برای نمونه برخی عادت دارند کنار برادر نیز پاهای خود را دراز نکنند حال آنکه همان برادر ممکن است هنگام درازکردن پاها آن هم داخل یک وسیله نقلیه جمعی به اطرافیان بگوید «ببخشید پام از این درازتر نمیشه».
تمام اینها در حالی است که با بوی پاهای وی میتوان بدون متخصص و دستگاه بیهوشی، مریض را داخل اتاق عمل بیهوش کرد. با اینکه نگارندههای ستون در شهر چه خبر نیز با برخی رودربایستیها و رفتارهای ویژه افراد خجالتی موافق نیستند اما به نظر میرسد برخی فقط برای رقابت با سنگ پای قزوین دست به رفتارهای اینچنینی میزنند.
به هر حال از هزاران سال پیش، انسان در رفتارهایش به پیداکردن حد وسط یا همان تعادل توصیه شده است تا دچار افراط یا تفریط نشود.
گربه روی پیتزای داغ
گاندی درباره رعایت حقوق حیوانات گفته است: «انسانها را میتوان از طرز رفتارشان با حیوانات شناخت». با وجود این برخی افراد تصور میکنند رعایت حقوق حیوانات بدین معنی است که گربهها را داخل رستوران برده و به آنها غذا بدهند حال آنکه تردد گربهها بین پیتزاهای داغی که تا چند لحظه دیگر باید غذای برخی شهروندان شوند،
میتواند موجب آلودهشدن آنها شود. بهطور حتم غذا دادن به حیوانات میتواند در محیطهایی صورت گیرد که هیچ خطری برای سلامتی دیگران نداشته باشد. به هر حال نگهداری از حیوانات نیز در تمام جوامع و فرهنگها قوانین خاص خود را دارد.
معذوریت در پذیرش
تا بهحال چند بار لباسهای کثیف و وضع نامرتب نفر بغلدستیتان در تاکسی باعث شده تا آنقدر خودتان را جمعوجور کنید که وقتی از تاکسی پیاده شدید زانوها، پهلوها و کمرتان درد بگیرد؟ متاسفانه بعضی افراد چنان که باید و شاید به نظافت لباسهای خود اهمیت نمیدهند. بهگفته پزشکان شستوشوی لباسهای کثیف در فصل تابستان برای حفظ سلامتی بهدلیل تعریق بیشتر بدن بسیار ضروری است.
این در حالی است که بعضی افراد نهتنها به فکر سلامتی خود نیستند بلکه با لباسهای کثیف و بوی نامطبوعی که به همراه دارند آزردهخاطری دیگران را نیز سبب میشوند.
برای نمونه بعضیها حتی لباس کثیف خود را با همان وضعیت برای کوتاه و بلندشدن به دست خیاط میدهند. باید به چنین خیاطهایی حق داد که حتی پس از پذیرفتن یک لباس کثیف دست به خیاطی آن نزنند.
مسافربرهای شخصی
سوارشدن بر خودروی مسافربرهای شخصی برای بسیاری از ما تبدیل به یک عادت شده است. گهگاه حتی تاکسیها کنارمان در حال مسافرگیری هستند که ما بیتوجه به آنها سوار خودروهای شخصی میشویم؛ خودروهایی که اغلب با بوق زدنهای ممتد اقدام به سوارکردن مسافر میکنند.
بهواقع باید کار آنها را گرفتن مسافر و نه سوار کردن گذاشت چراکه خیلی وقتها آنقدر به مسافران کنار خیابان اصرار میکنند که مجبور به سوارشدن میشوند. نکته جالب توجه اینجاست که به بعضی از آنها هر مقصدی را که بگویید درست همانجا میروند اما تازه بعد از سوار شدن متوجه میشوید که آنها مسافرهایی با مقصدهای مختلف را سوار میکنند و بهقول خودشان مسیرها را طوری جو ر میکنند که همه را برسانند.
با این حساب مسافران باید کلی از خیابانهای شهر را دور بزنند تا به مقصد خود برسند. این درحالی است که علاوه بر مشخص بودن کرایه تاکسیها سوارشدن بر هر خودروی شخصی از لحاظ امنیتی چندان قابل قبول نیست.