خانوادههای ایرانی به دلایل مختلف از جمله بالابودن هزینههای تفریح یا حتی آشنانبودن با چنین مقولهای، ترجیح میدهند در خانههای خود وقت بگذرانند و به همین دلیل نمایش خانگی در یکی دو سال اخیر توفیق روزافزونی در جذب مخاطب یافته است.
تماشای فیلم سینمایی یا احیانا سریالهای ضبطشده روی نسخههای دیویدی یا سیدی در حال حاضر رایجترین تفریح خانوادهها بهخصوص در مناطقی است که دسترسی کمتری به تفریحات جایگزین دارند؛ تفریحی بیدردسر و بسیار کمخرج که میتواند ساعتهای خالی شبانهروز آنها را بهراحتی پر کند؛ مضاف بر اینکه تماشای فیلم نسبت به مطالعه بسیار کمانرژیتر و کمهزینهتر است.
همه این مسائل دستبهدست هم داده تا حالا در هر بقالی و سوپرمارکتی، جعبه فیلمها و سریالهای خانگی در نزدیکترین نقطه به دخل مغازه، سود سرشاری نصیب سازندگان و توزیعکنندگان این محصولات کند؛تا جایی که این فروش تاثیر بسزایی روی فروش گیشه سینماها داشته و حالا فیلمهای سینمایی که تا همین چند ماه پیش فروششان تضمینشده به نظر میرسید، با اختلاف زیادی نسبت به انتظار سازندگان از پرده سینماها پایین میآیند.
کمدیهای سطحی با نامهای مختلفی که در این چند سال برایشان درست شده، دیگر توان جورکشی سینمای ایران را ندارند و بیشتر مخاطبان اینگونه فیلمها، ترجیح میدهند با هزینهای بسیار نازلتر و با دسترسی بسیار آسانتر، آن را در تلویزیون خانه خود ببینند.
وضعیت قرمز سینمای ایران، هشداری برای شبکه نمایش خانگی نیز هست. آنچه استقبال امروز از فیلمهای سوپرمارکتی را بهدنبال داشته، همان نیاز فرهنگی جامعه است اما این نیاز مدام بهروز میشود و اگر محصولات شبکه خانگی همپای این نیاز و پاسخگو به آن پیش نرود، عاقبتی نخواهد داشت جز آنکه بر سر کمدی های اکرانپسند رفت.
از بخش دولتی چندان نمیشود انتظار داشت که در این زمینه برنامهریزی کند؛ بخش دولتی همواره در هر تغییر مدیریتی، چرخ را از ابتدا اختراع میکند و با آن بدنه بوروکرات، توان برنامهریزی بلندمدت برای اینگونه محصولات را ندارد، افزون بر آنکه توفیق کنونی محصولات شبکه خانگی فارغ از بخش دولتی است و این بخش خصوصی است که بزنگاه مناسب را یافته و توانسته از آن سود ببرد.
بخش خصوصی اکنون باید برای آینده برنامهریزی کند. اگر نگاه تولیدکنندگان محصولات خانگی صرفا به فروش کنونی باشد، قافیه را بهزودی میبازند، چون این بازار گسترده خیلی زود اشباع میشود و حتی قیمت پایین سیدیهای فیلم در مقابل آدامسهای رنگو وارنگ نیز نمیتواند دست خریداران را به سمت جعبه فیلمها بکشاند.
خلاقیت، نوآوری، مخاطبیابی و مخاطبشناسی نیاز امروز بخش خصوصی تولیدکننده محصولات نمایش خانگی است تا با عبرت از ناشران، سینماگران و دیگر تولیدکنندگان فرهنگی که این روزها ورشکستگیشان، غمانگیز مینماید، بتوانند بازار را همچنان در دست داشته باشند.
مسلما برای این کار باید هزینههای زیادی کرد اما سرمایهگذاری امروز، در این حوزه میتواند سودآوری فردا را به همراه داشته باشد وگرنه مانند تمام سرمایهگذاریهای فرهنگی قبلی که به وقت و بهنگام نبوده، بهزودی کفگیرهای نمایش خانگی نیز به ته دیگ میخورد.