این تظاهرات همزمان شد با اعلام حکم جدید محکومیت قضایی و ادامه حبس میخائیل خودورکوفسکی از مخالفان ثروتمند کرملین و مدیر سابق شرکت نفتی یوکاس.
اعلام این حکم و تظاهرات ضددولتی در روسیه، تحولات داخلی این کشور را در کانون توجه رسانههای جهان قرار دادهاست.
از سوی دیگر چند انفجار انتحاری در ماههای گذشته که توسط نیروهای جدایی طلب قفقاز در مسکو و دیگر شهرهای روسیه صورت گرفته، فضای ناامنی را در این کشور حاکم کرده است. اما آیا تظاهراتضد دولتی اخیر تغییری در سیاست داخلی روسیه ایجاد میکند؟ آیا پوتین و مدودف با یکدیگر اختلاف پیدا کردهاند؟ این پرسشها را با دکتر حسن بهشتیپور، کارشناس مسائل بینالملل مطرح کردهایم.
- در ماههای اخیر اتفاقات زیادی در عرصه داخلی روسیه روی داد و ما شاهد چند تظاهرات گسترده در سراسر این کشور علیه شخص ولادیمیر پوتین بودیم. در روسیه این روزها چه میگذرد؟
روسیه این روزها یک تحول سیاسی را تجربه میکند و به سمتی میرود که یک پوستاندازی سیاسی جدید است. به این معنا که طبق اصلاحات قانون اساسی در روسیه، دوره ریاستجمهوری از 4سال به 6سال افزایش یافت. این قانون از سال2012 میلادی اجرا میشود. حالا باید ببینیم که در این انتخابات که زمستان سال1390 برگزار خواهد شد، آیا ولادیمیر پوتین نامزد ریاستجمهوری خواهد شد یا دیمیتری مدودف. تحولات ماههای اخیر روسیه هم بسیار تحتتأثیر همین انتخابات بودهاست. رابطه میان پوتین و مدودف موضوعی است که تحلیلگران درباره آن اختلاف نظرات زیادی دارند. بعضی از تحلیلگران میگویند که رابطه میان این دو نفر بهگونهای است که نوعی تقسیم وظایف میان آنها صورت گرفته و رقابت و اختلافی میان آنها نیست اما بعضی میگویند که نه این دو با هم بهصورت واقعی اختلاف نظرات جدی دارند؛ مثلا اینکه مدودف بهدنبال این است که با امتیاز دادن به آمریکا و کشورهای غربی آنها را به سرمایهگذاری بیشتر در اقتصاد بحرانزده و ورشکسته روسیه تشویق کند تا اینکه تحولی در اقتصاد این کشور صورت بگیرد اما پوتین بهشدت مخالف نزدیک شدن به غرب است و حداقل در یک چارچوب مشخص ارتباط با غرب را قبول دارد و در ضمن انتقاد جدی هم به تحرکات نظامی غرب دارد.
در صحنه داخلی روسیه، ما الان شاهد ظهور افراد و چهرههای جدیدی هستیم. تا قبل از این آقای گاسپاروف که قهرمان سابق شطرنج جهان است، در چارچوب حزب «روسیه دیگر» سعی داشت موقعیت خود را بهعنوان یک رهبر اپوزیسیون مطرح کند. آقای لیمونوف که رهبر همین حزب روسیه دیگر بود با گاسپاروف همکاری داشت. تا اینکه اواخر سال میلادی گذشته آقای نمتسوف جبههای تشکیل داد به نام جبهه چپ در روسیه که آنها تظاهراتی را سازماندهی کردند که مشخصا انتقادشان به سیاستهای پوتین است و کمتر از مدودف انتقاد میکنند. استراتژی آنها هم بر اصلاحات اقتصادی روسیه متمرکز است. آنها تأکید میکنند بر اینکه وضعیت اقتصادی روسیه در سال2010 نه تنها بهبود نیافته بلکه ما شاهد کاهش شدید شاخصهای اقتصادی روسیه هم هستیم؛ مثلا خسارتهایی که از بحران اقتصادی بر اقتصاد روسیه برآورد شده رقمی معادل 51/3درصد تولید ناخالص ملی بوده که این رقم بالایی است. از این نظر روسیه نخستین رتبه را در سطح جهان دارد یا مثلا در زمینه ضریب فساد اقتصادی برآوردها نشان میدهد که روسیه در رتبه 178 جهان است. این جایگاه بسیار بدی است برای روسیه. در مجموع شرایط اقتصادی روسیه بهگونهای است که نمتسوف و مخالفان را در جایگاه خوبی قرار داده و آنها با تأکید بر این نقطه ضعف دولت را بهشدت مورد انتقاد قرار میدهند. در روزهای 4 و 5 ژانویه شاهد تظاهرات گستردهای در مسکو و شهرهای دیگر روسیه بودیم، تعدادی هم دستگیر شدند.
- آیا واقعا این تظاهرات و اعتراضها میتواند تغییر جدی در روسیه ایجاد کند؟
واقعیت این است که پاسخ به این سؤال منفی است. چون اقتدار پوتین و حزب حاکم روسیه متحد، بیشتر از آنی است که با این تظاهرات خیابانی متزلزل بشود. اما مشکلات اقتصادی یک مسئله بسیار اساسی در روسیه است و در آینده شرایط از این هم بدتر خواهد شد.
- نظر شما درباره ارتباط میان پوتین و مدودف چیست؟ آیا واقعا این رابطهای از نوع تقسیم مسئولیت است یا اختلاف نظرات جدی شده و به سمت رقابت پیش میرود؟
این دقیقا همان نکتهای است که تحلیلگران سیاسی درباره آن اختلاف نظر و بحث دارند. من جزو گروهی هستم که معتقدم پوتین و مدودف اختلافات جدی با هم دارند. این درست است که مدودف تحت سایه پوتین رشد کرد و به کاخ کرملین رسید. مدودف با کمک پوتین در شرایطی که جوان بود و فقط 44سال سن داشت به ریاستجمهوری رسید. این سن برای رئیسجمهور شدن در روسیه سن پایینی است. این موقعیت را پوتین به مدودف داد و اگر حمایت پوتین نبود، مدودف رئیسجمهور نمیشد.
اما بعدها علائم و قرائنی وجود دارد که قابل چشمپوشی نیست و حکایت از اختلافات جدی پوتین و مدودف دارد. یکی از این نمونهها ماجرای عزل لژکوف، شهردار مسکو است که بسیار به پوتین نزدیک بود اما مدودف به خاطر اختلافاتی که با او داشت برکنارش کرد. پوتین البته بعد از این برکناری با اوقات تلخی گفت که مدودف رئیسجمهور است و میتواند از اختیارات خود استفاده کند. او نه از این تصمیم حمایت کرد و نه با آن مخالفت کرد. اما همه میدانستند که پوتین از این ماجرا بسیار ناراحت شد.
لژکوف بعد از این برکناری با همسرش روسیه را ترک کرد و به لندن رفت تا دوران بازنشستگیاش را در یکی از بهترین کاخهای لندن بگذراند. نمونه دیگر اختلاف نظر جدی میان پوتین و مدودف، مخالفت پوتین با طرح سپر دفاع موشکی در مصاحبه اخیرش با سیانان بود. او در این مصاحبه گفت: ما میدانیم هدف این طرح آنطور که میگویند ایران یا کرهشمالی نیست بلکه فقط روسیه است. این درحالی بود که مدودف چند روز قبلش در اجلاس سران ناتو در لیسبون پرتغال نظری کاملا عکس این را مطرح کردهبود و از طرح سپر دفاع موشکی حمایت کردهبود و قول همکاری روسیه را هم دادهبود. شواهد دیگری هم وجود دارد که نشان میدهد پوتین و مدودف با هم اختلاف دارند. اما این اختلاف هدایتشده و مدیریت شدهاست. اینطور نیست که بهنظر برسد این دو در حال زیرآب زدن برای هم باشند. باید منتظر باشیم و ببینیم سال آینده چه میشود.
پوتین قطعا نامزد ریاستجمهوری خواهد بود چون الان دیگر منع قانونی برای شرکت دوباره در انتخابات ندارد. اگر مدودف هم نامزد انتخابات شود این دیگر کاملا نشاندهنده اختلاف جدی و نوعی رقابت میان این دو است.
- پس سال آینده برای روسیه سال سرنوشتسازی است؟
بله چون از 5ماه قبل از انتخابات تبلیغات شروع میشود و چهره رئیسجمهور آینده روسیه هم همان موقع مشخص خواهد شد.