در این 400 هزار تا تصادف جادهای در سال، روزانه بیش از 70 نفر و سالانه بیش از 26 هزار نفر در جادهها کشته میشوند و شمار هموطنانی که در این تصادفها دچار نقصعضو، معلولیت و جراحتهای جدی و نیمهجدی میشوند، از 200هزار مورد هم میگذرد! این یعنی هر سال در ایران یک زلزله درست مثل زلزله بم، حتی با تلفاتی بیشتر میآید و به اندازه یک جنگ تحمیلی هشت ساله مجروح و معلول به نظام بهداشتی کشور تحمیل میشود.
بر اساس همین گزارشها، خسارات سالانه حوادث جادهای ایران 400هزار میلیارد تومان برآورد میشود؛ چیزی نزدیک به چهار درصد از کل تولید ناخالص داخلی کشور!
مسوولان میگویند: 75 درصد از این تصادفها، به خاطر اشتباه انسانی رخ میدهد؛ یعنی یا راننده مقصر بوده یا شاید هم کمکراننده! آن 30 درصد، دیگر اما هیچ مقصر درست و حسابیای ندارد. آن 30 درصد، شامل نابسامانیها و مشکلات سطح جادهها، وضعیت غیراستاندارد تابلوها و علایم راهنمایی و رانندگی، شرایط آبوهوایی دشوار و خطرساز مثل وقتهایی که بارش برف بالا میگیرد و جادهها یخ میزنند یا وقتی که مه غلیظی جاده را در بر میگیرد و دید راننده، زیادی محدود میشود.
البته بعضی برآوردهای غیررسمی و تاییدنشده میگوید، نقص فنی خودروها و مشکلات فیزیکی جادهها، به ترتیب ۱۴ و ۱۱ درصد در حوادث جادهای کشورمان نقش دارند.
نوروز 84؛ یک نوروز کمحادثه
در سالهای اخیر و به خصوص از زمانی که سردار محمدباقر قالیباف سکان نیروهای انتظامی کشور را در دست گرفت و با جا انداختن مفهوم پلیس در جامعه ایرانی، سعی کرد رفتار قانونمدارانه را به شیوههایی نو و متفاوت از گذشته در میان شهروندان نهادینه و ملکه ذهن آنان کند، برنامهریزیها و تصمیمگیریهایی هم برای ساماندهی وضع آشفته رانندگی در جادههای بینشهری صورت گرفت.
خیزی که نیروی انتظامی در بهار سال 84 برای مهارکردن رانندگان ترمزبریده در جادهها برداشت، توانست تا 200 درصد از میزان حوادث جادهای بکاهد. رقم 200 درصد از آنجا به دست آمد که بر اساس آمار، شمار سفرهای بینشهری در نوروز 84 دوبرابر شمار این سفرها در نوروز 83 شد، اما در عوض نرخ حوادث جادهای در آنمدت، نصف شد.
با وجود توفیق تحسینبرانگیز نیروی انتظامی در آن مقطع زمانی، برخی کارشناسان امور حملونقل معتقد بودند آنچه نیروی انتظامی ایران در نوروز 84 در جادههای کشور اجرا کرد، کاری بوده که از اول باید انجام میشده و حداقل تمهیداتی است که میتوان برای مهارکردن حوادث جادهای در پیش گرفت.
اشاره این کارشناسان به رفتار متفاوتی است که پلیس جادهای از نوروز 84 در پیش گرفت: کمینهای پایش سرعت مجاز که عملا بر تنش و نگرانیهای رانندهها میافزود و هیچ تاثیری بر میانگین سرعت خودروها در طول جادهها نداشت، برچیده شد و به جایش، خودروهای پلیس جادهها در طول محورهای جادهای و کنار خودروهای مردم به حرکت درآمدند تا رانندگان مسافر، پلیس را همواره کنار خود ببینند.
همچنین، از ماکتهایی هم به عنوان خودروهای پلیس که برای پایش سرعت خودروهای مسافر استفاده شد تا ضمن کاستن از هزینه استقرار خودروهای پلیس، رانندگان مسافر برای حفظ سرعتشان در حد مجاز، انگیزههای بازدارنده کافی داشته باشند.
طرح ضربتی به درد نمیخورد
جادههای ناامن و غیراستاندارد، بیاحتیاطی رانندگان و خودروهای نامناسب، عمدهترین عوامل حوادث خونین جادهای در ایران به حساب میآیند. همچنین باید در نظر داشت که تولید خودرو در ایران به مرز یک میلیون دستگاه در سال رسیده اما شبکه جادهای ایران به همان نسبت توسعه پیدا نکرده و البته نظام آموزش مهارتهای رانندگی نیز در سطح آموزشهای قدیمی و ناقص باقی مانده است. ازدحام و ترافیک سنگین جادهای، به خصوص در روزهای تعطیل مانند عید نوروز، مسافران و مقامات اجرایی را چنان سردرگم میکند که این ازدحام و عواقب خطرناک آن، به سوژه اول خبری رسانههای کشورمان تبدیل میشود.
هنوز هم هر از گاهی، پلیس راه با مستقرکردن نیروهای بیشتر در جادهها و وزارت راه و ترابری با بهسازی بخشهایی از محورهای پرخطر، برنامههای ویژهای را در روزهای تعطیل سال اجرا میکنند. با این حال کارشناسان میگویند: مادامی که فرهنگ صحیح رانندگی در جاده، برنامهریزیهای حسابشده و آیندهنگر و توجه کافی به اهمیت رفع نقصهای فنی خودروها، جایی در سفرهای جادهای کشورمان نداشته باشند، اجرای طرحهای ضربتی و موقتی، کمکی به حل این معضل نخواهد کرد.
این تجربههاست که میسوزد
جان تکتک آدمها به جای خود محترم و عزیز است. هیچ هموطنی هم با آندیگری فرقی نمیکند. کشتهشدن هر ایرانی در جادههای دورودراز کشورپهناورمان، میتواند ما را غمگین کند. چیزی که اعصابخردکنتر و نگرانکنندهتر است این که برخی از این قربانیان چنددههزارنفری سوانح جادهای، سرمایههای فکری و فرهنگی و اجرایی مملکتمان هستند و برای جایگزینکردن آنها، باید حالاحالاها صبر کرد.
شیخ احمد کافی خراسانی، سخنران مذهبی معروفی که سخنرانیهایش به خصوص درباره
امام عصر (عج) در مهدیه تهران هنوز هم بین طیفی از جوانها طرفدار دارد، روز 30 تیر سال 57 و در بحبوحه انقلاباسلامی در یک سانحه جادهای درگذشت.
حالوهوای انقلابی و فضای ملتهب آنروزها، مانع از آن شد که بهدرستی مشخص شود که آیا آن سانحه رانندگی، یک حادثه طبیعی بوده یا ناشی از دستکاری عوامل اطلاعاتی نظام پهلوی.
سید علیاکبر ابوترابی، آزاده جنگ تحمیلی و نماینده رهبری در امور آزادگان، روحانی بلندپایه و شناختهشده دیگری بود که در خرداد 79 و در حالی که همراه پدر خود راهی مشهد مقدس شده بود، تصادف کرد و درگذشت.
جادههای سلاخصفت ایران، به ورزشکارها هم رحم نکرده و ورزشکاران صاحبنام و آیندهدار متعددی را به کام مرگبار خود کشانده است.
میکائیل یولمه، والیبالیست تیم ملی جوانان و عضو تیم والیبال پیکان، ورزشکار دیگری بود که چندماهی بیشتر از سیاهپوششدن خانوادهاش نمیگذرد. او با خودروی شخصیاش از مسابقات قهرمانی امیدهای کشور که درشهر رشت برگزار میشد، به خانه باز میگشت که دچار سانحه رانندگی شد و بلافاصله پس از تصادف جان سپرد.
رضا حسنزاده، مدافع تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز هم در اردیبهشتماه همین امسال بر اثر سانحه تصادف در عسلویه درگذشت. حسنزاده وقتی برای انجام بازی در لیگ دسته یک کشور به همراه این تیم راهی بوشهر شده بود، در سفر زمینی از عسلویه به سمت بوشهر، در اثر انحراف به چپ یک دستگاه کامیون و برخورد به خودروی حامل او، بهشدت دچار آسیبدیدگی و ضربه مغزی شد.
اما معروفترین کسی که میتوان نامش را در فهرست ایرانیهای معروف و صاحبنام ِ قربانی ِ تصادف با خودرو جا داد، درویشخان است که اگر او را به اسمش نشناسید، حتما یکی از آثارش را بهخوبی به یاد میآورید. موسیقی تیتراژ آغازین مجموعه «باغ مظفر» که اینروزها ورد زبان بچهمدرسهایهاست، یکی از آهنگهایی است که مرحوم درویشخان تصنیف کرده است.
درویشخان به جز آنکه یکی از شناختهشدهترین و موثرترین آهنگسازهای موسیقی سنتی ایرانی بوده، به یک خصوصیت برجسته دیگر هم معروف است: او اولین قربانی تصادف رانندگی در ایران بوده است.
تصادفی که درویشخان را به کشتن داد، در پاییز سال 1305 هجری شمسی اتفاق افتاد.
جاده را بیخطر کنیم
خب کار است دیگر. پیش میآید. بعضیوقتها این فقط خودروی شخصی شماست که میتواند راهگشا باشد و شما را به مقصد برساند. اگر میخواهید با وسیله شخصیتان در جادههای ایران سفر کنید، غیر از توجه به نکات ایمنیای که همهجا برایتان گفتهاند، حواستان را به این موارد هم جمع کنید:
1. حرفزدن با تلفن همراه، عین رانندگی در حالت خواب است و احتمال یک تصادف هولناک را چهار برابر میکند! شما حاضرید چنین خطری بکنید؟! این اصل، استثنا هم برنمیدارد. چه با هندزفری حرف بزنید و چه بدون هندزفری، مکالمه، حواستان را از رانندگی- کاری که باید با ششدانگ حواستان از پساش بربیایید- پرت میکند.
2. اگر با همسرتان حرفتان شده یا دارید سر چیزی بحث میکنید، وقتش توی ماشین هستید. بگذارید مثل بچه آدم رانندگیاش را بکند و شما را زنده به مقصد برساند، بعد دعوا را از سر بگیرید. خدا میداند چند درصد از این تصادفها، به خاطر جروبحثهای بیمورد زنوشوهرهای بیملاحظه بوده است.
3. شکستن تخمه اکیدا توصیه میشود. هم خواب را از سرتان میپراند و هم دهانتان را مشغول میکند که هی به همسر و بچههایتان توی ماشین گیر ندهید! ضمنا چون ممکن است وسوسه شوید درباره وضع رانندگی بقیه ملت قضاوت کنید و نتیجه این قضاوت هم بعید است حرفهای قشنگی باشد، تخمهشکستن میتواند مشغولتان کند که مبادا فرزند جگرگوشهتان یکوقت ازتان حرف زشت یاد بگیرد خدای ناکرده!
4. خوابتان گرفت؟! خیلی راحت بزنید کنار و یک چرت بخوابید! خیلی از آنهایی که با کله رفتهاند ته دره یا با کامیونی که از روبهرو میآمده شاخبهشاخ شدهاند، از همین اعتمادبهنفسهای مزخرف داشتهاند که به خیالشان خواب بر همه چیره میشود و بر آنها نه!
اصلا تو که خوابت میآید و خستهای، چه اصراری داری حتما بشینی پشت فرمان؟! نمیشود یک خرده زودتر راه بیفتی یا کمی بیشتر استراحت کنی؟!
5. با رانندههای دیگر کل نیندازید! جاده جای این غلطها نیست.
جمال کریمیراد
پوپک گلدره
سیروس قایقران