امیر حاج رضایی کارشناس فوتبال در مورد چرایی این رده بندی توضیحاتی ارائه کرده است. حاج رضایی این رده بندی را موقت نمی داند.
پرسپولیس؛ بیمار اما امیدوار
بهتر است از تیم سوم جدول یعنی پرسپولیس شروع کنیم. در پرسپولیس یک نوع آنارشی و یا بهتر بگویم هرج و مرج دیده میشود.آشفته بازاری که آریهان از آن سوءاستفاده کرد. او مربی خوبی بود. یک مربی خوب و البته بیانضباط که شاید با توجه به شرایط بههم ریخته پرسپولیس احساس میکرد ضرورتی ندارد که حضوری مستمر بر سر تیمش داشته باشد. پس از این انصاریفرد با کنار گذاشتن آریهان و آوردن دنیزلی دست به ایجاد تغییر در کادر فنی این تیم زد.
این تیم مشکل مالی دارد. دنیزلی هم از این وضعیت ناراحت است. بازیکنان هم مشکلات عدیدهای دارند. در واقع مشکلات مالی پرسپولیس آنقدر اطراف این تیم حاشیه درست کرده است که نمیتوانیم به راحتی به داخل مشکلات زمین بازی برسیم.
آنها در دفاع خوب یارگیری نکردند. تا جایی که با مصدومیت بازیکنانی مثل باقری و حاجیزاده، پژمان نوری در پست غیرتخصصی به دفاع مشغول است. از طرفی فکر میکنم تراکم چپ پاهای این تیم باعث شده تا سمت راست این تیم چندان پرصلابت دیده نشود یا حداقل این که میان جناحین بالانس وجود ندارد. میتوانم بگویم دنیزلی در پاس راحتتر بود. چون در آنجا یک سازمان میدید. سازمانی که به اصول حرفهای و استاندارد رسیده بود. اما اینجا در پرسپولیس نهتنها دست این مربی ترکیهای به لحاظ بازیکنان مورد نیاز خالی است بلکه او سازمان و تیم پشت تیم خوبی هم نمیبیند.
اما مایلم نکتهای را یادآور شوم و آن این که پرسپولیس یک سرمایه ملی است. ماندن این تیم در نبرد قهرمانی و بازگشت آن به جایگاه اصلیاش میتواند برای خیلی از مردم جذابیت داشته باشد. اگرچه به عقیده من این پرسپولیس چندان ظرفیتی برای کسب عنوان قهرمانی از خود نشان نداده است اما بازگشت این تیم به جایگاه واقعیاش میتواند به پویاتر شدن فوتبال و البته لیگ ما کمک کند. وضعیت اقتصادی بد، خوب بازیکن نگرفتن در فصل نقل و انتقالات و عدم بالانس در تیم به عقیده من نشانههای خوبی برای پرسپولیس به حساب نمیآید. شاید عدهای بگویند در نیمفصل دوم احتمال طغیان پرسپولیس نسبت به این شرایط ناامیدکننده وجود دارد. من هم موافقم. باید دید پرسپولیس در ادامه چطور میتواند تمرکز از دست رفتهاش را باز یابد.
چون به عقیده من قهرمان لیگمان تیمی است که بتواند نوسان کمتری داشته باشد و این امر جز با تمرکز حاصل نخواهد شد. زمانی آرسن ونگر، ویلتورد را در لیست فروش قرار داد. خیلیها به خاطر این کار او را مورد سرزنش قرار دادند. ونگر در پاسخ به انتقادها عدم تمرکز این بازیکن را دلیل تصمیم خود برشمرد و گفت: ویلتورد روی آرسنال تمرکز ندارد. بنابراین نمیتواند به طور کامل برای ما مفید باشد.
در پرسپولیس بازیکنان به طور کامل تمرکز ندارند و اکثرآً به دنبال حل مشکلاتی هستند که عمدتاً مالی است. دنیزلی با این تیم کار بسیار سختی در پیش دارد.
استقلال؛ مرموز و باتجربه
در بخش مدیریت این باشگاه ثباتی نمیبینیم. تغییرات پیدرپی مدیریتی مشکلاتی را در استقلال به همراه داشته است. وقتی امیر قلعهنویی به تیم ملی رفت مسئولان این باشگاه به صمد مرفاوی رأی دادند. آنها با نگاه داشتن این مربی جوان سعی داشتند همان رویهای را ادامه دهند که با آن به قهرمانی رسیدند. اگرچه بر هیچ فردی پوشیده نیست که قلعهنویی در پشت صحنه حضور دارد و به رفیق خود یعنی مرفاوی کمک میکند اما برای استقلال در لیگ امسال چه اتفاقی افتاده است؟
به عقیده من آنها در ارائه بازی زیبا ناکام بودهاند. اما زیبا بازی نکردن، استقلال را دچار بحران نتیجهگیری نکرده است. خوب نتیجه میگیرند و حالا هم در جایگاه دوم جدول بیشتر از پرسپولیس به پایین کشیدن تیم علی دایی امیدوارند. اتفاقی که برای استقلال رخ داده، البته دلایلی دارد. یکی از آنها نبود بازیکنان منحصر به فرد این تیم مثل جباری و عنایتی است. بازیکنانی که کمیاب هستند و حالا در نبود آنها استقلال نمیتواند چندان به ارائه فوتبال زیبا امیدوار باشد. نکته دیگری که میتوانیم راجع به استقلال بگوییم ضعف در خط دفاعی این تیم است. در واقع کانون بحران همین جاست؛ دفاع استقلال.
این خط خیلی عصبی کار میکند. دلیل این مسئله را نمیدانم چون ما از داخل این تیم آگاهی نداریم. همیشه مربی تیم بهتر از هر فرد دیگری میتواند در مورد مشکلات تیمش حرف بزند. وقتی استقلال به سایپا باخت بلافاصله بحران، این تیم را فراگرفت بهطوری که بازیکن این تیم همبازیهایش را متهم به کمکاری کرد و اتفاقات دیگری که اشاره مستقیم به آنها شاید درست نباشد.
در هر حال واکنش بازیکنان بعد از باخت نشان میدهد که استقلال از روحیه بالایی برخوردار نیست. در مورد صمد مرفاوی نیز باید بگویم او در اولین حضورش به عنوان سرمربی خوب کار کرده است. مرفاوی مربی با اخلاقی است اما نیاز به تجربه دارد. بهطور کلی عملکرد استقلال در نیمفصل قابل دفاع است و میتوان به مرفاوی نمره قبولی داد. این تیم معادلات پیچیدهای دارد. خوب بازی نمیکند اما خوب نتیجه میگیرد. در واقع استقلال نوسان کمتری نسبت به پرسپولیس داشته است.
سایپا؛ کمتجربه اما بزرگ
قهرمان نیمفصل اما شرایط روشنی دارد. تیم بیرونی آنها خیلی خوب عمل کرده است. فیفا معتقد است تیمی به موفقیت میرسد که پشتوانه و در واقع تیم پشت صحنه آن در ارائه یک کار لجستیکی بینقص عمل کند. در سایپا این موفقیت شکل گرفته و تیم بیرونی به خوبی کار خود را انجام میدهد. ما پیرامون سایپا حاشیه نمیبینیم و این رمز موفقیت این تیم به شمار میرود. از آنها نمیشنویم که حق و حقوقشان عقب افتاده است. پشت این تیم یک صنعت بزرگ قرار گرفته که به خوبی آن را به لحاظ مالی حمایت میکند. اما این اتفاق به ما آدرس میدهد؛ این که تیمهایی میتوانند موفق شوند که مشکل اقتصادی ندارند.
اما بهتر است کمی به عقب برگردیم. جایی که مسئولان سایپا به دنبال لورانت رفتند. او مربی درجه یک نبود. اما خب در بوندسلیگا کار کرده بود و یک حرفهای به شمار میرفت. لورانت وقتی رفت دلیل تصمیم غیرمنتظره خود را عدم وجود تشکیلات سازمان یافته در سایپا برشمرد. سایپا بعد از رفتن او دچار تنش نشد.
علی دایی روی نیمکت مربیگری این تیم نشست و اتفاقاً برد. او با نتایجی که به دست آورد در صحت گفتههای لورانت تردید ایجاد کرد چراکه دایی با همان سازمان به قول لورانت غیرمنسجم توانست خوب نتیجه بگیرد. البته این را هم بگویم که دایی به طور قطع بهتر از لورانت شرایط فوتبال ما را میشناسد و این یکی از دلایل موفقیت وی به حساب میآید. حالا بحث راجع به لورانت چندان جالب توجه نیست. بیایید او را از معادلات سایپا و صدرنشینی این تیم کنار بگذاریم.
به دایی میرسیم. بازیکنی که بهرغم ناملایمات و علامت سئوالی که به خصوص بعد از جام جهانی مقابل نام خود دید، ایستاد و بازیهای درون و بیرون زمین را به دفعات از آن خود کرد. موفقیت دایی در اوج انتقادهای وحشتناک نسبت به او چه معنایی میتواند داشته باشد؟ به عقیده من او قبل از این که بازیکن بزرگی باشد آدم بزرگی است و این را باید همه ما بدانیم.
در صدرنشینی سایپا نقش دایی خیلی پررنگ است، حداقل پررنگتر از سایر مسائل و این البته به تصمیم قابل دفاع مسئولان این باشگاه هم بازمیگردد. آنها در انتخاب جانشین لورانت، تصمیم خوبی گرفتند. از اینها گذشته قهرمان نیمفصل ما بحرانهای دو تیم پرطرفدار پایتخت را ندارد.
تماشاچی برای پرسپولیس و استقلال همان قدر که روحیهبخش است میتواند اهرم فشار هم محسوب شود. از طرفی مطبوعات فشار دیگری است که به پرسپولیس و استقلال وارد میشود. این دو تیم همیشه مورد توجه رسانهها بودهاند و این باز میتواند در ایجاد بحران نقش داشته باشد. سایپا این فشارها را ندارد. اگرچه خیلیها هنوز صدرنشینی تیم دایی را جدی نگرفتهاند اما من معتقدم آنها برای قهرمان شدن چیزی کم ندارند.
سایپا شبیه یک باشگاه است. باشگاهی که نظم دارد و سازمان دارد. آنها حتی اگر در لیگ امسال به چهارمی هم برسند از احترام و بزرگیشان کم نخواهد شد.
قهرمان یک تیم تهرانی است
پاس شرایط خوبی ندارد. از طرفی مدعیان شهرستانی مثل استقلال اهواز، سپاهان، فولاد و ذوبآهن هم روزهای خوشی را سپری نمیکنند.تکلیف بقیه تیمها هم روشن است. این در حالی است که پرسپولیس و استقلال بیش از هر چیز دیگر به ثبات و پشتوانه اقتصادی نیازمندند.
به عقیده من جاذبههای دو تیم پرطرفدار پایتخت باید یک بار دیگر مورد بازنگری قرار گیرد. در این صورت پرسپولیس و استقلال را بهتر و بیشتر باور میکنیم.
من معتقدم قهرمان لیگ ششم یک تیم تهرانی خواهد بود.