دانش بر مبدئی الهی استوار است و منتهای روشنی را نوید می دهد که در دلسپردگی به هدایت پروردگار و سرسپردگی به دلالت او هویدا خواهد شد.
این نه علمی است که چون دانش باختر زمین، بی نور و بی فروغ، گاه آبادانی و آسایش مردمان و گاه ویرانی و تاراج مال و یغمای جان بیگناهان را به ارمغان آورد.
این حکمتی است که پیامبر ما آنرا گمشده مؤمنان نامید، و صاحبان آنرا در امّت خود، از انبیاء بنیاسرائیل برتر دانست.
پس اینک که در آغاز فصل پاییز، برآن شده ایم تا زیّ علمآموزی بر تن کنیم و خود را به زیور دانشاندوزی بیاراییم، خوب است که به این سخن حضرتش قدری بیندیشیم که لیس العلم بکثرة التعلّم بل هو نور یقذفه الله فی قلب من یرید ان یهدیه، و از خود بپرسیم که آن چگونه دانشی است که از جنس انوار آسمانی است نه از تبار الفاظ زبانی، که بخشودنی است نه آموختنی.
چراغ راهی بیفروزیم از این کلمه علوی که العلماء اطهر الناس اخلاقاً و اقلّهم فی المطامع اعراقاً (دانشمندان پاک ترین انسانها در اخلاق و منزّهترین آنها از طمعورزی و آزمندیاند)، تا اگر روزی در انتهای راه، اندوختهی خود را در ترازوی سخن علی (ع) سنجیدیم، سرافکنده نگردیم.
اکنون که سخن از موافقت و ملازمت علم و عمل به میان آمد، ذکر خاطرهای از عالم و عارف بزرگ معاصر، مرحوم آیت الله بهجت بیمناسبت نیست. از ایشان شنیدم که فرمود مرحوم آیت الله سیّد ابوالحسن اصفهانی حوالهی نان بین فقرا یا طلاب بی بضاعت (تردید از نگارنده است) توزیع می کرد. شخصی پس از فوت آن مرجع تقلید، وی را در خواب دید و سید ابوالحسن در رؤیا به او گفت فقط آن حوالههای نان به درد من خورد (نقل به مضمون). مرحوم آقای بهجت اظهار تعجّب و شگفتی کردند از اینکه بین آن همه خدمات علمی و تبلیغی و تألیفات و مرجعیّت، این کار به ظاهر ناچیز مفید واقع شده است.
خوانندگان محترم به این امر واقفند که اوّلاً مطلبی که اهل معنا بیان میکنند اگرچه نقل یک رؤیا باشد، حاکی از یک حقیقت مهمّ است، و ثانیاً بیان این حقیقت مسلماً نه برای تخفیف علمآموزی و تحقیر دانشاندوزی که برای تعظیم عمل و تکریم خدمت به بندگان خداوند بوده است.
بار درخت علم ندانم مگر عمل
با علم اگر عمل نکنی شاخ بی بری
علم آدمیّت است و جوانمردی و ادب
ور نی ددی به صورت انسان مصوّری
منبع: روزنامه اطلاعات 1389/7/8