باتوجه به حمایت بی‌وقفه چین از برخی از متحدانش از جمله کره‌شمالی، میانمار، زیمبابوه و سودان، می‌توان دریافت که چتر حمایتی آن بر سر این کشورها با آغوش گشاده آمریکا و محافل سیاسی غرب به‌روی اسرائیل فرقی ندارد.

چین مشغول مبارزه با غرب بر سر نرخ مبادله ارز، تعرفه واردات و ادعاهای ارضی در دریای چین شرقی است. پکن همچنین به سختی در حال رایزنی برای جلوگیری از شکل‌گرفتن طرح کمیسیون پرسش درباره جنایات جنگی احتمالی است که توسط هیأت حاکمه نظامی در میانمار صورت گرفته است. این طرح توسط غربی‌ها پیشنهاد شده است.

توماس اوجئا کویینتانا، مخبر ویژه سازمان ملل در امور میانمار در این زمینه معتقد است نباید این کمیسیون را به‌عنوان راهی برای مجازات دولت این کشور دانست، بلکه هدف آن جلوگیری از مصونیت مجرمان و کمک به پیشگیری از سوءاستفاده‌های بیشتر است.

اما چین در ژانویه 2007 به همراه روسیه از حق وتوی خود استفاده کرد و جلوی تصویب تحریم میانمار در شورای امنیت را گرفت. پکن هیچ تمایلی نیز برای حمایت از پیشنهاد تشکیل کمیسیون حتی به شکل تقلیل‌یافته نشان نداده است. یک دیپلمات آسیایی در این باره می‌گوید، روشن است که چین می‌کوشد قدرت سیاسی خود را در سازمان ملل به‌صورت وزنه تعادل موضع دفاعی خود در مسائلی مانند پول و تجارت به رخ بکشد.

روزنامه نیویورک تایمز اخیراً نوشت که دولت آمریکا رابطه برخورد‌آمیزی با چین دارد و می‌کوشد با خیزش روحیه چالش‌طلبی چین از طریق تقویت رابطه با ژاپن و کره‌جنوبی روبه‌رو شود. باراک اوباما اخیرا از چند کشور آسیایی مانند ژاپن، اندونزی، هند و کره‌جنوبی دیدار کرد‌‌، اما در این سفر توقفی در چین پیش‌بینی نشده بود. در این حال، بان کی‌مون، دبیر کل سازمان ملل - که اگر بخواهد سال آینده نامزد دبیرکلی شود، به حمایت چین در شورای امنیت نیاز دارد- اخیراً برای چهارمین بار از چین دیدار کرد.

در ماه‌های اخیر چین از تصویب قطعنامه شورای امنیت علیه کره‌شمالی بر سر غرق‌شدن کشتی کره‌جنوبی جلوگیری کرد و کوشید از انتشار گزارش سازمان ملل که حاکی از استفاده از گلوله‌های چینی در حمله به صلحبانان این سازمان در دارفور بود، ممانعت کند.

لیندا جاکوبسون، مدیر برنامه چین و امنیت جهانی در مؤسسه تحقیقات بین‌المللی صلح در استکهلم معتقد است چین متوجه شده است که تقویت وجهه آن به‌عنوان عضوی از شورای امنیت که از حقوق کشورهای در حال توسعه دفاع می‌کند، ارزشمند است و این کشور متوجه شده که می‌تواند در مقابله با قدرت آمریکا به سازمان ملل تکیه کند. به گفته جاکوبسون، چین در عملیات صلحبانی سازمان ملل شرکت می‌کند چون این کار هم وجهه این کشور را به‌عنوان قدرتی مسئولیت‌پذیر تقویت می‌کند و هم به آن تجربه نظامی می‌دهد.

این مؤسسه اخیراً‌ در گزارشی با عنوان بازیگران جدید سیاست خارجی چین اظهار داشت: نفوذ فزاینده شرکت‌های انرژی دولتی، باعث تأثیر فزاینده آن بر رایزنی‌های مربوط به سیاست خارجی در چین شده است. جاکوبسون که یکی از 2نویسنده این گزارش است، می‌گوید: این یکی از نمونه‌های نفوذ در سیاست خارجی چین است، هرچند که بازیگران دیگری در عرصه سیاست خارجی هستند که ظاهراً بر عملکرد آن در سازمان‌های بین‌المللی اثر می‌گذارند.

به گفته وی چین اهمیت وافری برای سازمان ملل قائل است و مایل است که نقش آن تقویت شود، هر چند که پکن نسبت به پیشنهادهای مربوط به افزایش اعضای شورای امنیت یا اعطای قدرت بیشتر به کشورهای غیرعضو دائمی روی خوش نشان نداده است. در گزارش مؤسسه صلح استکهلم استدلال شده است که بازیگران خارج از ساختار قدرت سنتی، به‌طور فزاینده‌ای به سیاست خارجی چین شکل می‌دهند.

از جمله این بازیگران که در حاشیه قرار دارند، می‌توان به شرکت‌های دولتی به‌خصوص شرکت‌های انرژی اشاره کرد که به خاطر گسترش فعالیت آنان در سطح بین‌المللی بر روابط دوجانبه و دیپلماسی کلی چین تأثیر می‌گذارند. بازیگران دیگر، دولت‌های محلی به‌خصوص در استان‌های مرزی و ساحلی هستند که در پی فرصت‌های سرمایه‌گذاری خارجی و تجاری پرسود هستند.

در این حال، پژوهشگرانی که در مقام مشاور مقامات و رسانه‌ها کار می‌کنند و کاربران اینترنت اهمیت روزافزونی پیدا کرده‌اند. کاربران اینترنت به گروه فشار جدیدی تبدیل شده‌اند که مقامات چینی گاه مجبور می‌شوند، دست‌کم در زمان بروز بحران‌های بین‌المللی آن را در نظر بگیرند. یافته‌های گزارش یادشده به علاوه نشان‌دهنده پاره پاره‌شدن قدرت حاکمیت در شکل‌دهی به تدوین سیاست خارجی است.

تنوع در خارج از دستگاه تصمیم‌گیری چین و نیز تغییرات درون آن سبب می‌شود که خارجی‌ها دیگر نتوانند انتظار داشته باشند که فقط با یک سازمان دولتی یا حزبی طرف باشند. حالا آنان باید چندین بازیگر را در نظر بگیرند که در فرایند تصمیم‌گیری سهم دارند.

‌ای پی اس
ترجمه: وحیدرضا نعیمی