سرمربی سابق فرانسه در گفتوگو با روزنامه اکسپرس، توضیح داد که چگونه تیم پرستارهاش چنین پایان تلخی در جام جهانی داشت. او همچنین از علاقهاش به بازگشت به فوتبال گفت.
- چرا حالا تصمیم گرفتید سکوت را بشکنید؟
چون از خواندن و شنیدن چیزهایی که درباره من گفته میشود، خسته شدهام. همه به جای من صحبت میکنند. میخواهم که خودم حقیقت را بازگو کنم. من آدم حقیری نیستم که همه آنگونه تفسیرم میکنند.
- شما باعث بهوجود آمدن تصویر یک فرد مغرور شدید.
شاید. ولی با این رفتارم، میخواستم از بازیکنان محافظت کنم. این تفکری است که من از نقش مربی دارم و به زمانی برمیگردد که بازیکن بودم. البته قبول دارم که از نحوه ارتباط من با خبرنگاران برداشت دیگری شده است. وقتی بچه بودم همه معلمانم از رفتارم گلایه داشتند. وقتی که سؤالی را با یک جمله کوتاه پاسخ میدادم، آن را به اشتباه به حساب گستاخیام میگذاشتند.
- از حرفهایی که درباره شما گفته میشود، کدامیک شما را بیشتر شوکه میکند؟
هر کسی میتواند هر چه میخواهد بگوید؛ که من مربی بدی هستم، شخصیت بدی دارم و روابط عمومی من ضعیف است. اینها ویژگیهای این شغل است. اما من فوتبال را دوست دارم و کسی نمیتواند صداقت مرا زیر سؤال ببرد. نخستین سؤالی که یک خبرنگار از رئیس باشگاه «بولونی - بیانکور»، وقتی برای تمرین دادن کودکان 10 ساله رفته بودم، پرسید، این بود که آیا او پول هم میگیرد؟ اگر من بهدنبال پول بیشتر بودم، خیلی زودتر از تیم ملی جدا میشدم و به یک باشگاه میرفتم.
- زندگی شما بعد از ژوئن 2010 (پایان جام جهانی) چطور میگذرد؟
من برای پیدا کردن شغل درخواست دادهام (به همین دلیل دومنک حقوق بیکاری میگیرد). برخی این موضوع را تبدیل به جنجال بزرگی کردند ولی من 40 سال مالیات دادهام و نمیدانم چرا قانون برای من باید با دیگران متفاوت باشد. اولویتهای فعلی من بهترتیب خانوادهام، کودکانی که تمرین میدهم، سندیکای مربیان و البته فوتبال است. برخلاف چیزی که گفته میشود، من به فوتبال پشت نکردهام. همه بازیهای تیم ملی فرانسه را میبینم و همچنان هوادار تیم ملی هستم. وقتی که این تیم خوب بازی میکند، لذت میبرم و وقتی بد باشد، زجر میکشم.
- زخم جام جهانی هنوز تازه است...
البته. همه مربیانی که از تیمهایشان جدا شدند هم این را به شما خواهند گفت. وقتی کارتان تمام میشود، تنها یک خواسته دارید؛ دوباره وارد این کار شوید. اگر سابقه مرا بهعنوان مربی تیم ملی امید هم در نظر بگیرید، 17سال در رده ملی مربیگری کردهام، 10سال مربی باشگاه و 14 سال بازیکن حرفهای بودهام. دوری از زمین فوتبال را تقریبا هر روز حس میکنم. چهارشنبهها، به محض اینکه گرمکن بولونی را میپوشم، احساس خوشبختی میکنم. در ماه ژانویه به دعوت فدراسیون فوتبال اتریش، برای چند روز بازیکنان 17 و 18ساله را تمرین دادم. چنین دورههایی را دوست دارم. من این کار را بلدم، انجام دادهام و انجام خواهم داد.
- به نوعی منتظر پیشنهاد هستید...
من دنبال هیچچیزی نیستم. بهعلاوه پیشنهادهای زیادی را هم رد کردهام. هنوز باید برخی از خاطرات را از ذهنم پاک کنم تا بتوانم وارد ماجرای جدیدی شوم.
- یکی از این خاطرات آفریقایجنوبی است. این جنجال بزرگ همیشه همراه شما خواهد بود...
بله، درست مثل فینال جام جهانی 2006؛ اتفاقی که بهنظر میرسد خیلیها فراموش کردهاند. با وجود این، دوست ندارم هیچچیزی را از کارنامهام پاک کنم.
- چطور تیم ملی فرانسه به این مصیبت گرفتار شد؟
شاید من در انتخاب بازیکنانم اشتباه کردم و تیم خوب بازی نکرد؛ شاید من نتوانستم افکارم را به خوبی بیان کنم.
- درباره قطع ارتباط بازیکنان با محیط بیرون چطور؟
قطع ارتباط بازیکنان؟ این داستانها را تمام کنید. آنها نه یکی، که 2 یا 3موبایل داشتند، 2 تا کامپیوتر. اخبار زودتر از من به آنها میرسید. نمونه آن هم جلد مشهور روزنامه اکیپ است (خبر فحاشی آنلکا به دومنک در رختکن). کادر فنی مانع ارتباط آنها نبود. حتی ما باید اصرار میکردیم که آنها در کنفرانس مطبوعاتی حاضر میشدند، چون علاقهای به این کار نداشتند.
- شما با خواندن متن نامه اعتصاب، یک بار دیگر از آنها حمایت کردید. آیا خواندن این متن، بزرگترین اشتباه شما نبود؟
اشتباه وقتی است که میدانید کارتان احمقانه است و باز هم روی آن پافشاری میکنید. در آن لحظه من به فکر محافظت از آنها نبودم. من آن نامه را خواندم، چون بالاخره باید این ماجرا متوقف میشد. یک ساعت بود که ما آنجا بودیم. بالاخره یک نفر باید قبول مسئولیت میکرد و این نمایش تمام میشد. همه دوربینها به سمت اتوبوس تیم بود، صدها بچه در کنار زمین منتظر بودند، ما مضحکه همه شده بودیم. من گفتم:«تمامش کنید. من دیگر نمیتوانم.» هیچکس نمیخواست این متن را بخواند و من این کار را کردم. اگر چند لحظه فکر کرده بودم، آنجا را ترک میکردم.
- داخل اتوبوس چه گذشت؟ باکاری سانیا میگوید که همه چیز را فراموش کرده، حافظه شما هم اینقدر ضعیف است؟
نه. او هم فراموش نکرده. آنچه داخل اتوبوس گذشت هم ساده و هم غیرقابل توضیح است. بازیکنان سوار اتوبوس شدند و گفتند:«ما میرویم.»
- شما برای تغییر عقیده آنها از چه استدلالی استفاده کردید؟
همه چیز. حتی به آنها گفتم که خانوادههایشان این صحنهها را میبینند و تصویری که آنها از خودشان ارائه میدهند، وحشتناک است. هیچکس جوابی نمیداد؛ سکوت محض. من سه بار پیاده شدم تا آنها فرصت فکر کردن داشته باشند. بعد سوار میشدم و دوباره امتحان میکردم، ولی فایدهای نداشت.
- عوامل اصلی اعتصاب چه کسانی بودند؟
اگر هم کسی بود، من ندیدم. هربار که سوار میشدم، هیچکس حرفی نمیزد. با خودم گفتم که آنها دیوانه شدهاند و نمیدانند که دارند چه کار میکنند. حالا میفهمم که اشتباه فکر کرده بودم؛ آنها دقیقا میدانستند که چه میکنند. آنها حتی پردهها را هم کشیده بودند تا از دید دوربینها پنهان بمانند.
- کنترل نداشتن روی افرادی که از مدتها قبل میشناختید، یک ناکامی فردی بزرگ است. آیا حرکت آنها را خیانت تلقی میکنید؟
نه. با گذشت زمان، آنها را پسران بیادبی میدانم که نمیدانستند در چه موقعیتی قرار دارند. بعضی از آنها به کارشان فکر کردهاند. تعدادی هم برای اینکه شبها راحت به خواب بروند، مشکل داشتهاند. بهسختی میتوان کلمات مناسبی برای آنچه اتفاق افتاد، پیدا کرد.
- همه چیز از جنگ لفظی شما با آنلکا در نیمه بازی با مکزیک شروع شد. او به شما چه گفت؟
نمیتوانم به این سؤال جواب بدهم، چون پرونده شکایت این بازیکن از روزنامه اکیپ در جریان است. تنها میگویم که بین دو نیمه نیکولا را تعویض کردم. این وظیفه من بهعنوان مربی تیم بود.
- بعد از جام جهانی با بازیکنان در تماس بودید؟
در کمیته انضباطی با اورا صحبت کردم. او به من گفت که روزهای جهنمی را پشت سر گذاشته است.
- تجربه آفریقای جنوبی برای شما چطور بود؟
یک فاجعه. من فکر میکردم که قهرمان میشویم.
- بعد از قهرمانی تیم ملی هندبال فرانسه، مردم به تضاد میان سادگی آنها و خودخواهی ستارگان فوتبال که پول، شخصیت آنها را خراب کرده، اشاره میکنند. شما هم موافقید؟
نسلی که در جام جهانی 98قهرمان شد هم درآمد زیادی داشت. فینالیستهای 2006 هم همینطور. در سال 2010، بازیکنان کمی جوان و خام بودند. مربی منچسترسیتی به تازگی گفته که بازیکنان فعلی به هیچچیزی اهمیت نمیدهند. این چندان درست نیست. بهنظر من آنها درک نمیکنند که در چه موقعیتی هستند.
- آیا قبل از پایان مسابقات به فکر این افتادید که چمدانهایتان را ببندید و برگردید؟
یک بار این را به زبان آوردم تا بازیکنان متوجه رفتار اشتباهشان بشوند ولی من کسی نیستم که تسلیم بشوم. هرگز، حتی در بازی سوم مقابل آفریقایجنوبی هنوز به صعود فکر میکردم.