در عزم رهبران جدید برای ایفای نقشی فعال در منطقه آگاه شدند.
4عامل زیر اهمیت نقش ترکیه را بهشدت تقویت کرد:
1- دولت ترکیه با استناد به اکثریت مردمی که در صحنه ترکیه کمتر دیده شده
به قدرت رسید و همین امر دولت را تشویق کرد که با اطمینان و اتحاد و اتکا به حمایت مردمی، تحرک خود را آغاز کند.
2- الگویی که حزب عدالت و توسعه با پیشینه اسلامیاش ارائه کرد، مورد قبول مردم قرار گرفت. طبق این الگو، دولت مردم را وعظ و ارشاد نکرد و مورد خطاب قرار نداد بلکه طرح خود را با پشتکاری عظیم مطرح ساخت و تلاش کرد که نیازهای مردم را برآورده سازد و تمرکز اصلی برتحقق دستاوردهای اقتصادی بود.
3- حزب عدالت و توسعه با اقدامهای مناسب خویش، معادله تعارض میان اسلام و دمکراسی را ساقط کرد. این حزب انتخابات شهرداری و قانونگذاری را با تسلیم شدن به قواعد بازی دمکراسی به انجام رساند.
4- حزب عدالت و توسعه در عین حال که به طرف محیط عربی و اسلامی سمت و سو میگرفت در تمایل خود برای پیوستن به اتحادیه اروپا افراط نکرد. این حزب ابتدا برای ورود به صحنههای عربی به همکاریهای اقتصادی همت گماشت و با 4کشور عربی (سوریه، اردن، لبنان و لیبی) روادید را لغو کرد و پس از آن طولی نکشید که با قدرتمندی در صحنههای مختلف سیاسی حضور یافت.
دمکراسی همان بود که به حزب عدالت این امکان را داد که طرح و برنامه سیاسی خود را توسعه دهد و این حزب از طریق همین دمکراسی ابتدا در انتخابات شهرداری و پس از آن در انتخابات پارلمان و نهایتاً انتخابات ریاستجمهوری به پیروزی رسید.
حزب عدالت و توسعه با حضور عبدالله گل در ریاستجمهوری و رجب طیب اردوغان در نخستوزیری توانست بیانگر احساسات و خشم مردم ترکیه خصوصاً در موضوع فلسطین شود و اردوغان به یکی از بهترین سخنگویان و مدافعان فلسطینیها تبدیل شد.در نهایت باید گفت زمانی که دمکراسی بهطورجدی مورد قبول قرار گیرد و به عنصری فعال در باطل ساختن سناریوها و برنامههای طراحی شده در خارج تبدیل شود موجب میشود که جامعه در ساختن تاریخ سهیم شده و تماشاگر باقی نماند.
فهمی هویدی