جوزانی دکترای هنر دارد و استاد دانشگاه در رشته تئاتر است و برای همین گاهی اوقات در فیلم و سریال بازی هم میکند مثل حضور در یکی از اپیزودهای «طهران، تهران» یا بازی در فیلم تلویزیونی «حرفهایها» به کارگردانی پوران درخشنده که در کنار داریوش فرهنگ بازی داشت. با جوزانی راجع به خانه هنرمندان و وضعیت هنر بهصحبت نشستیم.
- آقای دکتر جوزانی شما جایگاه حوزه هنر ایران را از لحاظ اقتصادی چگونه ارزیابی میکنید و اساسا اقتصاد هنر ایران در چه جایگاهی قرار دارد؟
ما اگر بخواهیم جایگاه اقتصادی هنر در ایران را بررسی کنیم باید نگاهی داشته باشیم به صنایع خلاقه در حوزههای مختلف صنایع فرهنگی مثل کتاب، تبلیغات، تلویزیون، سینما، تئاتر، هنرهای تجسمی و... در جهان که چرخش مالی در سال2008 بالای 1700میلیارد دلار بوده است و الان که من با شما گفتوگو میکنم حولوحوش 2000میلیارد دلار گردش مالی صنایع خلاقه است. متأسفانه از 2000میلیارد دلار سهم ایران صفر درصد است. البته ممکن است این تصور وجود داشته باشد آقای احصایی یا دیگران در حوزه هنرهای تجسمی تابلوهایی که فروختند را بهحساب نمیآورید؟ ولی این مقدار فروش نسبت به 2000 میلیارد دلار آنقدر ناچیز است که اصلا دیده نمیشود، یعنی سهم ایران همان صفر درصد است.
جالب است بدانیم که از این مبلغ بیشترین سهم مربوط به آمریکاییهاست بعد اروپاییها و در آسیا اگر بخواهیم مثال بزنیم ژاپن است. اخیرا کشورهایی مثل کرهجنوبی هم یک خیز 5ساله برداشته و حالا از ما خیلی جلوتر هستند با اینکه فقط مدت 5سال است شروع کردهاند ولی ما فیلمهای سینمایی و سریالهایشان را الان داریم پخش میکنیم و آنها موفق شدهاند حتی نخل طلایی کن را هم بگیرند. این نشان میدهد که آنها درست برنامهریزی کرده و توانستهاند از ما هم عبور کنند. بهعنوان نمونه سینما در ایران بیش از 100سال قدمت دارد یعنی ما بلافاصله 5سال بعداز تولد صنعت سینما، صاحب سینما شدیم ولی الان کجا هستیم؟ واقعا برنامهریزان ما بیایند بررسی کنند که چه اتفاقی رخ داده که کشوری مثل کره با 5سال برنامهریزی یکدفعه اینهمه خیز و جهش پیدا کرده و در مسیر رشد و تعالی هنر در بخش اقتصادی پیشرفته است.
در همین رابطه مثلا در حوزه انیمیشن 85هزار میلیارد دلار هزینه شده است. میدانید که ما در آسیا هنرمندان برجستهای داریم و هیچکدام از آسیاییها به پای ما نمیرسند. از قدمت هنرهای سنتی خودمان گرفته یا هنرهای تاریخی ما تا به امروز مشخص میشود که ما چه مردم باسواد و با استعدادی هستیم. خیلی از کشورهایی که در همسایگی ما هستند یا در قاره آسیا زندگی میکنند نهقدمت هنری ما را دارند و نهتوانایی هنرمندان ما را ولی چه شده که در اقتصاد هنر از ما پیشی گرفتهاند؟ مشخصترین جواب این است که آنها در یک دوره زمانی هدفی را تعیین و پیشرفتهاند.
- وضعیت خانه هنرمندان ایران بهچه صورت است؟
خانه هنرمندان ایران با 10سال سابقه در حال حاضر بهعنوان بزرگترین نهاد صنفی و تخصصی هنر در کشور و البته مستقل، یک شورایعالی دارد که رؤسای انجمنهای هنری که شامل انجمن گرافیک، نقاشان، خوشنویسان، مهندسین معمار، سینما، موسیقی، تئاتر، شاعران و انجمن مجسمهسازان ایران است اعضای آنرا تشکیل میدهند و مدیرعامل خانه هنرمندان توسط این رؤسا انتخاب میشود. شهردار تهران هم یک نماینده در خانه هنرمندان ایران دارد که این نماینده مثل بقیه اعضای شورا باید در جلسات حاضر بشود تا فاصله بین جامعه هنری را با مدیریت شهری پیوند دهد.
درواقع جامعه هنری ایدههای هنری را از طریق نماینده شهردار به مدیریت شهری انتقال میدهد. خوشبختانه در دوره شهرداری دکتر قالیباف این مسئله خیلی جدی گرفته شده است، برای اینکه شخص ایشان مجموعه شهرداری تهران را از یک نهاد صرف خدماتی به یک نهاد اجتماعی تبدیل کردهاند و طبیعی است که وقتی وارد جامعه میشوی فرهنگ جدیتر دیده میشود. بههرحال وقتی شما میخواهید کار فرهنگی بکنید لزوما باید از مدیومهای هنر به بهترین شکل استفاده بکنید. برای همین است که میگویم اتصال در دوره مدیریت دکتر قالیباف با جامعه هنری بهمراتب بیش از دورههای قبل از ایشان بوده است و شما بهوضوح شاهد هستید و میبینید که جامعه هنری با مدیریت شهری چقدر احساس صمیمیت و نزدیکی دارد. بهعنوان نمونه کافی است تفاوت رشد اقتصادی قبل از ساختن پردیسهای سینمایی را با بعداز ساختن آنها مقایسه کنید.
میبینید که چند درصد فروش سینماها مربوط به پردیسهای سینمایی است و رشد حوزه درآمدی کسانی که فیلم تهیه کردهاند معلوم است. پس از گذشت 30سال از انقلاب اسلامی که اتفاقا یک انقلاب کاملا فرهنگی بوده است وقتی ملاحظه میکنید میبینید که برای زیرساختهای فرهنگی کشور کار عمدهای صورت نگرفته است. شما همین برنامههای پنجساله اول و دوم و سوم را ملاحظه کنید، واقعا چقدر به بخش فرهنگ توجه داده شده است. در برنامه پنجساله قبلی که دولت محترم نوشته است از خیلی بندهایش غفلت شده است، چرا؟ اگر برنامهریزی شده باید این بندها اجرایی شود و اتفاقا این بندها کمک میکند به حوزه هنرهای تجسمی، برای اینکه در تکتک آن بندها دیده شده که چه اتفاقی باید در حوزه هنر بیفتد. مثلا در برنامه پنجساله دوم بندی وجود دارد که باید نیمدرصد از بودجههای عمرانی کشور صرف خرید آثار هنری شود و البته در آن بند متأسفانه «میتوانند نیمدرصد هزینه کنند» آمده که ای کاش میآوردند که «موظفند هزینه کنند» که بهنظرم یک انقلاب هنری میشد. شما بودجه حوزههای فرهنگی و هنری را یکبار در مقایسه با سایر وزارتخانهها بررسی کنید، بخشهای مختلف تجسمی، نمایشی، سینما و... بودجه خانهتئاتر، خانه هنرمندان و... تا امروز که با شما گفتوگو میکنم پرداخت نشده است؟
- چرا؟
بحث بودجه بحث مفصلی است، اجازه بدهید در فرصتی دیگر به آن بپردازیم. یا به بخشهایی از سند چشمانداز 20ساله که مربوط به بخش فرهنگ است اگر نگاه کنید میبینید از روزی که مصوب کردهایم چقدر پیش رفتهایم؟ چقدر به هدف رسیدهایم؟ متأسفانه بندهایی از برنامه پنجساله مغفول واقع شده است. این درحالی است که خود دولت محترم این دوره کاریاش را دوره فرهنگی نامیده و کمیسیون فرهنگی را تشکیل دادهاند. منتظریم ببینیم آن بخشهایی که مربوط به حوزه فرهنگ است آیا دوباره مثل برنامه قبل مغفول واقع میشود یا اگر بندهایی قرار است اضافه شود با کدام بخشهای هنری مشورت شده است؟
مگر سفارش نشده که با یکدیگر مشورت کنید، از ما که بهعنوان بزرگترین نهاد صنفی غیردولتی هستیم و بخش مهمی از جامعه هنری را تحتپوشش داریم تا بهحال مشورتی نگرفتهاند. بههرحال جان کلام ما این است که جامعه هنری با پتانسیل عظیم هنری که دارد و دلشان برای اعتلای فرهنگی این کشور میتپد، دوست دارد با تمام توان بیاید وسط میدان تا حوزه هنر را غنا ببخشد و پررونق کند. آنچه در حوزه عمل میبینیم این است که در انتخاب مدیران فقط گفته میشود فلانی خیلی انسان خوب و شریفی است، بله قطعا این ملاک باید باشد اما نباید پرسید که برنامه او چیست و براساس برنامه آن مدیر رأی بدهیم؟ چرا توأمان نگاه نمیکنیم؟ چرا برنامه مدیر منتخب را بررسی و نقد نمیکنیم؟ که اگر پس از یکسال در ارائه و پیشبرد برنامههایش غفلت کرد سؤال و جواب کنیم.
- آقای دکتر در حوزه هنرهای تجسمی چه اقداماتی انجام دادهاید؟
در خانه هنرمندان ایران ما 7 تا گالری داریم یا بهتر بگویم 3تا گالری و 4 تا سالن چندمنظوره که به نام تالارهای چهارفصل معروف هستند که به صورت ویژه به عنوان گالری استفاده میشوند. اساسا برنامهریزیهای ما یکساله است و تا یکسال آینده برنامههای خانه هنرمندان پر شده است. در حال حاضر به قدری استقبال از خانه هنرمندان ایران زیاد شده است که شما اگر هر روز اینجا باشید میبینید که با چه حجم ترددی مواجهاید و با علاقهمندان به حوزه هنر روبهرو میشوید. اصولا مکان ایرانشهر به گونهای است که به حالت کمپلکس است و دارای سالن نمایش، گالری، سینما و... است و در واقع یک چهارراه فرهنگی و هنری در تهران یا بهتر بگویم در کل کشور است چرا که تأثیراتش را در همه بخشها میگذارد.
ما در شورای هنرهای تجسمی که تشکیل دادهایم نمایندگان صنوف مختلف هستند و به شکلی برنامهریزی کردهایم که هم هنرهای جدید را ببینیم و هم هنرهای سنتی و هم بخشی از هنرهای فراموش شده را بیاوریم. در برگزاری این نمایشگاهها رویکردی داریم که باعث گسترش هنرهای تجسمی بشود. اخیرا انجمن عکاسان ایران تشکیل شده و ما برای آنها یک دبیرخانه تشکیل دادهایم تا فعالیت کنند، با همان رویکرد غیردولتی که در خانه هنرمندان حاکم است. به نظرم دولت یا دولتها باید خوشحال باشند و از تشکیل انجمنهای هنری که مستقل فعالیت میکنند استقبال کنند و در این راستا تقاضای ما این است که این انجمنهای مستقل توسط دولت مورد حمایت قرار بگیرند و چنانچه این حمایتها باعث تقویت زیرساختهای انجمنها بشود میتوان به رونقگرفتن هنر امیدوار بود.