برابر گزارشهای پلیس، خاستگاه بیشتر این تصادفات، خطای انسانی است. عامل انسانی کماکان مهمترین علت وقوع تصادف در ایران و جهان است. نخستین پرسشی که به ذهن میآید این است که چرا اشتباهکننده (راننده) سعی بیشتری برای پرهیز از خطا نمیکند؟ پاسخ این سؤال ساده نیست. در حقیقت آزمایشهای تجربی زیادی نشان داده که تعداد زیادی از رانندگان تلاش میکنند تا مانع بروز خطا شوند. از طرف دیگر، برای راننده بسیار مشکل است که مانع وقوع چیزی شود که آنرا کشف نکرده است.
مردم سعی میکنند رفتارهای «خود-کنترل» یا «بازدارنده» در مواردی که احتمال میدهند خطایی سر بزند، را فراگیرند و اعمال کنند. این موضوع در زندگی روزمره همه ما و همچنین در نحوه رانندگی هم دیده میشود.
برای مثال در مورد رانندگی بهطور مستقیم در یک باند و احتمال بروز خطا مطالعات تجربی نشان میدهند که رانندگان تمایل دارند که به تدریج از باند کناری جاده، بهخاطر افزایش سرعت، فاصله بگیرند.
این رفتار راننده را بهعنوان یک رفتار تغییر از «نادیده گرفتن خطا» به یک سیستم «درست کردن و اصلاح خطا» تفسیر میکنند. این یک رفتار «تطبیقدهنده» (جهت جلوگیری) در رانندگی است. اما وقتی راننده در یک جاده دارای باندهای متفاوت سرعت، حرکت میکند او تمایل دارد به باند کناری نزدیک شود. در این مورد بهنظر میرسد راننده میخواهد خود را از خطرهای رانندههای دیگر دور سازد.
بررسیهای تطبیقی نمونههای بسیار جالبی از رفتارهای بازدارنده رانندگان را نشان میدهد و روش «خویش-محور» را بهترین روش برای پرهیز از خطا میدانند. برای مثال در بررسیهای کارشناسی در خصوص رانندگی در پیچها و گردنهها تأیید میکنند که انتخاب جهت در رانندگی با درجه انحنا و زاویه پیچ و گردنهها ارتباط دارد. زاویه چرخش راننده باید با درجه زاویه گردنه یا پیچ و با سرعت رانندگی مطابقت داشته باشد و وقتی راننده به یک پیچ یا گردنه نزدیک میشود یک حالت «تنظیم و منطبقسازی از پیش» در ذهن راننده اتفاق میافتد که در آن حالت رانندههای مبتدی و کمتجربه سرعت وسیله نقلیه را کاهش میدهند و رانندههای باتجربهتر میتوانند با سرعت بیشتر رانندگی کنند.
در نتیجه، میتوان مشاهده کرد که کنترل رفتار راننده در تصمیمگیریها، باعث تعریف محدودیت در رانندگی میشود که روی رفتار کلی او تأثیر دارد؛ هم در رانندگی در مسیر مستقیم وهم روی پیچها. این نوع رفتار باعث میشود «خطاها» بیشتر قابل پیشبینی و کنترل باشد و حتی بتوان آنها را پیشبینی کرد. با وجود همه اینها، تفاوت بین نقشه و طرح یک حرکت (مانور) در رانندگی با حرکتی (مانوری) که انجام میپذیرد همیشه آنقدر روشن و قابل توجیه نیست و روش «خویش-کنترل» هم قادر به پیشگیری خطا نیست. همچنین قدرت و نیروی «عادت» گاهی آنقدر زیاد است که شخص را وادار به گزینش یک حرکت یا مانور نادرست میکند. تأثیر و نیروی «عادت» بیش از نیروی «رفتارهای عمدی» مانند انتخاب اطلاعات مورد نیاز مانند گزینش اطلاعات ضروری، ارزیابی مخاطرات و غیره است. عدم آشنایی با وظایف رانندگی (مثلاً رانندگی در اتوبان) و به شکل نادرست عواقب اشتباهات خود را به گردن دیگر انداختن باعث میشود راننده نتواند خطاهای خود را شناسایی کرده و احیاناً به فکر جلوگیری و اصلاح آنها باشد( به همین خاطر اغلب رانندگان مقصر در تصادف کمتر مسئولیت تصادف را میپذیرند).
حال سؤال این است که چگونه میتوانیم این امکان را فراهمسازیم که راننده خطاها را شناسایی و از آنها پرهیز کند.
در پاسخ این سؤال، باید دریابیم که چه عواملی باعث میشود بعضی خطاها نهفته بماند و شناسایی آنها امکانپذیر نباشد. ما باید از خطاها و اشتباهات خود درس بیاموزیم. البته ناگفته نماند که این امکان هم هست که خطاهای تازهای هم بسازیم. در کل کنترلکردن انگیزههای اشتباهسازی و پیامدهای رفتاری آن از نکات مهم در ایمنی رانندگی است.
پیامدهای رفتارهای پر اشتباه راننده مثل رانندگی با سرعت زیاد، در مقابل تشکیل و نگهداری پارهای از خطاها به صورت نهفته را اصطلاحا «تله پیامدها» مینامند. این تلهها بهعنوان «امکانیادگیری» تلقی میشوند. (بین انگیزهها و عوامل مرجع و انگیزههایپیامد»). همه اینها منتهی به تشکیل و نگهداری رفتارهای مخاطرهآمیز رانندگان است. اگر بخواهیم از خطاهای انسانی پرهیز کنیم، باید بین حالت «مرجع» و حالت «پیامد» و عواقب رفتارهای پراشتباه فاصله بیندازیم.
مدیران بخش ترافیک و مهندسین جادهساز روی انگیزههای «مرجع» موجبات بروز اشتباه و «عواقب و پیامدها»ی خطرات درونی و بالقوه میباید توجه و تلاش لازم را داشته باشند. سازندگان جاده باید با بهکارگیری روشهای «آرامساز ترافیک» مثل پیشبینی سرعتگیرها و کاهندههای سرعت و... رفتار رانندگان را تحت کنترل قرار دهند.
سرعتگیرها مخصوصاً سرعتگیرهای غیر استاندارد که در شهرها و جادههای ایران به وفور وجود دارد باعث میشود برای مسافران ناراحتیهایی ایجاد کند و به سهم خود یک نوع «مجازات » محسوب میشود. با وجود این باید اقدامات اساسی انجام شود تا مانع بروز خطاهای انسانی شود.
مطالعه روی خطاهای انسانی نشان داده است که رانندگان 47 درصد خطاهای خود را از طریق پیامدها و نتایج رفتارهای خود درمییابند. ساختار و مکانیسم روانشناسی حاکم بر رفتار انسان، تفاوتهای بین «پیامدهای قابل انتظار» و «پیامدهای حقیقی» است. به عبارت دیگر رفتار باعث اثرات و پیامدهایی میشود که انتظارات انسان را در سطح ادراک او به هم میزند (یعنی راننده تصور میکند این نباید در این محل باشد) ودر سطح ادراک (این نباید اتفاق بیفتد) یا در سطح قصد و اراده (این آنچه من میخواستم انجام بدهم نبود). این اصل مهم را هم میتوان به رانندگی اطلاق کرد، بدین ترتیب که اطلاعات بهدست آمده خود که از درون وسیله نقلیه یا از روی جاده به او و سرنشینها منتقل میشود را تحت ملاحظه و دقت قرار دهد و بهکار برد.
مطالعات اخیر، تأثیرپذیری عینی و قابل مشاهده را خاطرنشان کردهاند (مثلا فشار دادن پدال گاز). در مورد توجه به محدودیت سرعت مجاز. انجام وظایف یا «بازخورد» باید بلافاصله پس از هر حرکت یا مانور رانندگی صورت گیرد، بهطوری که هر انسان (راننده) بتواند بلافاصله رابطه بین «عمل و بازخورد» را بهطور واضح ببیند. در چنین مواردی تأثیر رفتار به وضوح قابل مشاهده است. به عبارت دیگر انسجام و همخوانی بین «رفتار» و «بازخورد» افزایش مییابد: یعنی تعداد محدود تجارب رفتاری برای تشکیل یک عادت منظم کافی نیست.
از طرف دیگر، رویدادهای قبلی یا «سرآغاز یا مرجع» بهطور اطمینانبخش ارتباط بین «رفتار» و «بازده» را نشان میدهد و انگیزه لازم را برای فعالسازی رفتار انسان فراهم میسازد.
نمونههای «مرجع» یا انگیزههای «شناختی» فراوان یافت میشود. تقسیمبندیهایی وجود دارد که شامل عوامل و عناصر زیادی به قرار زیر است: مخاطرات، علائم هشدار دهنده، انتخاب فاصله معین و لازم (مثلا به جای مشاهده جاده مستقیم، با پیچ روی جاده مواجه شوید)، باریک شدن جاده (یا واقعی و یا خیالی)، تغییر مسیر جاده، مسیر جادهها و علامتگذاری روی جاده، هاشورهای روی اتوبان، سرعتگیرها، تابلوهای راهنمایی، تابلوهای محدودیت سرعت، چهارراهها و تقاطع کنترل شده با چراغ، عبور عابرپیاده، توقفهای اجباری و چیزهای دیگر. برای اینکه بعضی از انگیزهها تأثیر خود را به درستی داشته باشند، باید آن انگیزه واضح، صریح، منسجم، قابل اطمینان و البته هدفمند باشد.
همانطوری که همه انسانها به جز معصومین ممکنالخطا هستند و هنوز هم قاعده علمی برای حذف صد درصد خطای انسانی وجود ندارد و از سوی دیگر بروز حتی یک خطا در رانندگی میتواند ضایعات مادی و معنوی غیر قابل جبران را رقم بزند و موجب تالمات شدید در جامعه شود لذا برای مقابله یا کاهش اشتباهات انسانی در ترافیک، تلاش اصلی میباید در جهت بهسازی معابر و جادهها و نصب تجهیزات ایمنی در جادهها و معابر شهری بهمنظور کاهش صدمات درصورت بروز خطای انسانی باشد، برای مثال اگر رانندهای بهعلت خواب آلودگی یا عدم تسلط به خودرو، از جاده اصلی منحرف شود شرایط مهندسی راه باید بهگونهای باشد تا نخستین اشتباه راننده موجب مرگ او و سرنشینان نشود و به عبارت دیگر « راه بخشندگی لازم را داشته باشد».
*استادیار دانشگاه علوم انتظامی
و عضو مرکز تحقیقات دانشگاه شهید بهشتی