بعد ازظهر 10خرداد امسال، زنی وحشتزده با پلیس110 تماس گرفت و مدعی شد شوهرش با 2 نفر به خاطر اختلافات مالی درگیر شده است. با اعلام این گزارش، ماموران انتظامی شهرری به محل حادثه که کوچهای خلوت بود رفتند و3 مرد را دیدند که با هم درگیر شده بودند.
به محض حضور ماموران در محل، یکی از طرفین درگیری که مرد جوانی بود، با ارائه کارت شناسایی، خود را مامور سپاه معرفی کرد و مدعی شد که دوستش برای خاتمه دادن به درگیری از وی درخواست کمک کرده است و به همین منظور وی به محل درگیری آمده اما نتوانسته به این درگیری خاتمه دهد. ماموران با دیدن کارت شناسایی این مرد که خود را رضا معرفی کرده بود، به اظهارات وی مشکوک شدند و بعد از بازداشت طرفین درگیری، به بازرسی از خودروی او پرداختند.
با کشف یک چراغ گردان، شوکر، بیسیم، باتوم و اسلحه در خودروی این مرد، وی بازداشت و به اداره پلیس منتقل شد. این مرد در بازجوییهای اولیه به اینکه مامور سپاه است پافشاری میکرد تا اینکه ماموران هویت واقعی وی را فاش کردند و دریافتند که او سالها قبل به خاطر جعل مدارک از سپاه اخراج شده است.
به این ترتیب بود که بازجویی از مرد جوان شروع شد و او از فعالیتهای تبهکارانه خود پرده برداشت. متهم به ماموران گفت: به خاطر مشکلات خانوادگی و عقدههای روانی که داشتم دست به این کار میزدم. چون فکر میکردم وقتی خودم را مامور معرفی کنم، بقیه بیشتر به من احترام میگذارند. خانوادهام به برادرم بیشتر اهمیت میدادند و به همین دلیل بود که سعی میکردم هر طوری شده توجه آنها را بهخودم جلب کنم.
کلکسیونی از جرائم
قاضی فرخی- بازپرس شعبه اول دادسرای شهرری- در توضیح جرایمی که متهم مرتکب شده گفت: این مرد 36 ساله که هویت اصلی او علی است، برای نخستین بار کار جعل را در سن 12 سالگی انجام داده است. او با جعل شناسنامهاش، کاری کرد که سنش بیشتر از مقدار واقعی آن بهنظر برسد و بتواند نقشهای را که در سر داشت عملی کند.
وی ادامه داد: متهم از سال 68 به بعد، 5 مرتبه به اتهام جعل مدارک، استفاده از سند مجعول و کلاهبرداری به زندان رفت و دوران محکومیت خود را گذراند تا اینکه آخرین بار وقتی در سال 84 دستگیر و به زندان منتقل شده بود، مرخصی گرفت و دیگر به زندان برنگشت.
فرخی افزود: این مرد هماکنون دارای اتهاماتی چون جعل و کلاهبرداری، غصب عناوین مختلف دولتی از جمله بازرس ویژه دفتر مقام معظم رهبری، سازمان بازرسی کل کشور، مامور وزارت اطلاعات، حمل و نگهداری سلاح غیرمجاز، تحصیل مال نامشروع و سوءاستفاده از لباس روحانیت است.
بازپرس شعبه اول دادسرای شهرری تاکید کرد: بررسیها نشان میدهد متهم با جعل مدارک و نامههای مختلف، خود را از افراد مهم و با نفوذ جا میزده و از این طریق نقشههای خود را عملی میکرده است.
بازرس ویژه در دانشگاه
یکی از جاهایی که علی توانست با استفاده از مدارک جعلی به آنجا نفوذ کند، یکی از دانشگاههای تهران بود.
متهم در بازجوییها گفت: بعد از فرار از زندان، با تبحری که داشتم کارت بازرس ویژه یکی از نهادها را جعل کردم و با معرفی خودم بهعنوان بازرس ویژه، وارد این دانشگاه شدم. در آنجا طوری رفتار میکردم که مسئولان دانشگاه اتاقی را در اختیارم گذاشتند و تا مدتها از آن دانشگاه حقوق دریافت میکردم.
حضور در یکی از ادارات مالیاتی
وی در ادامه اعترافاتش نزد بازپرس فرخی یادآور شد: بعد از اینکه متوجه شدم کارمندان دانشگاه به من مظنون شدهاند از آنجا خارج شده و با تغییر قیافه وارد یکی از ادارات مالیاتی شدم. سپس با همان شگرد قبلی کارم را در آنجا شروع کردم.
وی تصریح کرد: درحالیکه مسئولان این اداره اتاقی را در آنجا در اختیارم قرار داده بودند، افراد مختلف را به آنجا دعوت میکردم و با این ادعا که نفوذ زیادی در اداره مالیات دارم و میتوانم مالیات آنها را کاهش دهم، از این افراد پول میگرفتم.
کلاهبرداری 90 هزار یورویی
وی در ادامه اعترافاتش به آخرین کلاهبرداری خود نیز اشاره و اظهار کرد: آخرین فردی که از او کلاهبرداری کردم، یک صراف بود. وقتی به صرافی این مرد در بازار تهران رفتم، لباس روحانیت به تن کرده بودم و با نشان دادن کارت نهاد مقام معظم رهبری، از آنها درخواست90 هزار یورو کردم. صاحب صرافی بعد از احترامی که به من گذاشت مدعی شد که این مبلغ یورو ندارد اما میتواند آن را برایم تا صبح فردا تهیه کند.
من هم با این ادعا که کار زیادی دارم و نمیتوانم فردا صبح برای گرفتن ارز مورد نظرم به صرافی بیایم، آدرس اداره مالیاتی را که در آنجا اتاق داشتم، دادم. فردای آن روز یکی از کارمندان صرافی درحالیکه 90 هزار یورو را همراه داشت وارد اتاقم شد و من هم در قبال گرفتن این مبلغ، یک فقره چک جعلی به وی تحویل دادم.
فردای آن روز دیگر به دفتر مالیاتی نرفتم و متواری شدم و در این مدت هم با معرفی خودم بهعنوان مامور راهنمایی و رانندگی و به بهانه جریمه کردن رانندهها، دست به اخاذی از آنها میزدم تا اینکه روز دستگیری، یکی از دوستانم که از اعضای شرکت هرمی گلدکوئیست است با من تماس گرفت و گفت که میخواهد از یکی از سرشاخهها انتقام بگیرد.
او که تصور میکرد من فرد بانفوذی هستم از من خواست برای ترساندن سرشاخه با او همراه شوم اما زمانی که من و دوستم با این مرد درگیر شده بودیم، پلیس سر رسید و دستگیر شدم. با اعترافات این مرد تحقیقات درباره جرایم وی ادامه دارد.