سید جمال بنا به دستور شیخ انصاری عازم هندوستان شد و ضمن آشنایی با علوم جدید سعی کرد تا مردم و خصوصا مسلمانان را علیه استعمار انگلستان بسیج کند اما به‌دلیل سلطه همه‌جانبه انگلیسی‌ها پس از یک سال و نیم آنجا را ترک کرد و عازم عثمانی شد و چون با حسادت علمای درباری آنجا مواجه شد، به مصر مهاجرت کرد.

  سیدجمال‌الدین اسدآبادی در مصر توانست یک نهضت فکری ضد‌استعماری و ضد‌انگلیسی را پایه‌گذاری کند. در پاریس با همکاری محمد عبده اقدام به انتشار روزنامه عروه الوثقی کرد و به پاسخگویی به ارنست‌رنان که مقالاتی علیه اسلام در یکی از روزنامه‌های پاریس، می‌نوشت، پرداخت. وقتی خبر قتل ناصرالدین شاه توسط میرزارضا کرمانی، از شاگردان سیدجمال، به اسلامبول رسید، سلطان عبدالحمید، به هراس افتاد و دستور قتل سید جمال را داد و سرانجام در 9مارس 1897 میلادی او را مسموم کردند و جنازه او را در قبرستان مشایخ اسلامبول به خاک سپردند.

وقوع غزوه غابه

عُیینه بن حِصن که از مشرکان و زورمداران اطراف مدینه بود، در شب چهارم ربیع‏الثانی سال ششم قمری در رأس یک گروه 40نفری از مشرکان به شتران پیامبر(ص) که در مکانی به نام غابه نگهداری و چرا داده می‏شدند، هجوم آورد و پس از کشتن فرزندی از ابوذر و فراری‌دادن سایر ساکنان آن مکان، شتران را غارت کرد. ابوذر، خبر ناگوار تهاجم عیینه‌‌بن‌حِصن را در همان شب به پیامبر(ص) رسانید و پیامبر(ص) در بامداد آن روز برای گوشمالی دادن این گردنکش صحرای عربستان، با تعدادی از یارانش عازم آن ناحیه شد. در این غزوه تعداد 500 یا 700نفر از مسلمانان حضور پیدا کرده و موجب رعب و وحشت دشمن سرکش شدند.

تاجگذاری نادرشاه افشار و آغاز سلطنت افشاریه

پس از آرام شدن اوضاع داخلی ایران که به‌دنبال شورش افغان‏ها و سقوط صفویه در کشور ایجاد شده بود نادر قلی افشار با جنگجویی خود توانست یکی پس از دیگری بر مشکلات فائق آید و اوضاع را کنترل کند. وی در سال 1736میلادی تمامی معتمدان محلی و کشوری را در صحرای مُغان جمع کرد و شرحی از خدمات خود و بی‏کفایتی آخرین شاه صفوی ارائه کرد. سپس نادر از این افراد خواست که درباره سلطنت، تعیین تکلیف کنند و در این میان، حاضرین او را نامزد سلطنت کردند. نادر ابتدا با سیاست کاری سعی کرد از پذیرش سلطنت خودداری کند اما سرانجام پس از یک ماه تامل به شرط اینکه کسی از خاندان صفوی حمایت نکند و تمامی شرکت‌کنندگان باید نسبت به نادر و فرزندان او وفادار باشند، سلطنت را پذیرفت و در نهم مارس 1736میلادی در دشت مغان تاجگذاری کرد.

نخست‌وزیر تروریست

مناخیم ولفوویچ بگین در 16اوت 1913 میلادی در لهستان به دنیا آمد. خانواده او از طرفداران جنبش مسلحانه صهیونیسم برای ایجاد کشوری صهیونیستی بودند. زمانی که آلمانی‌ها به ورشو حمله کردند او مجبور به فرار از آنجا شد. در سال1942 از راه ایران به فلسطین رفت و به گروه تروریستی ایرگون پیوست و 2ماه بعد فرمانده ایرگون شد. در زمان نخست‌وزیری‌اش در نیویورک، کلام خود را اینگونه آغاز کرد: من یک تروریست سابق هستم. در سفری که وی به آمریکا برای دریافت کمک داشت، دانشمندان و یهودیان روشنفکر مانند هانا آرنت و آلبرت اینشتین او را رهبر حزبی مانند نازی و فاشیست خواندند. جالب است که این جنایتکار برنده جایزه صلح نوبل شد. او سرانجام در 9مارس 1992 میلادی هلاک شد.

برچسب‌ها