صبح پنج‌شنبه‌ای است و با تعدادی از نوجوانان دوچرخه‌ای توی پارک لاله جمع شده‌ایم تا درباره یک موضوع اجتماعی گفت‌وگو کنیم. فرزانه بختیاری (17 ساله، پیش دانشگاهی ریاضی)، کتایون خوش‌رقم (5/12 ساله)، شراره داودی (19 ساله، خبرنگار جوان)، نیلوفر شهسواری (‌15 ساله، دوم انسانی) و غزاله قربانی (‌16 ساله، سوم تجربی) با فرهاد حسن‌زاده و من که مناف یحیی‌پور باشم می‌شویم هفت نفر.

من کمی دیر می‌رسم و متوجه نمی‌شوم که چه‌طور رابطه موبایل و نوجوان‌ها به میان می‌آید و چرا قرار می‌شود در باره موبایل داشتن نوجوان‌ها بحث کنیم. البته فرزانه و شراره دیرتر می‌رسند و قسمت اول بحث را از دست می‌دهند؛ اما مگر جای بحث دارد؟ خوب موبایل به چه درد نوجوان‌ها می‌خورد؟ اصلاً مگر اسم دیگرش همراه نیست؟ نوجوان جماعت هم که اهل تنهایی‌اند همراه می‌خواهند چه‌کار؟

غزاله: وقتی از کلاس یا برنامه‌ای می‌آییم و ممکن است ساعتش دیر و زود بشود، با تلفن همراه خیلی راحت به خانواده‌مان خبر می‌دهیم.

نیلوفر: یک وسیله ارتباطی است که نوجوان‌ها می‌بینند دست همه هست و فکر می‌کنند وقتی همه گوشی موبایل دارند و از آن استفاده می‌کنند، چرا من نداشته باشم.

غزاله: علاوه بر این، گاهی جنبه سرگرمی هم دارد. مثل شرکت در مسابقه‌های تلویزیونی یا بازی‌هایی که روی گوشی هست.

شما که گوشی همراه دارید، با آن چه‌کار می‌کنید، واقعآً به فکر دیر رسیدن‌هایتان هستید ومی‌خواهید خانواده‌ای را از نگرانی درآورید، با آن بازی می‌کنید یا ...؟

کتایون: من خیلی کم از آن استفاده می‌کنم. با گوشی زیاد حرف نمی‌زنم. بعضی اوقات ضروری است که آدم با کسی صحبت کند و ممکن است تلفن در دسترس نباشد و به این وسیله ارتباط برقرار می‌کند یا وقتی که ممکن است امکان صحبت کردن نباشد پیامک می‌فرستیم. از رادیو گوشی هم گاهی استفاده می‌کنم.

نیلوفر: دوربین هم هست.

غزاله و نیلوفر (تقریباً با هم): با آن موسیقی هم گوش می‌کنیم.
و یکی‌شان ادامه می‌دهد که وقتی تلویزیون شب‌ها فوتبال پخش می‌کرد و مامان و بابا می‌خواستند شبکه دیگری را ببینند، من سریع از رادیوی موبایل استفاده می‌کردم تا در جریان بازی باشم.

چند وقت پیش خبری دیدم که از امکان کتاب خواندن روی گوشی همراه اطلاع می‌داد. نمی‌دانم روی آن صفحه کوچک چه‌طور می‌شود کتاب خواند، ولی به‌هرحال این هم یک جور استفاده مثبت از این وسیله همه کاره است؛ اما توی این بحث قرار نیست زود کوتاه بیاییم و موضوع را به ضررهای تلفن همراه می‌کشانیم.

نیلوفر: یک جور بدعادتی و اعتیاد می‌آورد. آدم از کارهای روزمره عقب می‌افتد. مثلاً کار با گوشی جذاب‌تر است از کتاب خواندن.

غزاله: من بیشتر از ضررهای خود گوشی و امواج آن شنیده‌ام و به همین خاطر سعی می‌کنم زیاد با آن صحبت نکنم.

کتایون: برای بچه‌های کوچک‌تر با جذابیت‌هایی که دارد ممکن است روی درس خواندن آنها هم‌اثر بگذارد.

ناگفته قرارمان را گذاشته‌ایم. فرهاد حسن‌زاده بحث را به‌سادگی رها نمی‌کند. یاد خاطره‌ای می‌افتد: «یک بار کنار زاینده‌رود دیدم جوانان‌ زیادی نشسته‌اند و همه با موبایل‌ها مشغولند. به نظرتان این‌نوع استفاده از تلفن همراه، روی کم رنگ‌شدن ارتباط عاطفی آدم‌ها مؤثر نیست؟»

نیلوفر: اوایلی که تلفن آمد می‌گفتند وسیله‌ای است که آدم‌ها را از هم دور می‌کند؛ ولی پیامک از آن هم بدتر است. پیامک که می‌زنیم دیگر همان حس شنیدن صدا را هم از دست می‌دهیم.

غزاله: قبلاً وقتی عید می‌آمد به هم زنگ می‌زدیم؛ ولی از وقتی موبایل امکان‌ فرستادن پیامک را فراهم کرده، دیگر فقط به هم sms می‌زنیم.

فرزانه: اگر درست از آن استفاده کنیم اصلاً فکر نمی‌کنم بدی‌ای داشته باشد. الان توی خیلی از کشورها بچه‌های 7 ساله هم گوشی موبایل دارند.

و تعریف استفاده درست می‌شود این‌که امکان برقراری ارتباط آسان و سریع در این زندگی پر مشغله را برای اعضای خانواده فراهم می‌کند و استفاده نامناسب هم این‌که یکسره گوشی دست بچه‌ها باشد، مرتب sms بزنند یا آن را فقط دوربین عکاسی و فیلم‌برداری یا وسیله بازی بدانند.

شراره: علاوه بر این‌که یک وسیله ارتباطی است و حتی پیامک آن هم به خاطر هزینه کمترش گاهی مناسب‌تر است؛ بعضی وقت‌ها هم مثل زمانی که توی مترو تنها نشسته‌ایم و هیچ‌ آشنایی دوروبرمان نیست، خوب با آن موسیقی گوش می‌دهیم.

به نظر اغلب حاضران معمولاً کم‌کم آدم متوجه ضررهای آن می‌شود و استفاده از آن به یک تعادل می‌رسد؛ اما هنوز هم می‌شود علامت سؤالی گذاشت.

نیلوفر: هم خانواده و هم جامعه فرهنگ‌سازی نکرده‌اند که چه‌طور از این وسیله استفاده شود.

فرزانه: باید کنترل بشود، به هرحال نوجوانند و ممکن است اشتباه کنند.

سراغ یکی دیگر از آفت‌های همراه می‌رویم، مسئله موبایل بازی و تبدیل گوشی به مدل‌های بالاتر .

غزاله: معمولاً وقتی دوستان دور هم هستند یکی از صحبت‌ها همین است. من خودم گوشی‌ام را دوست داشتم؛ ولی
تحت تأثیر این صحبت‌ها بالاخره گوشی‌ام را عوض کردم.

نیلوفر: این که مرتب گوشی را عوض کنند مناسب نیست. مخصوصاً برای نوجوان‌ها که مدت زیادی از گوشی استفاده نکرده‌اند.

فرزانه: تکنولوژی که پیشرفت می‌کند جالب است؛ ولی این‌که هر بار گوشی تازه‌ای به بازار می‌آید آدم بخواهد گوشی‌اش را عوض کند معنی ندارد. من خودم حدود سه سال است که یک گوشی دارم که به قول بچه‌ها از آن گوشت‌کوب‌هاست؛ ولی اصلاً برایم مهم نیست. مهم این است که کارم را راه بیندازد.

شراره: من مخالف عوض کردن گوشی نیستم؛ ولی خوب حالا نه این که هر سال این کار را بکنند.

کتایون: تا گوشی قابل استفاده است و نیازهایمان را برطرف می‌کند نباید عوضش کنیم.

بحث ادامه دارد و چون صفحه را نمی‌شود ادامه داد این‌جا بحث را درز می‌گیریم ولی همیشه می‌شود به این نکته توجه داشته باشیم که با هر پدیده تازه‌ای در زندگی چه‌طور برخورد می‌کنیم؟

منبع: همشهری آنلاین