اما امروز نه تنها شاهد نمایش انواع سریالهای تلویزیونی هستیم بلکه شمایل و سبکهای تازهتری نیز در سریالسازی شکل گرفته که از سریالهای مناسبتی تا طنزهای نود شبی را شامل میشود و حتی در فرم و شیوه پخش آنها نیز نوآوریهایی صورت گرفته ، مثلا نمایش هفتگی به نمایش روزانه یا سه روز در هفته تبدیل شده است. در سالهای کمی دورتر سریالهای خارجی سهم بیشتری در کنداکتور تلویزیون داشتند اما امروز حجم سریالهای ایرانی بیشتر شده، ضمن اینکه رسانههای تصویری از ویدئو و نمایش خانگی گرفته تا ماهواره و دانلود فیلم از اینترنت نیز به این موارد اضافه شده است.
هدف از این مقدمه طولانی این بود که به طرح این سؤال برسیم که پخش مجدد سریالهای ایرانی در این وضعیت، چه کارکردی میتواند داشته باشد و اساسا بازپخش آنها از سوی مخاطبان با استقبال مواجه خواهد شد یا خیر؟ آیا در شرایطی که انواع سریالهای جدید در ژانرهای مختلف در حال ساخت است، پخش مجدد این آثار دارای جذابیت لازم برای جذب مخاطب هست؟ در حال حاضر سریال مرگ تدریجی یک رؤیا در حال بازپخش است و پیش از این سریال هزار دستان و قبل از آن سریال روزی روزگاری بار دیگر روی آنتن رفته بود.
طی یکی دو سال اخیر این اتفاق بارها در صدا و سیمای ما رخ داده است. از جمله سریالهایی که پخش مجدد شد میتوان به سریالهای پدرسالار و خانه سبز اشاره کرد که گویی این روند در حال افزایش است. درباره خوب یا بد بودن بازپخش سریالهای قدیمی، از منظر تکنیکی- رسانهای و فرهنگی- اجتماعی میتوان سخن گفت. شاید از حیث فنی و تکنیکال، پخش این سریالها هیچ جذابیتی نداشته باشد. به هر حال پیشرفت فیلمسازی در ایران چه از لحاظ تصویربرداری و کیفیت فنی کار و چه از حیث بازیگری و شیوه کارگردانی به جایگاهی رسیده است که تماشای سریالهای قدیمی در مقایسه با این آثار لذتبخش نباشد.
هرچند این اتفاق فرصت خوبی است تا میزان پیشرفت سریالسازی در ایران را بهواسطه این قیاس دریابیم، اما از منظر فرهنگی و مخاطبشناسی ایرانی، پخش این سریالها میتواند به اندازه کافی جذاب و دیدنی باشد. ما ایرانیان به لحاظ فرهنگی اساسا به خاطرات گذشته و تاریخ علاقهمندیم و مرور این خاطرات تصویری با حس نوستالژیکی که ایجاد میکند برای بسیاری از مخاطبان بهویژه مخاطبان میانسال، خاطرانگیزخواهد بود. در حقیقت پخش مجدد این سریالها با توجه به نوع مخاطب با دو احساس متضاد همراه است؛ از یک سو ممکن است خاطرهانگیز و شیرین باشد و از سوی دیگر هم ملالانگیز و خسته کننده.
مخاطبان قدیمیتر غالبا بهواسطه خاطراتی که با این سریالها دارند و در حاشیه آن به یاد گذشته خود در زمان پخش این مجموعهها میافتند بسیاری از خاطرات و تجربیات گذشته خود را در یک فرایند درونی تداعی میکنند اما مخاطب نسل جدید به علت فقدان خاطره از آنها ممکن است دچار ملال و خستگی شود بهویژه اینکه ریتم این آثار نسبت به سریالهای جدید کندتر است ضمن اینکه به حال و هوای زمانی تعلق دارد که برای نسل جدید قابل درک نیست. یکی از کارکردهای این ایده به تجدید خاطره هنرمندانی منجر میشود که یا از دنیا رفتهاند یا دیگر در عرصه بازیگری فعالیت نمیکنند. همچنین مقایسه سن و قیافه آنان با زمان حاضر نیز ممکن است برای برخی مخاطبان جذاب باشد. درون این سریالها بخشی از تاریخ اجتماعی و فرهنگی مردم ما گنجانده شده است.
سبک زندگی، نوع لباس پوشیدن، دغدغهها و رفتارشناسی و ادبیات گفتاری آن زمان به ویژه با سرعت تغییرات در عصر کنونی، برای بسیاری از مخاطبان مسن و جوان میتواند جالب باشد و خود یک فرصتی است تا با نگاهی جامعه شناختی و مردمشناسانه به سیر این تغییر و تحولات بنگریم. البته بسیاری از سریالهایی که در حال پخش مجدد است خیلی هم به زمانهای دور برنمیگردد و شاید فاصله زمانی اندک بین زمان پخش و تکرار آنها به ملالانگیز و تکراری بودن آنها بینجامد؛ مگر اینکه آن سریال نزد مخاطبان محبوبیت بالایی داشته باشد. چه بسا باز پخش یک سریال قدیمی که طرفداران زیادی دارد از مجموعههای جدیدی که در جذب مخاطب موفق نیست بیشتر مورد استقبال قرار بگیرد.
هستند سریالها و آثاری که جزو آثار فاخر کارهای تلویزیونی محسوب میشوند و نمایش دوباره آنها نیز با اقبال عمومی مواجه خواهد شد. از جمله این سریالها میتوان به هزاردستان، سلطان و شبان، سربداران و... اشاره کرد که تماشای آنها در هر زمانی شیرین و لذتبخش است. اما صرف نمایش مجدد سریالهای قدیمی برای پر کردن آنتن یا عدم ساخت آثار جدید و تازهتر به معنای عدم خلاقیت و نوآوری است که اتفاقا گاهی موجب از بین رفتن تأثیرات یا خاطرات مثبت مخاطب از یک سریال میشود. ضمن اینکه برخی معتقدند هر سریال بهعنوان یک متن هنری در نسبت با زمان پخشاش باید سنجیده شود و چهبسا بازپخش یک سریال موفق به تکرار موفقیت آن نینجامد و حتی خاطره شیرین قبلی را هم از بین ببرد.
امروزه تعدد سریالهای تلویزیونی به اندازهای است که شاید زمان و آیتم خالی برای پخش مجموعههای قدیمیتر نباشد یا مخاطب با حق انتخاب بیشتری مواجه است لذا ساعت پخش این سریالها نیز در میزان استقبال از آنها مؤثر است. الان صدا و سیما ساعتهای پایانی شب یا ساعات ابتدایی صبح را برای نمایش این آثار در نظر گرفته که در عین عدم تداخل با زمان پخش سریالهای روز برای مخاطبانی که به خاطرات گذشته خود توجه کرده و از آن لذت میبرند، این فرصت را فراهم میکند تا برای مدتی کوتاه و به شکل مجازی و تصویری با گذشته خود زندگی کنند. ضمن اینکه با این کار تنها فرصت تماشای این سریالها را برای مخاطبان علاقهمند فراهم میکند و افرادی که پخش مجدد این سریالها را نمیپسندند میتوانند از تماشای آن صرفنظر کنند. اساسا یکی از کارکردهای رسانه تلویزیون بازتولید خاطرات مخاطبانی است که از تداعی آنها لذت میبرند.