به واقع چه سازمان یا مؤسسهای باید متولی گسترش سواد رسانهای در جامعه باشد؟قاعدتا نمیتوان از رسانهها انتظار داشت تا سواد رسانهای را بسط دهند زیرا این طور بهنظر میرسد هیچ رسانهای دوست ندارد، اقناع و قدرت خود را با ابزاری بکاهد. برخی مواقع نیز احساس میشود، هنوز مسئولان، رسانهها و کارشناسان مفهوم و کاربرد سواد رسانهای را درک نکردند و آن را با سواد اطلاعاتی، دیجیتال و غیره اشتباه میگیرند. آخرین بررسی دراین باره در نشست «سواد رسانهای؛ ضرورت دنیای امروز» در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران انجام شد. آنطور که از این نشست برداشت شد، سواد رسانهای را نباید بهصورت یک مهارت مستقل و مجزا فرض کرد بلکه این سواد بایستی با دیگر مهارتها و دیگر اشکال سواد درگیر و آنها را در بر گیرد.
دکتر حسینعلی افخمی، عضو هیأت علمی گروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، سواد رسانهای را موضوع تازهای در ایران دانست و اظهار داشت: مشکل ما این است که 2 دهه فاصله با جهان داریم و هنوز مطالعات دهه 80 تا 90 میلادی را ترجمه میکنیم زیرا در دهههای 60 و 70 شمسی هیچ مجله ارتباطی در کشور وجود نداشت.
وی با اشاره به شعار طنزی با این مضمون که ماهواره را باید کشت چه با خمپاره چه با مشت گفت: در سواد رسانهای بحث این است که نمیتوان ماهواره را کشت. زیرا هماکنون برخی از مردم از طریق تبلیغات ماهوارهای دارند جامعه مصرفی اروپایی را تجربه میکنند؛ این در حالی است که واردات آن کالاها به کشور ممنوع است.
افخمی با بیان اینکه ما از حوزه آموزش رسانهای و یادگیری از رسانهها تقریبا خارج شدهایم و حوزه سواد رسانهای تقریبا تازه مطرح شده است، افزود: دانشجویان فارغالتحصیل رشته مطالعات رسانه، از یک سو میتوانند بهعنوان معلم در مدارس تدریس کنند و از سوی دیگر میتوانند منتقدانی باشند که همچون یک روشنفکر حرفهای نقش دیدهبان رسانهها را بازی کنند و شهروندان را مسلح کنند تا اجازه ندهند رسانهها ذهنشان را تسخیر کنند.
سواد رسانهای در جامعه اطلاعاتی
پیام آزادی، پژوهشگر حوزه ارتباطات و رسانه نیز سخنرانیای درباره «تئوری سواد رسانهای شناختی» در این نشست ارائه کرد و اظهار داشت: سواد رسانهای در نتیجه همگرایی رسانهها پدیدار شد. نیاز به این سواد با ظهور رسانههای الکترونیکی(ارتباط جمعی) و رسانههای دیجیتال(ارتباط چندرسانهای) در مراحل توسعه جامعه اطلاعاتی ایجاد شد.
وی سواد رسانهای را شامل کنترل شکل سوادهای پیشین مانند خواندن و نوشتن، سواد سمعی و بصری، سواد دیجیتال و مهارتهای جدید مورد نیاز در شرایط همگرایی رسانهها مطرح کرد و افزود: در سیر تکاملی سواد رسانهای مهمترین اتفاقاتی که در توسعه ارتباطی و تکنولوژیکی میتوان به آن اشاره کرد، ظهور رسانههای الکترونیکی مانند تلویزیون، رادیو، فیلم و تلفن است. این نوع رسانهها راه ارتباطات جمعی را هموار کردند و از دهه 1950 سلطه خود را گسترش دادند.
ظهور بعدی سواد در دهه 1980 بود که در آن رسانههای دیجیتال و در رأس آن اینترنت قرار داشت. ظهور رسانههای دیجیتال که سریعاً در حال گسترش بودند، منجر به ایجاد زمینههای جامعه اطلاعاتی، روشنفکران جدید، علم نشانهشناسی، فضای ارتباطی و فرهنگی در زمینه فردی و توسعه جمعی شد. وی در ادامه 8مولفه کلیدی سواد رسانهای معرفی شده توسط «انجمن سواد رسانهای انتاریو» را به شرح ذیل برشمرد:
1- تمامی رسانهها ساختگی هستند.
2- رسانهها واقعیت را میسازند.
3- مخاطبان درباره مفاهیم و معانی در رسانه تبادل نظر میکنند.
4- پیامهای رسانهای دارای مفاهیم تجاری هستند.
5- پیامهای رسانهای شامل پیامهای ارزشی و ایدئولوژیک هستند.
6- پیامهای رسانهای دارای مفاهیم اجتماعی و سیاسی هستند.
7- فرم و محتوا بهطور مشخص در پیامهای رسانهای دیده میشود.
8- هر رسانه شکلزیباییشناختی و هنری منحصر بهفردی دارد.
آزادی با اشاره به اینکه هیچکس با سواد رسانهای متولد نمیشود، گفت: سواد رسانهای باید ارتقا داده شود و این ارتقا نیازمند تلاشی از سوی افراد است. این ارتقا همچنین یک فرایند طولانی مدت است که هرگز به پایان نمیرسد؛ به عبارتی دیگر، هیچ کس هرگز از نظر سواد رسانهای کامل نیست. مهارتها همیشه میتوانند بیشتر ارتقا داده شوند؛ اگر آنها مداوم توسعه نیابند، ضعیف خواهند شد.
وی با بیان اینکه سواد رسانهای در بهترین حالت بهعنوان پیوستار شناخته شده است، اظهار داشت: سواد رسانهای یک فرایند دائمی و پایدار است. افراد براساس پهنه دیدگاه کلیشان درباره رسانهها در طول این پیوستار قرار گرفتهاند. پهنه دیدگاه شخص براساس کمیت و میزان ساختارهای دانش است و کیفیت ساختارهای دانش براساس سطح مهارتها و تجربههای شخص است.
مشارکت در سواد رسانهای انتقادی
امیریزدیان، پژوهشگر ارتباطات و رسانه نیز در این نشست سخنرانیای با موضوع سواد رسانهای انتقادی ارائه کرد و اظهار داشت: یکی از چالشهای اساسی در بسط سواد رسانهای انتقادی از این حقیقت ناشی میشود که این سواد به معنای سنتی، نوعی از تعلیم و تربیت با اصولی نسبتاً مشخص، متونی مشخص و راهکارهای آموزشی مدون، آزموده شده و مورد قبول نیست.
این سواد به آموزشی دمکراتیک نیازمند است که در آن معلمان به واسطه مشارکت در فرایند نقاببرداری از اساطیر و به چالش کشیدن هژمونی، قدرت خود را با دانشآموزان به اشتراک بگذارند.
وی در ادامه مفاهیم اساسی سواد رسانهای انتقادی را به شرح ذیل ارائه کرد:
1- اصل عدمشفافیت: تمام پیامهای رسانهای «ساخته» میشوند.
2- رمزها و قواعد: رسانهها از زبانهایی با رمزها و قواعد ویژه استفاده میکنند.
3- رمزگشایی مخاطب: افراد مختلف تجربهای متفاوت از یک پیام رسانهای واحد دارند.
4- محتوا و پیام: رسانهها در بردارندة ارزشها و عقاید پنهانی خود هستند.
5- انگیزه: رسانهها در جهت کسب سود یا قدرت ساماندهی شدهاند.
وی با بیان اینکه تدریس سواد رسانهای انتقادی باید پروژهای مشارکتی و جمعی باشد، خاطرنشان کرد: تماشای نمایشها و فیلمهای تلویزیونی در کنار یکدیگر با تأکید بر طرح نظرات دانشآموزان، تولید تفاسیر متنوع درباره متون رسانهای و آموزش مبانی اصولی نقد و هرمنوتیک، مباحث سودمند در این زمینه را میان معلمان و دانشآموزان ارتقا میدهد.