سرهنگ دکتر علیرضا اسماعیلی*: توسعه سریع اجتماعی، اقتصادی و ایجاد شهرهای جدید، توسعه روستاها و تغییر سریع الگو‌های زندگی بدون زیرساخت‌های فرهنگی و اجتماعی و از سویی فقدان پیش‌نیازهای ضروری برای پذیرش این تحولات، همگی موجب شده که میزان بروز حوادث عمدی و غیرعمدی و نهایتا تلفات انسانی و خسارات اجتماعی و روانی ناشی از آن افزایش پیدا کند و در حقیقت به یک مشکل جهانی تبدیل شود.


در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته و حتی در حال توسعه راهبرد‌ها و برنامه‌های مختلفی برای جلوگیری و کاهش حوادث، به‌خصوص حوادث رانندگی از روی میز سیاستگذاران و برنامه‌ریزان به دست مجریان در سطوح ملی و منطقه‌ای منتقل شده است. بسیاری از سیاستگذاران و صاحب‌نظران معتقدند که حوادث قابل پیشگیری هستند؛ هم بروز آنها را می‌توان کاهش داد و هم شدت آن را. اما در این راه داشتن اطلاعات کافی و بهره‌گیری از تجربیات موفق سایر کشورها و نگاه «هزینه- فایده» به حوادث، امری اجتناب‌ناپذیر است.
پیامدهای اجتماعی و اقتصادی حوادث ترافیکی که گریبانگیر یک فرد و یا یک خانواده آسیب‌دیده می‌شود از طیف وسیعی برخوردار است. این پیامدها شامل آسیب‌های مربوط به سلامت جسمی، روانی، اجتماعی، اقتصادی و... می‌شود.

به‌طور متوسط بیماران مصدوم ناشی از حوادث ترافیکی 13 تا 30درصد از کل بستری‌شدگان مراکز درمانی را تشکیل می‌دهند و 48درصد اشغال تخت‌های جراحی در بعضی از کشورها، توسط مصدومان حوادث ترافیکی صورت می‌گیرد.

هزینه‌های پزشکی و کاهش قدرت و توانایی مصدوم نمی‌تواند زیان‌ها و پیامدهای روانی و اجتماعی ناشی از حوادث ترافیکی را خیلی تحت تأثیر قرار دهد. عوارض روانی و اجتماعی (در صورتی که به‌درستی سنجیده شوند) هزینه‌های پزشکی و کاهش کارایی فرد مصدوم را بیشتر نمایان می‌سازند.

مطالعه‌ای که در کشور سوئد انجام شده است، نشان داده که میزان بالایی از عوارض روانی و اجتماعی به‌دنبال تصادفات ترافیکی (حتی به‌دنبال آسیب‌های کوچک) به‌وجود می‌آید. تقریبا نیمی از افراد تحت مطالعه، تا 2سال بعد از تصادف، وجود و تجربه اضطراب هنگام سفر را گزارش کرده‌اند. ترس، درد و خستگی نیز یافته‌های شایعی بوده‌اند. 16درصد از افرادی که شاغل بوده‌اند، نتوانسته‌اند پس از حادثه به کار خود بازگردند. تصادفات ترافیکی بار سنگینی از هزینه‌های اجتماعی و اقتصادی را به افراد خانواده و دوستان مصدوم وارد می‌کند.

در مطالعه‌ای که روی چگونگی اداره زندگی با حضور یک فرد آسیب‌دیده انجام شده است، گزارش شده که در بعضی خانواده‌ها اجبارا الگوی زندگی و کار روزانه تغییر کرده، حدود یک سوم آنها درآمدشان را از دست داده‌اند و حتی در بعضی موارد، حضور یک فرد آسیب‌دیده در خانواده باعث شده است بچه‌ها از مدرسه رفتن باز بمانند. در اتحادیه اروپا یک مطالعه جامع پیرامون خسارات فیزیکی، روانی و مادی وارد آمده به قربانیان و خانواده آنها در نتیجه حوادث ترافیکی انجام شده است.

نتایج به‌دست‌آمده نشان داده که 90درصد خانواده‌های افرادی که کشته و 85درصد خانواده‌های افرادی که معلول شده‌اند، افت طولانی‌مدت کیفیت زندگی داشته و در نیمی از موارد این پیامد‌ها شدید بوده‌اند. در پیگیری علت این موضوع (افت کیفیت زندگی) این نتیجه حاصل شده که اغلب مصدومان و خانواده‌هایشان سردرد، مشکلات خواب، خواب‌های آشفته و مشکلات عمومی سلامتی را تجربه می‌کنند و تا 3سال پس از وقوع حادثه هم این عوارض به‌طور مشخص کاهش پیدا نمی‌کنند.

PTSDیا اختلال استرس پس از حادثه چیست؟

روزانه شاهد مرگ انسان‌های زیادی در حوادث رانندگی هستیم که بسیاری از این تصادفات مرگبار را اکثر شهروندان نظاره‌گر هستند و از همه بدتر بسیاری از خانواده‌ها شاهد و ناظر مرگ فرزندانشان در صحنه تصادف هستند و جز نگاه و افسوس به از دست رفتن عزیزشان کار دیگری نمی‌توانند انجام دهند. شاید به ظاهر صحنه تصادف پاکسازی و متوفیان و مجروحان از صحنه منتقل می‌شوند اما حقیقت امر این است که صحنه‌های دهشتناک تا سال‌های سال بر ذهن شاهدان و ناظران صحنه مخصوصا اعضای خانواده و دوستان نزدیک همچون خوره‌ای آزاردهنده است. این صحنه‌ها روزانه در شهر‌های بزرگ و مخصوصا در جاده‌های کشور به‌کرات مشاهده می‌شود.

یکی از ناتوان کننده‌ترین اثرات استرس تروماتیک در دراز مدت PTSD است. عوامل بسیاری در افزایش و کاهش خطر ابتلا به PTSD نقش دارد. احتمال بروز و شدت و مزمن شدن علائم به بسیاری از متغیر‌ها بستگی دارد. مهم‌ترین آنها میزان و چگونگی قرار گرفتن در حادثه آسیب‌زاست.

قرار گرفتن در معرض حادثه:

1- فرد باید شاهد حادثه‌ای باشد که در آن خود یا اطرافیان با مرگ واقعی، تهدید به مرگ، آسیب جدی یا نقص فیزیکی دست به گریبان شده باشند.

2- پاسخ و واکنش فرد به تروما و ترس، ناامیدی یا وحشت شدید باشد. در کودکان واکنش‌ها ممکن است به صورت به‌هم ریختگی و آشفتگی رفتاری مشاهده شود.

بازتجربه حادثه: یکی دیگر از علائم درگیرشدن ذهنی و اصرار و پافشاری غیرارادی بر تجربه مجدد حادثه تروماتیک، خاطرات فرد از حادثه و آسیب به گونه‌ای یادآوری می‌شود که پاسخ عاطفی فرد را همچون یک حادثه واقعی فرا می‌خواند. واکنش‌های فرد به چنین بازگشتی، همچون خود حادثه، افراطی است؛ برای مثال یادآوری صحنه‌های تلخ یک حادثه رانندگی که اعضای خانواده در آن صحنه کشته شدند.

‌آسیب‌های روانی بحران متأثر از حادثه

حدود 89درصد از افراد در طول زندگی‌شان حداقل یک واقعه تروماتیک (تصادف رانندگی، زلزله، غرق شدن در آب، سقوط از ارتفاع و...) را تجربه کرده‌اند و میزان خطر و آسیب یک حادثه تروماتیک بین مشاغل جامعه در بین برخی گروه‌های شغلی بیشتر است. شاغلین سازمان‌های نظامی و امدادی مخصوصا پلیس، آتش‌نشانی و کارکنان اورژانس آسیب‌پذیرترین افراد هستند که ناچارا در اکثر بحران‌ها مداخله می‌کنند. همچنین احتمال ابتلا به PTSD در پی یک بحران تروماتیک در بین جمعیت عادی حدود 9درصد و در بین کارکنان گروه‌های شغلی مذکور حدود 10 الی 30 درصد است.

چگونگی تجربه بحران: تجربه بحران که با میزان ترومای ناشی از آن ارتباط دارد عبارتند از:

1- در معرض آسیب‌بودن: یعنی افراد نزدیک به حادثه بحرانی و آنهایی که مدت زمان بیشتری در معرض بحران بوده‌اند احتمال زیادی دارد که دچار آسیب‌روانی شوند؛ به‌عنوان مثال وجود جنازه ناشی از تصادف در کنار خیابان و یا جاده که مدت زمان طولانی در معرض دید اطرافیان قرار می‌گیرد.
2- ارتباط با قربانیان: به این معنی که میزان و کیفیت رابطه افراد با قربانیان حادثه یکی از مهم‌ترین عوامل مرتبط با آسیب‌روانی است. کسانی که نزدیکان و عزیزان خود را از دست داده‌اند احتمال ابتلا به ترومای حادثه را به میزان بیشتری دارند.
3- شدت درماندگی : نوع پاسخ‌های فوری افراد نسبت به بحران بسیار مهم است. پاسخ‌های انطباقی می‌تواند از شدت آسیب روانی بکاهد و در عوض واکنش‌های شدید درمانگری، هراس و ازهم‌پاشیدگی می‌تواند میزان آسیب در فرد را افزایش دهد.
4- تهدید ادراک شده‌: به این معنی که فکر و عقیده ذهنی فرد در زمینه بحران می‌تواند بسیار مهم‌تر از خود بحران باشد.

لذا رعایت نکات زیر در کاهش بروز این اختلال بسیار مؤثر است:

1- جمع‌آوری سریع مجروحان و متوفیان از صحنه حادثه و انتقال به مراکز درمانی به منظور عدم رویت آنها توسط افراد عبوری
2- کشیدن پارچه روی متوفیان حوادث رانندگی تا انجام عملیات انتقال توسط واحدهای اورژانس و نیروهای امداد
3- عدم پخش تصاویر دلخراش تصادف رانندگی یا دیگر حوادث به‌صورت مستقیم از تلویزیون که دیدن این تصاویر همانند دیدن تصاویر در صحنه است.
4- انجام مشاوره و مراقبت‌های روانی برای افراد حاضر در صحنه‌های تصادفات.

* استادیار دانشگاه علوم انتظامی