همینطور فرصتی برای شناخت بهتر و بیشتر چهرههایی است که در کنارمان هستند و قابل دسترسی و استفادهاند، اما معمولا کمتر شناخته شدهاند.
امسال هم سهم ادبیات از میان رشتههای دیگر بیشتر بود: 3 جایزه از 24 جایزه که به نوعی طبیعی هم هست.
کشوری که به ادبیات و فرهنگ خود مینازد، باید هم توجه بیشتری به این مقوله داشته باشد. روند انتخاب چهرههای ماندگار در حوزة ادبیات تا به امروز روندی منطقی و قابل قبول را طی کرده و تمام شخصیتهایی که تا این دوره به عنوان چهرة ماندگار ادبی معرفی شدهاند، استحقاق این عنوان ملی را دارا بودهاند.
در عین حال که باید گفت چهرههای بسیار دیگری هم هنوز هستند که میتوانند به عنوان چهرة ماندگار ادبیات معرفی شوند. با این حال تا امروز هم از میان قدیمیها انتخابهایی صورت گرفته، مثل دکتر حاکمیوالا و استاد آیتی و هم از نمایندگان ادبیات معاصر مثل هوشنگ مرادیکرمانی و منوچهر آتشی.
شاید تنها نقص بزرگ در این انتخابها، جای خالی ادبیات داستانی است که تا به حال فقط یک نماینده (مرادی کرمانی) در این بین داشته، در حالی که تاکنون از 7 شاعر به عنوان چهرة ماندگار تقدیر شده است. حوزههایی مثل ادبیات کودک و روزنامهنگاری هم هستند که جای توجه بیشتری دارند.
تا به حال از 22 چهرة ادبی در این 6 همایش تجلیل شده است که از این جمع دو نفر فوت شدهاند. در میان این برگزیدگان، فقط یک خانم وجود داشته. جز چهرههایی که ما در ادامه به معرفی بیشتر ایشان پرداختهایم، این استادان هم به عنوان چهرة ماندگار معرفی شدهاند:
دکتر سیروس شمیسا (محقق و مؤلف مجموعه کتابهای آموزشی دانشگاهی ادبیات فارسی) در همایش اول؛ محمود شاهرخی(شاعر)، مشفق کاشانی (شاعر) و
دکتر اصغر دادبه (محقق، حافظپژوه و فیلسوف) در همایش دوم؛ دکتر منصور رستگار فسایی (محقق و شاهنامهپژوه)، دکتر اسماعیل سعادت (محقق) و دکتر محمد علوی مقدم (استاد دانشگاه) در سومین همایش؛ دکتر اسماعیل حاکمی والا (استاد و محقق قدیمی ادبیات که استاد چند نفر از همین چهرههای ماندگار بوده) در همایش پنجم؛ و بالاخره دکتر جلیل تجلیل (استاد و محقق ادبیات فارسی) و استاد علیمحمد حقشناس (زبانشناس) در همایش امسال.
علی موسوی گرمارودی/ شاعر
متولد: 1320، قم .
اهمیت: موسوی گرمارودی یکی از قدیمیترین قالبهای شعر فارسی یعنی قصیده را در عرصهای به نام شعر سپید تعریف کرده. بیشتر اشعار او بلند است و گاهی به منظومه هم کشیده میشود. او با تکیه بر گذشتة شعر فارسی و نه تقلید از آن، شعر را در خدمت ارزشهای خودش درآورد.
این کاری است که کسانی مثل اخوان یا سهراب انجام دادهاند و هرکدام بخشی از سنتها را حفظ کردند. نگاه معرفتی و دینی او آنقدر پررنگ است که گاهی روی ارزیابی وجة شاعری او هم تأثیر میگذارد. موسوی گرمارودی از بنیانگذاران شعر متعهد و مذهبی معاصر ما است.
کتابها: آثار استاد گرمارودی به دو بخش کاملا متفاوت تقسیم میشود. اول شعر، در این زمینه 9 کتاب تا به حال از او منتشر شده. «در سایهسار نخل ولایت» و «خط خون»، معروفترین دفترهای شعر اوست. حوزة دیگر کارهای او، داستان نوجوانان است که در این زمینه هم «داستان پیامبران» (2 جلد)معروفتر است.
یک حرف داغ: من قبل از شعرهای خودم، شعرهای خانم صفارزاده را به جوانها توصیه میکنم و قبل از ترجمة خودم (از قرآن)، ترجمة آقای خرمشاهی را توصیه میکنم!
تصویر عمومی:
موسوی گرمارودی شاعر چند شعر معروف است که خیلی از تلویزیون شنیدهایم. مثل شعری که برای مبعث سروده شده، با این شروع: غروبی سخت دلگیر است/ و من، بنشستهام اینجا، کنار غار پرت و ساکتی، تنها / که میگویند: روزی روزگاری، مهبط وحی خدا بوده است/ و نام آن حرا بوده است...
علی معلم دامغانی/ شاعر
متولد: 1320، دامغان
اهمیت: شعر بعد از انقلاب، یکسره در سیطرة شاگردان و مقلدان شعر علی معلم است. قیصر امینپور، مرحوم سیدحسن حسینی، مرحوم سلمان هراتی و دیگران همگی شاگرد او بودند و رد شعرهای معلم در آثارشان خیلی تابلو پیداست. در افغانستان هم تمام شعرای معاصر فارسیگو دارند از او تقلید میکنند.
علی معلم علاوه بر راه انداختن جریان شعر انقلاب (معروف به شعر نو- کلاسیک)، در گسترش ترانهسرایی هم تأثیر زیادی داشته.
کتابها: استاد فقط یک کتاب دارد، «رجعت سرخ ستاره». کتابی که با انتشارش در سال1360 موجساز شد.
یک حرف داغ: علی معلم اصلا حرف داغ ندارد. حتی جنجالیترین حرفها را هم طوری آرام آرام و با شواهد تاریخی و ادبی میگوید که منطقی و طبیعی به نظر میرسد.
تصویر عمومی: علی معلم را زیاد در تلویزیون دیدهایم. معمولا دارد شعرهایی بلند و خفن میخواند. بسیاری از ترانههای سریالها هم مال اوست. از همة ترانههایش معروفتر، ترانة «ببار ای بارون، ببار، با دلم گریه کن، خون ببار...» است که شجریان آن را خوانده.
رضا سیدحسینی / مترجم
متولد: 1305، اردبیل
اهمیت: استاد سیدحسینی از معروفترین و معتبرترین مترجمهای زبان فارسی است. او مترجم زبانهای ترکی و فرانسه است. در شصت سالی که او ترجمه میکند، سه نسل از جامعة ما از طریق ترجمههای او با ادبیات آشنا شدهاند.
آلبر کامو، آندره ژید، آندره مالرو، ناظم حکمت و ژان پل سارتر را سیدحسینی به ایرانیها معرفی کرده است. کار بزرگ دیگری که او انجام داده، سرپرستی «فرهنگ آثار» است که از سال1368 تاحالا درگیر آن بوده. «فرهنگ آثار»، دایرهالمعارفی است دربارة تمام آثار مکتوب دنیا.
کتابها: سیدحسینی ترجمههای خیلی زیادی دارد که فقط فهرستشان بیشتر از حجم این مطلب میشود. ترجمه های «ضدخاطرات» و «امید» آندره مالرو و نیز «در تنگ» آندره ژید بسیار مشهور است. او کتاب «مکتبهای ادبی» را هم نوشته که هنوز هم بهترین منبع در این حوزه است.
یک حرف داغ: اطمینان داشته باشید جوانانی که الان دارند کار میکنند، باسوادتر از استادهای قدیمیتر ما هستند.
تصویر عمومی: کمتر کتابخوانی هست که اسم او را ندیده باشد.
عبدالمحمد آیتی/ محقق
متولد: 1305، بروجرد
اهمیت: آیتی، استاد ادبیات فارسی و عربی است. محقق ادبیات و شاعر هم. به شعر کلاسیک و نو، تسلط دارد و این ویژگی باعث شده که ترجمة قرآن او با کار دیگران بسیار متفاوت باشد. در حال حاضر مشغول تدوین «دایرهالمعارف زبان و ادب فارسی» است که امسال جلد اول آن منتشر شد.
کتابها: استاد آیتی ترجمة قرآن، ترجمة نهجالبلاغه، ترجمة «صحیفه سجادیه»، ترجمة «تاریخ ابنخلدون» (6 جلد)، «تاریخ فلسفه در جهان اسلامی» و «تاریخ ادبیات زبان عربی» را در کارنامه دارد. ترجمة «معلقات سبع» (شاهکارهای شعر عرب جاهلی)، «رندا» (داستانهایی از نویسندگان سوری)، از دیگر کارهای معروف اوست.
یک حرف داغ: اگر وضعیت بیتفاوتی به زبان فارسی به همین منوال پیش برود، طولی نمیکشد که دغدغة شاعران گذشته مبنی بر اینکه «شاید تا چند سال آینده نیازمند تدریس گلستان و بوستان توسط بیگانگان باشیم» به حقیقت بپیوندد!
تصویر عمومی: احتمالا توی خانههای بسیاری از ما قرآن ترجمة استاد آیتی وجود دارد.
حمید سبزواری / شاعر
متولد: 1304، سبزوار.
اسم شناسنامهای او حسین ممتحنی است.اهمیت: حمید سبزواری، شعر را از دهة40 شروع کرده بود و همراه با علی موسوی گرمارودی و طاهره صفارزاده، جریان شعر متعهد و مذهبی را به راه انداختند.
کتابها: دیوان اشعار او چاپ شده.
یک حرف داغ: من با شعر نو مخالف نیستم و خودم هم سرودههایی به سبک نو دارم و آثار پایهگذاران شعر نو را هم دوست دارم و میپسندم؛ مانند اشعار فخیم اخوانثالث. اما پیروان این بزرگان، شعر نو را خراب کردهاند. این افراد چون توانایی سرودن شعر درست ندارند، شعر سپید را بهوجود آوردهاند که اصلا شعر نیست!
تصویر عمومی: شعر بسیاری از سرودهای انقلابی معروف، مال اوست. از جمله سرود معروف «همپای جلودار» که سراج آن را خوانده و هر سال روز قدس پخش میشود: وقت است تا برگ سفر، بر باره بندیم/ دل بر عبور از سد خار و خاره بندیم/ دریادلان راه سفر در پیش دارند/ پا در رکاب راهوار خویش دارند/ گاه سفر آمد برادر، ره دراز است/ پروا مکن، بشتاب، همت چارهساز است/ گاه سفر شد باره بر دامن برانیم/ تا بوسهگاه وادی ایمن برانیم/...
عبدالعلی دستغیب/ منتقد
متولد: 1310، شیراز
اهمیت: دستغیب 50 سال است که دارد نقد علمی میکند. او نقدهای فراوانی بر آثار نویسندگان و شاعران معاصر نوشته و از پیشگامان این حوزه به شمار میآید. (این هم نکتهای است که پیشتاز نقد آکادمیک در ایران، خودش تحصیلات آکادمیک ندارد.) ستون معرفی کتاب و نوشتن خلاصه داستان در نشریات، از کارهایی بود که دستغیب باب کرد.
کتابها: کتابهای نقد او خیلی زیاد است. «کالبدشکافی رمان فارسی» معروفترین آنهاست. ترجمه هم در کارنامه دارد، مثل چند اثر از نیچه: «شامگاه بتان» و «دجال».
یک حرف داغ: خیلی از آثار امروز ادبیات ما، جذابیت زیادی برای غربیها ندارد و به همین دلیل با استقبال چندانی مواجه نمیشود.
برای یک خارجی «امیرارسلان» میتواند جالب باشد، ولی چیزی مثل «سمفونی مردگان»، نه، چرا که با خواندن آن، چیز تازهای دستگیرش نمیشود. ما باید برگردیم به اصل و هویت خودمان.
تصویر عمومی: دستغیب پای ثابت تمام نشستها و کنگرههای ادبی دانشجویی است. هر جا مجلس نقدی باشد، او هم هست.
امیربانو کریمی / محقق
متولد: 1310، تهران
اهمیت: خانم دکتر کریمی، در شناخت شعر سبک هندی و گویندگان این سبک، بهخصوص صائب، یکی از چند نفر متخصص است. او دیوانهای بسیاری از شاعران گذشته را هم تصحیح و تفسیر کرده.
کتابها: «دویست و یک غزل صائب»، تصحیح «جوامع الحکایات» عوفی، تصحیح «حدیقه الحقیقه» سنایی غزنوی.
یک حرف داغ: چرا بعضیها اینقدر حرفهای جوانفریب میزنند؟ یعنی چه که ادبیات کلاسیک به ادبیات معاصر اجازة بروز نمیدهد؟ اگر ادبیات معاصر، خودش دورهها و چهرههای درخشانی داشته باشد، جایش را باز میکند.
تصویر عمومی: متأسفانه از تنها زن چهرة ماندگار ادبی، هیچ تصویر و تصور عمومی وجود ندارد. اگر هم او را بشناسیم، به خاطر همسرش دکتر مظاهر مصفا میشناسیم (استاد معروف ادبیات) یا به خاطر پسرش علی مصفا (بازیگر سینما) و به خاطر پدرش امیری فیروزکوهی (شاعر معروف). اینکه فامیلش با پدرش یکی نیست هم بر میگردد به زمان تولدش که رضاخان داشتن نامهای فامیلی مثل «امیری» و «خان» را ممنوع کرده بود!
میرجلالالدین کزازی/ محقق
متولد: 1327، کرمانشاه
اهمیت: دکتر کزازی در زمینة تصحیح و ویرایش متون کهن و تحقیق و پژوهش در زمینههای فرهنگ، اسطوره، شعر و زبانشناسی، از شناختهشدهترینها است. در شاهنامه تخصص دارد و اصرار دارد از کلمات متداول عربی، استفاده نکند.
کتابها: حدود 40 کتاب از او چاپ شده. تصحیح دیوان خاقانی، «رؤیا، حماسه، اسطوره» و «نامه باستان» در زمینة شاهنامه، از بقیه معروفترند. او همچنین «ایلیاد» و «ادیسه» هومر، «انئید» ویرژیل و «تلماک» فنلون را ترجمه کرده؛ البته به همان فارسی مورد علاقة خودش.
یک حرف داغ: «از ایراداتی که سخنوران باخترزمین به ایرانیها میگیرند، این است که در پیشینة ادب پارسی، نمایشنامهنویسی نیست، ولی این حرف به گزاف است؛ زیرا به هیچ روی سنجههای بررسی ادب پارسی آن نیست که فرنگیها به آن دست یافتهاند. آنچه ما داریم از لحاظ هنری و نغزی، برتر از اروپاییهاست.» (باور کنید عین حرف استاد است!)
تصویر عمومی: دکتر کزازی را زیاد توی تلویزیون دیدهایم.
هوشنگ مرادی کرمانی/ داستاننویس
متولد: 1323، کرمان
اهمیت: مرادی کرمانی، وقتی برای رادیو کار میکرد، شروع به نوشتن «قصههای مجید» کرد که با استقبال از آن و انتخاب آن به عنوان «کتاب سال1364»، نویسندگی را جدیتر گرفت و شد همین نویسندة معروف و محبوبی که میشناسیم. کتابهای او همگی به چاپهای متعدد و با تیراژ بالا میرسند.
کارهایش به زبانهای متعدد ترجمه شده و فیلمهای متعددی بر اساس آنها ساخته شده. معروفتر از همه، «قصههای مجید» (کیومرث پوراحمد) و «مهمان مامان» (داریوش مهرجویی).
کتابها: «قصههای مجید» (6 جلد)، «بچههای قالیبافخانه»، «نخل»، «داستان آن خمره»، «تنور»، «کوزه»، «مهمان مامان» و زندگینامة خودنوشت «شما که غریبه نیستید».
یک حرف داغ: جذابیت کتابهای درسی هر سال دارد کمتر میشود و سعی میشود پیامهای زورکی در آنها گنجانده شود. من نگران زبان فارسی هستم.
تصویر عمومی: کسی هست که او را نشناسد؟
نصرالله مردانی و منوچهر آتشی / شاعر
نصرالله مردانی (متولد 1326، کازرون)، شاعر انقلاب بود. تمامی کتابهای شعر او دربارة مفاهیم انقلابی و مذهبی است. کتاب «خوننامه خاک» او سال۸۲ به عنوان کتاب سال معرفی شد.
از مردانی آثاری غیر از شعر هم باقی مانده از جمله تصحیحی ذوقی از دیوان حافظ با عنوان «حافظ از نگاه مردانی». اما آن چیزی که در ذهن ما مانده، قطعه شعری است که در کتاب فارسی دبیرستان آمده است: «نیلوفران آبی چشم انتظار آبند، ای روح سبز باران» مردانی س
منوچهر آتشی (متولد1310، دشتستان)، آخرین شاگرد نیما یوشیج بود. او شاعری بومی بود. از همان ابتدای کار او در دهه40، شعر او بهدلیل تصویرها و بازتابهای پیدرپی از فضای جنوب ایران، مورد توجه گستردهای بود.
منوچهر آتشی مدتی هم نشریة ادبی «کارنامه» را اداره میکرد. برای جوانها راهنما و معلم بود و بسیاری از شاعران جوان را او به جامعة ادبی معرفی کرد. آتشی سال پیش درگذشت.