کاروان ورزشی و تماشاچی کشورمان چنان غرق در شور و شعف و وجد و سرور بود که صدای گوینده زن سالن که قهرمان ما را از کشور خلق الساعه «الجمهوریهالعربیه الایرانیه» معرفی کرد، نشنیده گرفت. مسئولین برگزاری و سالن و نهایتاً آن گوینده نیز چون این اغماض و تغافل را مشاهده کردند، وقیحانه از زیر پوزش و تصحیح آن اشتباه شیطنتآمیز شانه خالی کردند، تا اگر بتوان آن خطا را لغزش زبان و سهو لسان تلقی کرد، عدم عذرخواهی را کاملاً عامدانه فرض نمود.
آیا تاثیر این اتفاق با آن همه تماشاگر حی و حاضر داخل سالن از ملیتهای مختلف و پوشش وسیع رسانهای زنده برای بینندگان کشورهای گوناگون کمتر از تعویض نام «خلیج فارس» با «خلیج» در نشریه «نشنال ژئوگرافی» است؟ چگونه است که برای آن اتفاق در یک نشریه، تمامی ایرانیان و بهویژه هموطنان مقیم خارج بهگونهای درخور و شایسته بسیج میشوند تا عامل آن خطا، حساب کار دستش بیاید و دیگر از این شیرینکاریها مرتکب نشود، ولی برای این واقعه در یک رویداد مهم اجتماعی و بینالمللی هیچکس لب از لب باز نکرد و آب از آب تکان نخورد؟ آن هم رویدادی که در آن سمبل جهانی ورزش ایران، پرچم کشورمان را بالا میبرد. بهراستی که عجب دسته گلی هدیهمان کردند. بگذریم از اینکه در جریان مراسم افتتاحیه بازیها، که در حضور سران کشورهای متعدد برگزار شد «ابوریحان بیرونی» را «البیرونی» خطاب و ابنسینا را عرب معرفی کردند.
البته در این مقال و مجال قصد انتقاد به دستگاه دیپلماسی خارجی کشورمان نداریم. ما را نرسد که به ساحت سفیر فخیم مملکتمان در دوحه، ایرادی وارد نماییم که چرا یادداشت اعتراض دولت متبوعش را تسلیم وزارت خارجه قطر نکرده است. شاید هم همانطور که در دیدار با خبرنگاران اعزامی به دوحه گفته بود «روابط ما با قطر بهخصوص پس از قضیه گاز خیلی خوب است». شاید هم قطریها به همین دلیل «تخت گاز» رفتند. اما خاطر مبارکش را به یک خاطره ورزشی توجه میدهیم. در مسابقات جام جهانی 98 فرانسه و در جریان بازی تیم ملی فرانسه با یک تیم دیگر، جواد خیابانی که زحمت گزارش بازی را تقبل کرده بود نام امانوئل پتی بازیکن تیم ملی فرانسه را اشتباه تلفظ کرد در شروع نیمه دوم، یعنی پس از گذشت حدود یک ساعت از ابتدای بازی توضیح داد که بین دو نیمه بازی از سفارت فرانسه در تهران با روابط عمومی سازمان صدا و سیما تماس گرفته شده و تلفظ صحیح نام کاپیتان تیمشان را متذکر شدهاند.- جسارتاً- پیدا کردن رابطه تعویض یک کسره و ضمه در ادای نام یک ورزشکار فرانسوی با منافع ملی آن کشور و همچنین مقایسه میزان حساسیت دو سفارت فرانسه در تهران و ایران در دوحه را به جناب سفیر محترممان وامیگذاریم و البته استفاده بهینه از پخش مستقیم یک مسابقه ورزشی را به همه رسانهایها. اما آنچه جای بحث و تامل است و کمی تا قسمتی به ما مربوط میشود، نحوه برخورد و پوشش خبری این جریان توسط اصحاب رسانههایمان است. در نظر بگیرید این همه مجری، گزارشگر و تصویربردار از نوع پشت صحنه و حاشیهپرداز و چه و چه از شبکههای مختلف سازمان صدا و سیما و گروه بیشماری خبرنگار و عکاس از روزنامههای ورزشی و غیرورزشی در صحنه اهدای مدال حسین رضازاده حضور داشتند و متوجه این شیطنت موذیانه نشدند. آیا برق مدال قهرمان ماتشان کرده بود؟ آیا مراسم دستافشانی تماشاچیان مبهوتشان ساخته بود؟ آیا ما تعداد کثیری از این عوامل رسانهای را به مسابقات گسیل میکنیم که تنها ساعت به ساعت اخبار یکدیگر را تکرار کنند؟ آیا وقایعی که در اینگونه رویدادها ظهور میکند فقط ورزشی است که رسانههای ما به اخبار ثبت رکوردها و نتایج مسابقات بسنده میکنند؟ سادهانگاری است بپنداریم که کشورها و بهویژه میزبان اینگونه پدیدههای بزرگ ورزشی از جنبههای دیگر آن و مخصوصاً بعد سیاسی بهرهای نمیبرند. یک رسانه بینا، آگاه و چشم و گوش باز آن است که زوایای پیدا و پنهان اینگونه بهرهبرداریها را برای مخاطبانش آشکار و تحلیل نماید وگرنه هر فرد دیگری نیز از عهده کار غیرخارقالعاده ارسال اخبار نتایج بازیها برمیآید.
اصولاً نمودار سینوسی عملکرد رسانههای ما در اینگونه موارد (مانند بسیاری دیگر از نهادهای کشورمان) اعجابانگیز است. چند شب پس از فینال کذایی بیباک و رقیب قطریاش، گزارش حاشیهای کوتاهی از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد که طی آن صحنههای نجواهای ظاهراً اغواکننده یک مقام ورزشی قطر با هیات داوری، قبل از برگزاری فینال، و همینطور معانقه و دیدهبوسی آنها بعد از مسابقه توسط یک تصویربردار ایرانی شکار شده بود. یا همین چند روز پیش، جریان مراسم سخنرانی آقای احمدینژاد در دانشگاه امیرکبیر و اتفاقات آنچنانیاش چه بازتاب وسیعی در رسانهها، اعم از روزنامهها، سایتهای خبری، صدا و سیما و... داشت. با آب و تاب فراوان و جنجال بسیار و حاشیههای مهمتر از متن، به مصداق «کل حزب بما لدیهم فرحون» و «هرکسی از ظن خود شد یار من» بر آن پاورقیها و تحلیلهای گوناگون زدند و خوراک خبری جور کردند، اما وقتی نوبت به خبر واقعهای میرسد که مستقیماً با منافع ملی ما در تعارض است، همه خاموش و مهر بر لب میشوند چرا؟ چون بیخبرند. چرا بیخبرند؟
مگر رسانه ملی نباید خبر دهد؟
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۳۸۵ - ۱۷:۰۹
ابوالفضل ابوالحسنی چیمه: هنگامی که قرار بود حسین رضازاده برای اعلام قهرمانیاش در رقابتهای وزنهبرداری بازیهای آسیایی دوحه 2006 بر روی سکوی شماره یک فراخوانده شود،