این آغاز ماجرایی است که از زوایای مختلف مورد توجه قرارگرفته و شامل نجات جان انسانها، اسکان بازماندگان حادثه، بیرون کشیدن اجساد از زیرویرانهها، انتقال آسیبدیدگان به بیمارستان و مراکز درمانی و بسیاری از موضوعات دیگری میشود که در سناریوها و برنامهریزیها باید مورد توجه قرار گیرد. زمین که میلرزد این احتمال نیز وجود دارد که عملکرد بسیاری از ما تحتتأثیر شرایط روانی ناشی از شدت حادثه تغییر کند. در نتیجه ممکن است که در نحوه امدادرسانی به اقشار مختلف ازجمله زن و مرد و پیر و جوان با مشکلاتی مواجه شویم.
کارشناسان با در نظر گرفتن این احتمالات به سراغ موضوعاتی از این دست رفتهاند تا با هدف رفع نواقص، آمادگی نیروهای امدادی را برای مواجهه با حوادث احتمالی افزایش دهند. یکی از موضوعاتی که میتواند نحوه امدادرسانی به حادثهدیدگان را در زمان وقوع حوادث احتمالی تحتتأثیر قرار دهد، به تفاوتهای جنسیتی میان زن و مرد باز میگردد.این موضوعها، یعنی بررسی ملاحظات جنسیتی در سوانح، بررسی کلی تفاوتها و نیازهای جنسیتی در شرایط بحران، شناسایی آسیبپذیریها و نهادینه ساختن توجه به نیازهای ویژه زنان در شرایط اضطراری، چندی پیش در همایش و کارگاه آموزشی « جنسیت در بلایای طبیعی» در دفتر سازمان ملل مورد بررسی قرار گرفت و کارشناسانی از سازمانهای فعال در حوزه امداد و نجات و مدیریت بحران درباره آن به بحث و گفتوگو پرداختند.
افزایش احتمال آسیبدیدگی زنان
درهمایش« جنسیت در بلایای طبیعی» تفاوت آسیبپذیریها و توجه به جنسیت در شرایط اضطراری مورد بررسی قرار گرفت و کارشناسان به تجزیه و تحلیل آسیبپذیریهای جنسیتی، نقش زنان و مردان و دسترسی آنان به منابع و کنترل آن در شرایط بحرانی پرداختند و مقوله جنسیت در شرایط بحران را مورد بررسی قرار دادند.
در این جلسه بر این نکته تأکید شد که مردم آسیبدیده از سوانح، معمولا با توجه به شرایط اجتماعی، سن و سال، سکونت درمحل وقوع سوانح اعم از اینکه شهر یا روستا باشد و فرهنگ حاکم بر آن، ناتوانیهای حرکتی که میتواند دائمی یا موقتی باشد و جنسیت آنها از آسیبپذیری متفاوتی در بحران برخوردارند. بهعنوان مثال در سونامی سال2005 اندونزی و سریلانکا نزدیک به 80درصد کشتهشدگان زن بودند که البته دلایل مختلفی برای این موضوع ذکر شده است که از آن جمله میتوان به عکسالعملهای متفاوت زنان و مردان در حمایت از خانواده در شرایط اضطراری اشاره کرد.
این بدان معناست که سوانح طبیعی و وضعیتهای بحرانی مربوط به آن، تأثیرات عمیق متفاوتی بر زنان، دختران، مردان و پسران دارند و آنها را با خطرات و وضعیتهای متفاوتی روبهرو میکنند که تغییر نقشهای جنسیتی تحمیلی به واسطه وقوع سوانح برای دختران و زنان مانند مسئولیتهای جدید برای زنان سرپرست خانواده در بحران و عدمتوانایی احتمالی آنان در دسترسی مناسب به خدمات و منابع غذایی و ایجاد خانوارهای تک نفره به سرپرستی مردان با نیازهای ویژه از آن جمله است.
تغییر مناسبات قدرت، شامل کسب نقشهای جدید توسط زنان و از بین رفتن نقش سنتی مردان در شرایط بحران که ممکن است منجر به ایجاد تنش شود، نیازمند یک رویکرد مشارکتی جامعهمحور در بحران با مشارکت زنان و مردان است. همچنین از آنجایی که مشارکت فعال مردم آسیبدیده از بحران در تشخیص نیازها، طرحریزی و اجرای برنامههای پاسخ به آن نیازها، بسیار مؤثر است و موجب پایداری برنامهها میشود، لذا بدین ترتیب حرکت از مدیریت بحران به سمت مدیریت بحران جامعه محور مورد تأکید قرار میگیرد.
همچنین از آنجایی که زنان و مردان اغلب نگرانیها، دیدگاهها، تجربیات و راهحلهای متفاوتی را برای مسائل ارائه میکنند، لذا مشاوره و بهرهبرداری از تجربیات هر دو گروه برای هدایت برنامهها در بحران حائز اهمیت است. بدین ترتیب چنانچه نیمی از جمعیت آسیب دیده مورد مشورت قرار نگرفته باشند به معنی آن است که نیمی از اطلاعات وجود ندارد. درخصوص برنامهریزی مساوات جنسیتی نیز باید درک درستی از سوانح و تأثیر آنها روی همه اقشار جامعه داشته باشیم. خدمات و حمایتهایی که در وضعیت اضطراری ارائه میشود نیز باید بهصورت برابر پاسخگوی نیازهای زنان، دختران، مردان و پسران باشد و با توجه به آسیبپذیری و نیازهای متفاوت هر گروه ارائه شود.
توجه به نیازها
در این همایش و براساس آنچه در سخنرانی ارائه شد بهطور خلاصه چارچوب برنامهریزی برابری جنسیتی به شرح زیر تبیین شد: تجزیه و تحلیل تفاوتهای جنسیتی با هدف مشخصکردن نیازهای متفاوت، فراهمکردن دسترسی برابر به منابع مورد نیاز برای زنان، دختران، پسران و مردان و طراحی خدمات بهگونهای که نیازهای همه را برآورده کند. بهعنوان مثال در این مورد میتوان به ایجاد سرویسهای بهداشتی جداگانه برای زنان و مردان، توزیع اقلام غذایی و غیرغذایی در بستهبندیهای قابل حمل برای زنان و در ساعاتی که به مردم اجازه داده شود در روشنایی روز، سالم به منزل برسند و تأمین روشنایی در اطراف تسهیلات بهداشتی با هدف تأمین امنیت عبور و مرور اشاره کرد.
موارد دیگر نیز شامل رعایت برابری در آموزش و تعلیم زنان و مردان (از این نکته اطمینان حاصل شود که زنان و مردان برای ظرفیتسازی و آموزش و موارد مربوط به کار و اشتغال از فرصت برابر برخوردارند)، استفاده از مشارکت برابر هر دو گروه در برنامههای اجرایی، مشورت با زنان و مردان تا نیازها و تواناییهای هر دو گروه مشخص شود و... بود. بهعنوان مثال لباس و لوازم بهداشتی ویژه بانوان پیشبینی شود و برای نوزادان و زنان شیرده نیز مکمل غذایی در دسترس قرار گیرد. در این همایش همچنین به این نکته اشاره شد که جنسیت مقولهای اجتماعی است که مرزها، نقشها و حد و حدود کارهایی را که هر زن یا مردی میتواند انجام دهد، مشخص میکند و زمان و مکان نیز بر حدود نقشهای اجتماعی تأثیرگذار است. مثلا حد و حدود وظایف زنان در آمریکا، ژاپن و جمهوری اسلامی ایران یکسان نیست و در هر یک از این کشورها نیز در زمانهای مختلف متفاوت بوده است.
در این خصوص نکته حائز اهمیت آن است که تفاوت زن و مرد اگر موجب عدالت و احترام برای هر یک باشد، مشکلی ایجاد نمیکند بلکه مشکل جایی است که این نقشها بیعدالتی ایجاد کند. بهعنوان مثال میتوان از اطلاعرسانی در توفان دریایی بنگلادش در ژانویه و فوریه سالجاری نام برد.
در زمان وقوع توفان قبلی در این منطقه، هشدار توفان از طریق رادیو محلی به روستاهای اطراف اعلام شده بود اما بهدلیل آنکه عده زیادی از مردم رادیو نداشتند و یا به آن گوش نمیدادند، این هشدار به موقع به مردم نرسید و عده زیادی در این توفان آسیب دیده یا جان باختند. در توفان سالجاری مسئولین امر تصمیم گرفتند تا هشدار توفان را از طریق مقامات محلی در قهوهخانهها اعلام کنند چرا که قهوهخانهها جایگاه مردان خانواده است و بدین ترتیب این هشدار میتواند به سطح خانوادهها انتقال یافته و از بروز فاجعه جلوگیری شود. اما باز هم این ترفند بهطور کامل موفق نبود چرا که آن دسته از خانوادههایی که مردان آنها در قهوهخانهها نبودند نجات نیافتند و از طرفی خانمهای سرپرست خانوار نیز هشدار را نشنیدند و نتوانستند بهموقع تخلیه اضطراری انجام دهند.
نکته حائز اهمیت در این تجربه آن است که مسئولین باید فرصتهای برابر و قابل استفاده برای همه ایجاد کنند و این به معنای آن است که حتی اگر فرصت برابر ایجاد شود اما قابل استفاده برای همه نباشد، نتیجه آن به بیعدالتی منجر خواهد شد. نمونه دیگر در این خصوص حضور پزشکان زن در زلزله بم و نیاز به این پزشکان در نقاط دور افتاده سانحه دیده بود که با توجه به مسائل فرهنگی و امنیتی، از یک طرف خانمهای پزشک نتوانستند تیمهای امداد و نجات را همراهی کنند و از طرف دیگر در بسیاری از روستاها مردان خانواده به پزشکان مرد اجازه معاینه زنان را ندادند و بدین ترتیب بسیاری از خانمهای آسیبدیده ، کمکهای امدادی دریافت نکردند. این موارد بیانگر آن است که پیش از یک هماهنگی و مدیریت مناسب ایجاد درک مشترک و فرهنگسازی بسیار حائز اهمیت است تا زمانی که حادثه رخ داد مشکلات اینچنینی ایجاد نشود.
نویسنده: شببو وزیر پور
کارشناس ارشد مدیریت شهری
سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران