او حالا که تبدیل به ستارهای پولساز شده، میکوشد تا نقشهای متفاوتی را بازی کند. انعطافی که در چهره این بازیگر به چشم میخورد به او این امکان را میدهد که در نقشهایی بازی کند که بعضی از آنها در نقطه مقابل یکدیگر قرار دارند.
خودش میگوید دوست ندارد نقش تکراری بازی کند و البته کارهایش در فیلمهایی چون «چه کسی امید را کشت؟» و سهگانه «ستارهها» موید این نکته نیز هست.
با دیدن کارهای تازه او مثل «اخراجیها» و «سنگ، کاغذ، قیچی» راحتتر میشود در باره این تغییر مسیر حیایی قضاوت کرد.
- الان که داریم با هم صحبت میکنیم فیلمهای «تله» و «ستاره است» را روی پردهداری. قبل از آن «چه کسی امیر را کشت؟» با بازی تو اکران شده بود و پیش از آن هم «شام عروسی» و «سرود تولد». تقریباً در هر فصلی از اکران یک فیلم از امین حیایی روی پرده است.
خب این فیلمها در زمانهای مختلفی فیلمبرداری شدهاند ولی کنار هم یا پشت سر هم اکران شدهاند. مثلاً «سرود تولد» را من سه سال پیش بازی کردم ولی امسال اکران شد.
- این درست ولی به هر حال تو جزو پرکارترین بازیگران سینمای ایران هستی.
به هر حال پیشنهاداتی در طول سال دارم و سعی میکنم از بین آنها، کارهایی که فکر میکنم آثار خوبی میشود را بازی کنم.
- وقتی به کارنامهات بخصوص در سالهای اخیر نگاه میکنیم بیشتر با فیلمهایی مواجه میشویم که فروش قابل توجهی داشتهاند. سینمای ایران مدتهاست که با بحران اقتصادی روبهروست و تو از بازیگران هستی که تقریباً تمام فیلمهایت با استقبال تماشاگر مواجه میشود.
این هم لطف خداست. همیشه وقتی جلوی دوربینام سعی میکنم تا جوری بازی کنم تا تماشاگری که به سینما میآید از پول بلیتی که داده پشیمان نشود. البته قبل از این مرحله، موقع انتخاب نقش هم سعی میکنم کاری را برای بازی قبول کنم که فیلمنامه خوبی داشته باشد. اگر فیلمنامه فیلمی خوب باشد نیمی از راه طی شده است.
- حتماً یکی از این کارها، سریال «کلاه پهلوی» است که باعث شده بعد از سالها دوباره به تلویزیون برگردی.
بله. وقتی متن را خواندم واقعاً جذب آن شدم. چه شخصیتی که من نقش آن را بازی می کنم و چه کلیتکار واقعاً تازه و متفاوت است. من تجربه کار تاریخی نداشتم و خوشحالم که این اتفاق با مجموعهای مثل «کلاه پهلوی» رخ میدهد. ضیاءالدین دری نویسنده و کارگردان «کلاه پهلوی» آدم وارد و مسلطی است. در این سریال دقیقاً حساسیتهای یک کار خوب سینمایی رعایت میشود.
- بعد از وقفهای که یک دهه پیش در فعالیت سینماییات پیش آمد، به تلویزیون رفتی و در کارهایی مثل «روزگار جوانی» و «همسایهها» بازی کردی، بعد که کارت در سینما گرفت دیگر در تلویزیون حضور نداشتی.
مطمئن باش هر وقت کاری مثل «کلاه پهلوی» به من پیشنهاد شود، از حضور در تلویزیون استقبال میکنم.
- به هر حال بعضی از بازیگران سینما دوست ندارند، انگ تلویزیونی بودن به آنها بخورد.
ما بازی میکنیم که با مردم ارتباط برقرار کنیم، حالا چه در سینما و چه در تلویزیون. من قبلاً هم پیشنهاد بازی در سریال داشتم که بعضی از آنها اتفاقاً متنهای خوبی هم داشتند، ولی چون درگیر کار بودم، قسمت نشد در آنها بازی کنم.
- به عنوان بازیگری که در سینمای تجاری تیپ آشنای تو، برای مردم جذاب است، احتمالاً مدام با پیشنهادهایی مواجه میشوی که به نوعی تکرار نقشهایی هستند که قبلاً بازی کردهای و در گیشه جواب داده است.
فکر میکنم در کارهای گیشهای من هم تفاوت میان نقشها محسوس است. من یک نقش را دو بار بازی نمیکنم.
- نکته جالب توجه در مورد بازیهای تو این است که حتی در پیش و پا افتادهترین فیلمها هم حضور قابل قبولی داری. یعنی فیلمهایی را میشود نام برد که تنها نقطه مثبتشان بازی خوب امین حیایی است. برای همه فیلمها یک اندازه مایه میگذاری؟
من بازیگرم. به عنوان یک حرفهای دستمزد میگیرم و باید نهایت تلاشام را مقابل دوربین بکنم. حالا چه کارگردانی مثل مهرجویی پشت دوربین ایستاده باشد چه فیلمسازی که دارد کار اولش را میسازد و خیلی تجربه ندارد.
طبیعی است که وقتی داری با یک فیلمساز متبحر کار میکنی و فیلمنامه و نقش هم درست نوشته شده است، امکان بهتری برای بازی خوب داری ولی وقتی که شرایط این گونه نیست هم نهایت تلاشام را میکنم که شرمنده تماشاگر نشوم.
- بعضی از کارهای اخیرت قدری غافلگیرکننده بوده مثل نقش روشنفکر افسرده و تلخ اندیش «چه کسی امیر را کشت؟» که تصویر تازهای از امین حیایی ارائه کرد. در فیلمهای این چنینی با چه منطقی حضور مییابی؛ فیلمهایی که از همان اول مشخص است که تماشاگر گسترده نخواهند داشت.
فیلمنامه تعیین کننده است. مثلا در مورد همین فیلم امیر، وقتی فیلمنامه را خواندم احساس کردم که تا حالا با چنین قصهای روبهرو نشدهام. هم شخصیتها تازه بودند و هم شیوه تعریف داستان. مگر چند بار برای بازیگر پیش میآید که چنین فیلمنامهای به او پیشنهاد شود؟
- ولی تو یک بازیگر محبوب و پرطرفداری و ممکن است تماشاگر به هوای کارهای قبلیات به دیدن این فیلم بیاید و بعد جا بخورد و احیاناً مغبون شود.
فکر میکنم تماشاگر اگر کمی حوصله به خرج دهد، جذب قصه میشود. ضمن این که تماشاگری که کارهای مرا دنبال کرده میداند که من نقشهای متفاوت زیادی بازی میکنم. مثلاً در همین «ستارهها» نقشهایی را بازی کردم که زمین تا آسمان با هم فرق داشتند.
- گاهی اوقات هم نقشهایت یادآور کارهای قبلیات هستند. مثلاً در همین فیلم «تله» کاراکتر نادر یک جورهایی تداعیکننده شخصیتی به همین نام در فیلم «مزاحم» است.
خب هر دو فیلم را آقای الوند کارگردانی کردهاند. یعنی در هر دو کار همه چیز از یک ذهن و سلیقه عبور کرده است. ضمناً «دستهای آلوده» را هم فراموش نکنید. اسم کاراکتری هم که در آن فیلم من بازی کردم نادر بود.
تمام این شخصیتها که من برای آقای الوند بازی کردم با هم متفاوت هستند ولی یک ویژگی مشترک دارند. آنها قربانی شرایط نامطلوب میشوند. همه آنها قربانی هستند.
- در «تله»، نادر را شاید بشود تنهاترین آدم فیلم دانست.
بله. او از همه تنهاتر است. من این کاراکتر را خوب میشناسم. با مناسباتش و دلمشغولیها و حتی جنس علافیهایش آشنا هستم. چون این آدم مابهازای اجتماعی دارد.
- امسال در جشنواره «اخراجیها» و «سنگ، کاغذ، قیچی» را خواهی داشت. از این فیلمها بگو.
فکر میکنم هر دو فیلم، کارهای مطرح و پرسر و صدایی بشوند. تلاشم را کردهام که تماشاگر در آنها امین حیایی تازهای را ببیند.
- آینده کاریات را چطور پیشبینی میکنی؟
بستگی به شرایط دارد و البته لطف خداوند که خوشبختانه تا حالا شامل من شده است. دوست دارم فیلمهای بهتری را بازی کنم. کارهایی که هم مردم دوستشان داشته باشند و هم اهل فن.