تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۳۸۵ - ۱۳:۴۶

حسین حسین‌نژاد قندی: این روزها امتحانات نوبت اول مدارس کشور در حال برگزاری است و همراه با بقیه دانش‌آموزان، فراگیرندگان سال‌های سوم دبیرستان و دوره پیش‌دانشگاهی نیز در حال امتحان دادن هستند.

امتحان این دانش‌آموزان، به همراه امتحاناتی که در خردادماه از آنها به عمل خواهد آمد، در زمره امتحانات نهایی به شمار می‌آید؛ همان امتحاناتی که در چند هفته اخیر و همراه با بحث حذف کنکور، با عنوان امتحان استاندارد، سرمنشاء بسیاری از اظهارنظرها بوده است.

آنچه در پی می‌آید دیدگاهی است که سعی دارد امتحان نهایی استاندارد را از ابعاد گوناگون مورد واکاوی قرار دهد.

******

پس از این‌که سازمان سنجش  آموزش کشور، معدل امتحانات نهایی را شرط حذف تدریجی کنکور اعلام کرد، اخیراً عضو کمیسیون آموزش مجلس و همچنین معاون وزارت علوم در مصاحبه‌های خود پسوند «استاندارد» را به این شرط افزوده‌اند و همزمان معاون آموزشی وزیر آموزش و پرورش در پاسخ به سؤال خبرنگار یکی از شبکه‌های سیما اظهار داشته که امتحانات نهایی ما استاندارد است، زیرا برگه‌های امتحانی توسط دو نفر از معلمان تصحیح می‌شود.

به این ترتیب به نظر می‌رسد با افزایش چنین پسوندی، مسئولیت آموزش و پرورش در برگزاری امتحانات نهایی بسیار سنگین‌تر شده است.

با توجه به تجربیات شخصی که در طول سالیان متمادی در برگزاری و نظارت بر امتحانات نهایی در سراسر کشور داشته‌ام، اولین سؤالی که در ارتباط با کلمه «استاندارد» به ذهن خطور می‌کند، این است که مگر آموزش‌های ما در مدارس کشور هماهنگ است که امتحانات هماهنگ برگزار می‌کنیم؟ مثلاً:

* آیا تعداد دانش‌آموزان سال سوم متوسطه در همه کلاس‌ها استاندارد است؟ یا این‌که برخی کلاس‌ها  25نفره، ولی اکثر آنها بالای  40 نفره‌اند؟

* آیا همه دانش‌آموزان در کلاس‌های خود از معلمان باتجربه استفاده می‌کنند؟ یا اینکه برخی کلاس‌ها دبیری با سابقه بالای 20سال و بعضی دیگر معلم تازه استخدام و یا حق‌التدریسی دارند؟

* آیا همه دبیران در رشته تخصصی خود مشغول تدریس‌اند؟  و یا اینکه دبیر ادبیات، درس عربی و دبیر ریاضی، درس فیزیک و یا دبیر زمین‌شناسی، درس زیست‌شناسی را هم تدریس می‌کنند؟

* آیا همه معلمان به پرسش‌های کلاسی در طول سال تحصیلی اهمیت می‌دهند؟ و یا اینکه به علت غیراستانداردبودن تعداد دانش‌آموزان، معلم نه تنها فرصت پرسش پیدا نمی‌کند،  بلکه دانش‌آموزان خود را به اسم نیز نمی‌شناسد؟

* آیا کتاب‌های درسی به معنای واقعی تدریس و کلیه مسائل و تمرین‌های آن حل و به پایان برده می‌شود؟ و یا این‌که به علت محرومیت منطقه، دانش‌آموزان مدت زمانی از سال تحصیلی را بدون معلم سپری کرده و در نهایت کتاب را به سرعت و ناقص به پایان می‌رسانند؟

و اما در مورد استانداردبودن امتحانات نهایی نیز این سؤالات مطرح است: 

* آیا طراحان سؤالات براساس تخصص و تجربه و سابقه طراحی سؤال در مناطق و استان‌ها و براساس ضوابط خاص خود دعوت می‌شوند؟  و یا اینکه در انتخاب آنها بیشتر روابط استانی حاکم است؟

* آیا سؤالات امتحانی براساس دستور‌العمل‌های مربوطه و از سطوح مختلف یادگیری و به طور استاندارد طرح می‌شوند؟ و یا اینکه هر طراحی، در طرح سؤالات به روش خاص خود عمل می‌کند؟

* آیا مراقبین در سر جلسه به معنای واقعی مسئولیت مراقبت را به عهده می‌گیرند؟ ‌و یا این‌که مشغول درد دل با یکدیگر و یا غرق در مطالعه و استراحت‌اند؟

* آیا مدارس سالن‌های استاندارد جهت برگزاری امتحانات را دارند؟ و یا اینکه دانش‌آموزان در کلاس‌ها و در کنار یکدیگر و روی میز و  نیمکت به سؤالات امتحانی پاسخ می‌دهند؟

* آیا اوراق امتحانی به قول معاون آموزشی وزارت آموزش و پرورش، توسط دو نفر تصحیح می‌شود؟ ‌و یا اینکه 99درصد اوراق را یک نفر تصحیح و نفر دوم فقط با امضای خود نمره نفر اول را تأیید می‌کند؟

* آیا تصحیح اوراق دقیقاً  براساس ریز بارم ارائه شده توسط طراح تصحیح می‌شود؟ و یا این‌که مصحح براساس سلیقه شخصی اوراق امتحان را تصحیح می‌کند؟

* آیا طراحان سؤالات امتحان نهایی دست مصححین را جهت تغییر ریز بارم باز نمی‌گذارند؟ و یا اینکه اکثر آنها مثل طراح درس زیست‌شناسی خرداد 85  اجازه مانور در ریز بارم را  با جمله زیر به مصححین می‌دهد: «پاسخ درست را به هر صورت که نوشته شده باشد، بپذیرید»!

* آیا حق‌الزحمه تصحیح اوراق امتحانی آنچنان است که دبیران باتجربه و با سابقه را جهت دریافت ابلاغ ترغیب کند؟ ‌و یا اینکه از دبیرانی غیرمتخصص جهت تصحیح دعوت به عمل می‌آید؟

* آیا حوزه‌های امتحانات نهایی به طور مستمر توسط ناظران مجرب و مطلع مورد بازدید قرار می‌گیرد؟ و یا این‌که در طول امتحانات،  یک ناظر به مدت چند دقیقه از حوزه اجرا بازدید و در صورتجلسه امتحان به تعریف و تمجید از برگزارکنندگان می‌پردازد؟

و اما آخرین سؤال این‌که،  آیا این عادلانه خواهد بود که سازمان سنجش آموزش کشور معدل کسب شده دانش‌آموز سال سوم متوسطه در یک منطقه محروم از نظر آموزش (حتی در تهران) را با معدل دانش‌آموز یکی از مناطق مرفه مورد مقایسه قرار داده و مجوز ورود به دانشگاه را برای یکی صادر کرده و دانش‌آموز مستعدی که به علت محرومیت از امکانات آموزشی، حد نصاب معدل مورد نظر را کسب نکرده، از ورود به دانشگاه و ادامه تحصیل محروم کند؟

ای کاش مسئولان محترم آیه 285 سوره البقره را مدنظر قرار داده و رعایت عدل و انصاف را در مقام مقایسه دانش‌آموزان با یکدیگر داشته باشند که می‌فرماید: «لایکلف الله نفساً الا وسعها لها ما کسبت و علیها ما اکتسبت» «خداوند هیچ‌کس را تکلیف نمی‌کند، مگر به قدر توانایی‌های او.»