مثل بلیت دادن که زمانی ما در این باره خیلی مشکل داشتیم اما الان همه خودشان بلیت میدهند.
به محض ورود به اتوبوس، عبارت «شهروند گرامی: لطفا کتابها را از اتوبوس خارج نفرمایید» جلب توجه میکند، اما جمله «کدام کتاب خانم؟» در ادامه آن، سرت را به سمت سبدهای خالی کتاب میچرخاند.
بالاخره بعد از مدتی نسبتا طولانی، طرح سبد کتاب شهر یا همان اتو کتاب اجرا شد. مطمئناً شما هم جای خالی کتابها را در بعضی از خطهای اتوبوسرانی دیدهاید، البته شاید خود کتابها را هم دیده باشید، اما اکثر شهروندان تهرانی تنها جای خالی کتابها را دیدهاند و یا خبرش را از اخبار تلویزیون یا رادیو شنیدهاند و کمتر کسی است که این کتابها را دیده باشد؛ این طرح هنوز مراحل آزمایشیاش را طی میکند، اما در همین مدت کوتاه هم مردم عکسالعملهای متفاوتی نشان دادهاند و عدهای حتی عقیده دارند که بردن کتابها از اتوبوس اشکالی ندارد چون در آن مدت کوتاه نمیتوانند کتاب را تمام کنند.
امیرحسن دهقانی، مدیر کل امور کتاب و کتابخانه شهرداری در این باره میگوید: «ما پیشبینی این وضعیت را میکردیم، اما دو نکته وجود دارد: یکی اینکه به هر حال، ما برای فرهنگسازی باید هزینه کنیم و از جایی شروع کنیم؛ فکر میکنم باید آن قدر کتاب در اتوبوسها بگذاریم تا این مسئله برای مردم عادی شود؛ مثل بلیت دادن که زمانی ما در این باره خیلی مشکل داشتیم اما الان همه خودشان بلیت میدهند.
دوم اینکه ممکن است با بردن این کتابها ما به هدف اصلیمان نرسیم، اما این هدف یعنی ترویج مطالعه در جای دیگری بر آورده میشود. ما به طور کلی دنبال راهحلی هستیم که از سوءاستفادههای احتمالی مثل فروش این کتابها در جای دیگری جلوگیری کنیم و برای این کار استفاده از آرم مخصوصی روی جلد کتابها را در نظر داریم.»
قبل از آنکه سیاستهای سازمان فرهنگی هنری شهرداری را درباره نحوه انتخاب کتابها و بقیه مسائل بدانید، خواندن نظرات مسافران شهری خالی از لطف نیست.
آقای 34 ساله دیپلمه میگوید: خوب است کتابها علمی باشند که اطلاعات عمومی را بالا ببرند.
آقای 15 ساله کتابها را ندیده، اما میگوید: من تا حالا که دیدم سبدها خالی بوده، اما اگر داستانی باشد خوب است.
آقای 58 ساله و لیسانس اقتصاد: طرح خوبی است به شرطی که مردم بر ندارند.
آقای 28 ساله: برای سرگرمی مسافرها کار خوبی است، البته آنهایی که من دیدم کتابهای دینی بود، اگر داستانی و تاریخی هم باشد بهتر است.
آقای 25 ساله، کارشناس ارشد زبان شناسی: خوب است، اگر کتابها را بیرون نبرند به نظر من چون مخاطب عام است کتابهایی درباره فرهنگ شهرنشینی بگذارند در ضمن، نور اتوبوسها کم است و آدم در شب اذیت میشود.
آقای 30 ساله، فوق دیپلم: تا حالا چیزی ندیدم ولی فکر کنم همین کار قرار بود در مترو انجام شود.
خانم 50 سالهای هم میگوید: معلوم است که مردم به کتاب خوانی خیلی تشویق شدهاند، چون هیچ کدام از کتابها سر جایشان نیست!
یکی از رانندههای خط راه آهن - مطهری هم با حالتی عصبی میگوید: کدام سبد خانم؟ ما که چیزی ندیدیم. یکی دیگر از رانندهها هم معتقد است: اگر به جای کتاب، رادیو بگذارند بهتر است، این کتابها به درد نمیخورد، تازه، سبدهای آن را هم برای زورآزمایی شکستهاند.
حمیده.پ خیلی ذوق زده است و میگوید : من تا به حال کتابها را ندیدهام. فکر میکنم چون مردم کتابها را میبرند؛ این طرح خیلی زود شکست میخورد و به همین زودیها شکست میخورد.
نظرش را درباره نوع کتابها که میپرسم میگوید: کتابها اصلا نباید تخصصی باشد، باید کتابهای اطلاعات عمومی یا داستانهای کوتاه کوتاه ترجمه شده باشد که البته تنوع هم در انتخاب این کتابها خیلی مهم است.
خانم کناریاش میگوید: به نظر من کتابها باید عامیانه و جذاب باشد، نمیدانم در کدام کشور اما در جایی خواندم که مردم این کار را در مترو انجام میدادند با این هدف که من از آنچه لذت بردهام دیگری هم لذت ببرد آنها کتابهای به روز و تازه چاپ شده را در مترو میگذاشتند تا همه بخوانند و هر کس خوشش آمد برود و آن را بخرد البته آن طرح برای ایجاد حس همدلی بود یعنی آنها فرهنگ مطالعه داشتند اما این فرهنگ هنوز برای ما جا نیفتاده است و ما تازه میخواهیم آن را ترویج بدهیم.
مدیر کل امور کتاب و کتابخانه شهرداری درباره هدف و چگونگی اجرای این طرح، میگوید: «با توجه به اینکه وضعیت مطالعه اصلا رضایتبخش نیست و مشکلات عدیدهای باعث این وضعیت شده است و با توجه به اینکه مردم زمان زیادی را در ترافیک از دست میدهند؛ کارشناسان فرهنگی سازمان فرهنگی هنری شهرداری، این طرح را به ما پیشنهاد دادند به این ترتیب، تیمی از طرف ریاست سازمان، با هدف ترویج و گسترش مطالعه و کتابخوانی پیگیر این کار شد و طرح به اجرا در آمد.»
امیرحسن دهقانی در ادامه توضیح میدهد که طرح کتاب مترو کاملا جدا از این طرح است و با طرح سبد کتاب شهر در اتوبوسها فرق میکند:«طرح کتاب مترو به صورت هفتگی اجرا و چاپ میشود یعنی شهرداری هر هفته کتابهایی را در قالب طنز و تصویر چاپ میکند که سر فصلهای مشخصی دارد از جمله زندگی شهری و روزمره و با قیمت بسیار پایینی مثلا 100 تومان در ایستگاههای مترو به فروش میرسد که استقبال مردم هم تا به حال خیلی خوب بوده است. از این کتاب هم تاکنون پنج شماره به چاپ رسیده است.»
او در ادامه، به تشریح چگونگی انتخاب این کتابها و خطهایی که این طرح در آنها به اجرا درآمده است، پرداخت:«ما کتابها را طوری انتخاب کردهایم که اولا مطالب سنگین و عمیق نداشته باشند و در فضای اتوبوس بشود آن را مطالعه کرد، دوما حجم کتاب کم باشد یا بخش بخش باشد که در یک مدت کوتاه بتوان آن را مطالعه کرد و سوماً قیمت بالایی نداشته باشد که بتوانیم این کار را در سطحی وسیع عملی کنیم.
برای انتخاب این کتابها هم یک گروه کارشناسی داریم که هر هفته به ما یک لیست کتاب میدهند در خصوص خطهایی که این طرح در آنها اجرا میشود هم باید بگویم که ما با 100 اتوبوس در مسیرهای طولانی و مسیرهایی که به مراکز فرهنگی ختم میشود مثل دانشگاهها شروع کردهایم و قصد داریم به مرور این تعداد اتوبوس را گسترش بدهیم و آنها را به 1000 دستگاه برسانیم.»
اما دکترجلایی پور، جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران در باره نوع و محتوای کتابهای انتخابی عقیده دارد هیچ کس مثل مسافران ثابت بین شهری نمیتواند اظهار نظر کند. اومی گوید:«بهترین راه این است که شهرداری، بودجهای را هزینه کند و از این مسافران نظر خوهی کند.» اگر چه که جوابها از همین حالا خیلی واضح و مشخص است.
اما نکات فراموش شده
یکی از بارزترین نکاتی که ظاهرا فراموش شده، مشکلات بسیار زیاد سیستم حمل ونقل عمومی است. در واقع حجم بالای مسافران، کمبود چشمگیر اتوبوسها و کلافگی بیش از اندازه ناشی از ماندن در ترافیک تهران از عوامل مهم بی توجهی مسافران شهری به سبد کتاب شهر است. مردم غالبا تنها فرصت این را دارند که به نحوی سوار اتوبوس شوند و یا احیانا له نشوند.(که اتفاقا این مسئله در مسیرهای پر رفت و آمدی صورت میگیرد که سبد کتاب شهر در آن در حال اجراست)
دکتر حمیدرضا جلاییپور اگر چه این طرح را بسیار مثبت ارزیابی میکند، اما عقیده دارد از تجربیاتی که کشورهای دیگر در این زمینه دارند باید استفاده کرد، برای چگونگی نگهداری کتابها و یا حتی نحوه انتخاب آنها تا این طرح شکست نخورد. وی همچنین اعتقاد دارد ممکن است حتی تا 10سال مردم این کتابها را نخوانند یا ببرند اما کم کم به یک واقعیت فرهنگی تبدیل خواهد شد.
شاید اگر سازمان فرهنگی هنری شهرداری اول برای این کار فرهنگ سازی میکرد و از طریق تلویزیون و رادیو این طرح را تبلیغ میکرد یا از متخصصان زبده در این باره تحقیق میکرد، وضعیت بهتری پیش میآمد؛ شاید اگر ما به آزمون و خطا اعتماد نمیکردیم، راههای مطمئن تری را پیش میگرفتیم هرچند که تا همین قسمت کار هم جای خسته نباشید دارد.