اگر چند سال قبل، تبهکاران برای رسیدن به ثروت یکشبه، نخستین نقشهای که به ذهنشان میرسید سرقت مسلحانه از بانکها و طلافروشیها بود، حالا یکی دو سالی میشود که با برخوردهای شدید پلیس با سارقان مسلح به سلاح گرم، در کنار تجهیز مراکز اقتصادی به دوربینهای مداربسته، نخستین گزینه تبهکاران برای رسیدن به پول مفت میلیاردی، سرقتهای خشن خیابانی شده است؛ سرقتهای کمدردسری که بعضا مجرمان آنها بعد از دستگیر شدن، بسیاری از شاکیان را با تهدید به انتقامجویی، راضی به رضایت دادن میکنند!
اغراق نیست اگر بگویم در چند سال اخیر، کمتر کسی بوده که خودش و یا یکی از اعضای خانوادهاش در هنگام عبور از یک کوچه یا خیابان خلوت یا در داخل خودروی مسافرکش طعمه سارقان خشن زورگیر نشده باشد یا آنکه شاهد چنین سرقتهایی نبوده باشد.
در چنین شرایطی، ناامنی روانیای که این سرقتهای خیابانی ایجاد میکند صدها بار بدتر از سرقتهای مسلحانه با سلاح گرم است که تنها از مراکز اقتصادی صورت میگرفت و سارقان درگیری چندانی با مردم عادی نداشتند.اگر چه طرحهای مقطعی گوناگونی تاکنون برای به زانو درآوردن این سارقان خشن که بیشتر آنها معتادان به محرکها و روانگردانها هستند، صورت گرفته اما بهدلیل آنکه هیچکدام از این برخوردها چندان که باید قاطع نبوده و یا بهخوبی درباره مجازات متهمان آنها اطلاعرسانی نشده است، در حال حاضر جامعه برخورد با چنین جرایمی را کافی نمیداند و مخصوصا زمانی که میخواند و یا میشنود که متهمان خشن این پروندهها بعد از گذشت مدتی با گرفتن مرخصی و یا گذاشتن وثیقه از زندان آزاد شده و بار دیگر جرایم خود را از سر گرفتهاند و یا آنکه به تهدید شاکیان پرداختهاند، این احساس ناامنی بیشتر میشود.
نمونهاش همین پروندهای است که امروز در صفحه حوادث چاپ شده است. طبیعی است که وقتی خوانندگان روزنامهها هنگام مطالعه این خبر میخوانند که سارقان خشنی که تنها در آخرین بار دستگیری خود تاکنون بیش از 300 شاکی دارند، چگونه هر بار بعد از دستگیر شدن، به راحتی با گذاشتن وثیقه آزاد شدهاند و دوباره سرقتهایشان را از سر گرفتهاند، بهشدت دچار ترس و هراس میشوند و از خودشان میپرسند که مگر اینقدر برخورد با آنها سهل و ساده است که آنها با خیال راحت سرقتهای خود را از سرمیگیرند.
برخورد قاطع با این متهمان، علاوه بر آنکه باعث ناامنی روانی مجرمان میشود، مانع از شنیدن نظیر این جمله از متهمان نیز خواهد شد که «مگر آخرش چهکار میکنند، یک مقداری از پول شاکیها را میدهی و رضایت میگیری یا آنکه با مرخصی از زندان و گذاشتن وثیقه میآیی بیرون و میزنی به چاک.»
در هفتههای گذشته رئیس قوه قضاییه، در جلسات مختلف به برخورد قاطع با زورگیران مسلح، حتی زورگیرانی که از سلاح سرد استفاده میکنند اشاره کرده و گفته که حتی احکامی مانند اعدام برای آنها صادر خواهد شد، این گفتههای ایشان بیانگر این است که بالاخره بعد از گذشت سالها از گسترش روزافزون این جرایم خشن، قرار است تغییر نگرشی در صدور حکم درباره چنین متهمانی که باعث ایجاد رعب و خوف در جامعه شدهاند صورت گیرد و این نوید بسیار خوبی است برای رسیدن جامعه به آرامش روانی و عدالت.
اما مسئله مهم این است که جامعه درصورتی چنین حرفهایی را باور خواهد کرد که عملکرد را ببیند، یعنی اگر 100 بار به مردم گفته شود که برخورد قاطعی صورت خواهد گرفت آنها تا وقتی که خبر اجرای یک حکم مربوط به این متهمان را در مطبوعات و رسانهها نخوانند و یا نبینند آن را جدی نخواهند گرفت.
در هفتههای اخیر با بیانات رئیس قوه قضاییه و دفاع ایشان از برخورد سختگیرانه در حد قانون، شرایط برای این برخورد فراهم شده است و باید این مبارزه همهجانبه هر چه زودتر شروع شود؛ مبارزهای که ممکن است حتی نیاز به خشونت هم داشته باشد تا بتوان جلوی فعالیت تبهکارانی را که حتی به زنان تنها و باردار هم رحم نمیکنند و در جلوی چشمان کودکان دست به فجیعترین نوع سرقت میزنند را گرفت.