وقتی قرار است مطلبی بنویسی، آن هم در مورد محتوای فضای مجازی، این خبر میتواند بهانه خوبی باشد برای این نوشتن و رفتن به سراغ پدیدهای به نام «یوتیوب» و در پی آن، توجه به مقوله محتوای چندرسانهای (مولتیمدیا) به زبان فارسی در اینترنت و نیز تعامل و تقابل رسانهای مانند تلویزیون با سایتها و رسانههای مجازی شبیه یوتیوب.
یوتیوب چیست؟
یوتیوب معروفترین و بزرگترین سایت اشتراک محتوای چندرسانهای (فیلم، صدا و تصویر) در جهان، متعلق است به غول دنیای مجازی، گوگل. میتوان این سایت را از مظاهر اصلی نسل جدید فناوریهای مجازی به شمار آورد که به «وب2» معروف شدهاند.
یوتیوب هماکنون بیش از 120میلیون کاربر دارد و پیشبینی میشود تا کمتر از 4-3سال دیگر، 90درصد کل محتوای مولتیمدیای اینترنت از طریق این سایت تأمین شود.
چنین پدیده فراگیری را اگر بخواهیم از منظر زبان و محتوای فارسی بررسی کنیم، میتوانیم در پی پاسخ به این سؤال باشیم که مثلا چند درصد از فیلمهای آپلودشده در این سایت متعلق به فارسیزبانان است یا اینکه سهم ایرانیان از اعضا و کاربران این سایت چقدر است.
اما سؤال قابل بررسی دیگری که در این مطلب به آن خواهیم پرداخت این است: آیا فعالیتهای مشابهی توسط فارسیزبانان در قالب راهاندازی سایتهای مشابه یوتیوب صورت گرفته است؟ میزان استقبال کاربران ایرانی از چنین سایتهایی چقدر است؟ موانع توسعه چنین محتوایی از سوی فارسیزبانان در اینترنت چیست؟
یوتیوب فارسی!
در پی پاسخ به این سؤالات و با کمی جستوجو، به نام چند سایت میرسیم. دو تا از مهمترینهایشان که شاید تنها سایتهای فعال در این حوزه باشند، «کلام تیوی» و «فارس تیوی» هستند. اولی از سال2008 فعالیتش را شروع کرده و دومی گویا اخیرا پا به این عرصه گذاشته و تعداد اعضایش به حدود 2500 نفر رسیده است.
ساختار فنی و ویژگیهای ظاهری و رسانهای هر یک از این سایتها و نیز قابلیتهای داشته و نداشته آنها قابل بررسی دقیق است، اما با نگاهی کوتاه (و البته نهچندان موشکافانه) به این دو سایت و نیز مرور آنچه از آمار، اخبار و مشاهداتمان از فضای مجازی در ذهن داریم، میتوان محتاطانه به این نتیجه رسید که چنین سایتهایی نتوانستهاند چندان خبرساز باشند یا موج و حرکتی ایجاد کنند؛ به بیان سادهتر، نتوانستهاند جایی در دل مخاطبان خود باز کنند؛ آن هم زمانی که کاربران ایرانی به سایتهای مشابه، مانند یوتیوب دسترسی ندارند. اما چرا اینگونه است؟
شاید نخستین پاسخی که برای این سؤال به ذهن میرسد این است که سرعت اینترنت و نیز ضریب نفوذ خدمات باند وسیع و اینترنت پرسرعت، اگر بتوان نام پرسرعت بر آن نهاد، در ایران کم است.
این موضوع اگرچه مهم و تأثیرگذار است، اما مهمترین عامل و دلیل نیست بلکه باید در کنار دلایل فنی و زیرساختی، به موضوعات قانونی، فرهنگی و اجتماعی هم توجه کرد. البته این نظر زمانی بهتر میتواند مورد ارزیابی قرار گیرد که زیرساختهای فنی باند وسیع در کشور توسعه و بهبود یابد؛ مثلاً اپراتور چهارمی که وعده داده شده، وارد عرصه شود و آن زمان ببینیم که به صرف توسعه زیرساختهای فنی، آیا محتوا هم گسترش خواهد یافت؟
کیفیت و جذابیت
بدیهی است که کیفیت و جذابیت خدماتی که این سایتها ارائه میکنند نقش مهمی در رونق آنها دارد. علاوه بر آن، نمیتوان نحوه مدیریت محتوایی این سایتها، قوانین و خطوط قرمز حاکم بر آنها را نادیده گرفت. نکته مهم دیگر، ساختار و تعاملات اقتصادی، تبلیغاتی و تجاری این سایتهاست که در موفقیت آنها نقش دارد. بررسی هر یک از این مقولات که در این مجال نمیگنجد، میتواند موضوع یک مطالعه جداگانه باشد.
نقش صدا و سیما
حال که سخن از سیاستگذاران و دولتمردان شد، خوب است به نکته دیگری هم اشاره کنیم. این روزها از زبان مدیران ارشد حوزه فناوری اطلاعات کشور میشنویم که بهزودی موتور جستوجوی ملی، ایمیل ملی و حتی شبکه اجتماعی ملی به راه میافتد. صرفنظر از چالشهای فنی و غیرفنی که کارشناسان در برابر اجرایی شدن چنین ایدههایی مطرح میکنند، یک سؤال دیگر هم وجود دارد: آیا «دولتی» بودن چنین مقولاتی مهمترین مانع ایجاد و توسعه آنها نخواهد بود؟ حضور فعال ایرانیان در حوزه وب و در پی آن، ارتقای جایگاه و سهم زبان و فرهنگ فارسی به بستری نیاز دارد تا توانمندیها و استعدادهای این مرز و بوم را به خلاقیت و فعالیت بکشاند. مسلما سهم عمده و مهم این بسترسازی بر عهده دولت و نهادهای حاکمیتی مانند صداوسیماست. این امر با تصدیگری و دولتیسازی فضای وب بسیار متفاوت خواهد بود.
یک قیاس کوچک
در این میان، موضوع دیگری که باید به آن پرداخت، تعامل صداوسیما با سایتهای چندرسانهای است که البته فرصت و مجالی دیگر میطلبد، فقط در اینجا در قالب یک تشبیه و مثال، نکتهای را طرح میکنیم؛ صداوسیما میتواند بستری باشد برای جذب و انتشار محتوای چندرسانهای که توسط بینندگانش تهیه میشود؛ یعنی بخشی از محتوای پخششده از صداوسیما در حوزههای خبری، سرگرمی و اجتماعی میتواند توسط بینندگانش تهیه شود.
اهمیت این نکته در این است که مهمترین و شاید تنها ویژگی سایتهایی مانند یوتیوب انتشار محتوایی است که کاربرانشان تولید میکنند. البته مشخص است که رسالت، نقش، جایگاه و روشهای حاکم بر نهادی مانند صداوسیما با سایتهای اینترنتی بسیار متفاوت است و ممکن است این تشبیه، قیاس معالفارق بهنظر آید، اما به هر حال صداوسیما میتواند جذابیت و تأثیرگذاری برنامههای خود را با توجه به سلایق و خلاقیتهای بینندگانش ارتقا بخشد؛ در واقع صداوسیما میتواند بستر مناسب انتشار چنین محتواهایی باشد. این امر شاید پلی باشد برای ورود هموطنان ایرانی به عرصه تولید محتواهای چندرسانهای و پس از آن هم، انتشار این محتوا در فضای مجازی.