غبار بیرنگ و کدر شهر را دربر گرفته و رها نمیکند، ذرات معلق سمبه را اینبار محکمتر میکوبند و مسئولان اینبار هم چون روزها، ماهها و سالهای گذشته در جستوجوی راه چاره زمان را از دست میدهند. بیش از 4 هفته از هجوم بیامان آلایندهها به پایتخت گذشته و منابع آگاه از حاکمیت اضطرار آلودگی بر فضای پایتخت خبر میدهند و مسئولان به دو دسته تقسیم شدهاند:دسته نخست آنهایی که در مبارزه با آلودگی هوا نقشی ندارند و مدام بر طبل اضطرار میکوبند و دسته دوم که مسئول حل مسئلهاند سر به گریبان برده و در حال تفکرند تا مگر راهی برای حل ماجرا بیابند که با گذشت 4 هفته تنها راههایی که پس از انجام کارهای کارشناسی به ذهنشان رسیده از3 مورد بیشتر نبود؛ نخست تعطیلی مدارس و ادارات دولتی یا کاهش ساعت کاری، دوم اجرای طرح زوج یا فرد خودروها در شهر و سومین راه هم آبپاشی با هواپیمای سمپاشی با ظرفیت 1500 لیتر.
این سه راه حل البته هیچکدام افاقهای به حال شهر نکرد و بدتر از همه اینکه همه مسئولان فراموش کردند از مردم بخواهند تا در اقداماتی خودجوش راهی برای حل مسئله بیابند. این روزها در پایتخت مردم توصیههای عجیبی به یکدیگر میکنند؛ یکی به زنی که در اتوبوس به سرفه افتاده توصیه میکند آبنبات در دهانش بگذارد، آن یکی تلفن میزند که به خواهرش توصیه کند شیر زیاد بنوشد و یکی دیگر در پی خرید کپسول اکسیژن است،
یکی ماسک میزند و دیگران میگویند که این ماسکهای ساده کار را خرابتر میکند و بهتر است از ماسکهای مخصوص استفاده کرد، یکی توصیه میکند آب بنوشید نسخههایی که این روزها مردم عادی برای یکدیگر تجویز میکنند آنقدر زیاد است که نشان میدهد مردم برای یافتن پاسخ پرسشهایشان تمام راهها را رفتهاند و جوابی در خور نیافتهاند.
در این میان اما مسئولان ظاهراً در خود این مسئولیت را احساس نکردهاند که راهی را پیش پای مردم بگذارند تا از وارد شدن ضرر و زیان بیشتر به جان مردم جلوگیری شود.