ارسلان مرشدی: پس از قرارداد 1975 الجزایر بین ایران و عراق، رژیم بعث در اندیشه تولید و تکثیر تسلیحات شیمیایی برآمد. از این‌رو تأسیساتی در بیابان‌های ۷۰کیلومتری بغداد تحت پوشش پروژه ۹۲۲ و با نام شرکت تولید کود شیمیایی ایجاد کرد.

 این کشور با سرمایه‌گذاری‌های کلان و حمایت‌های بی‌دریغ کشورهای غربی توانست اطلاعات و امکانات بسیاری پیرامون تسلیحات شیمیایی، میکروبی و رادیواکتیو به دست آورد. به پشتوانه این حمایت‌ها و هدایت‌ها رژیم بعث عراق توانست وسیع‌ترین حجم و سطح نامتعارف استفاده از تسلیحات شیمیایی را پس از جنگ جهانی اول و در طول جنگ 8ساله با ایران به نام خود ثبت کند.

از این‌رو و با شروع جنگ و تعبیر نافرجام رؤیای اشغال ایران در یک هفته، عراق به فکر استفاده از زرادخانه شیمیایی خود افتاد. نخستین مورد ثبت‌شده به‌کارگیری عراق از تسلیحات شیمیایی در 23‌دی1359 به وقوع پیوست. در این روز و در منطقه هلاله و نی‌خزر در حوالی میمک، عراق از گاز تهوع آور استفاده کرد. اگر چه در ماه‌ها و سال‌های اولیه جنگ، این کشور به‌طور محدود از تسلیحات شیمیایی استفاده کرد، اما پس از در گل‌افتادن ماشین جنگی ارتش بعث پس از پیروزی‌های ایران در عملیات‌های والفجر‌‌ ٢‌، 4، خیبر و بدر استفاده از سلاح‌های شیمیایی تشدید شد. در ‌‌٢ اسفند‌١٣٦٢ عراق برای نخستین بار در تاریخ جنگ‌های دنیا از گاز اعصاب استفاده کرد. این گاز در جنگ اول جهانی هنوز کشف نشده بود و در جنگ جهانی دوم نیز آلمانی‌ها پس از تهیه این گاز از به کارگیری آن خودداری کردند، اما عراق در 3 حمله هوایی در روزهای ‌‌٢٧ و ‌‌29 اسفند ‌‌١٣٦٢ در منطقه جفیر، پاسگاه شهید برزگر و جزیره، از عامل گاز اعصاب استفاده کرد.

در ‌‌٢١ فروردین سال بعد عراق باز هم برای نخستین بار از گاز خفه‌کننده کلر پیکرین استفاده کرد؛ عملیاتی که با بهره‌گیری از بمب‌های قابل پرتاب از هواپیما انجام شد و در نتیجه آن بیش از 500 نفر مجروح شدند. پس از این عملیات‌ها عراق به مقدار و در وسعت زیاد از بمب‌های فسفری و گاز اعصاب و سیانور به همراه سموم میکروبی مانند آنتروتوکسین استافیلوکوک، اسهال و استفراغ شدید و سم کشنده بوتیلیسم که به سرعت باعث مرگ می‌شود، استفاده کرد. ادامه عملیات‌های عراق با استفاده از گازهای خردل موستارد و نیتروژنه، تابون و سارین، ترکیبات سیانوری خفه‌‌کننده، ترکیبات پیچیده و ناشناخته اعصاب و سیانور، VX و BZ علیه شهرها و روستاهای ایران ادامه یافت.

استفاده و به کارگیری بی‌قاعده و پادمان و دیوانه‌وار عراق از تسلیحات شیمیایی تنها محدود به ایران نشد، رژیم بعث حتی به شهروندان این کشور نیز رحم نکرد و یکی از دهشتناک‌ترین موارد استفاده و به کارگیری از تسلیحات شیمیایی را در 25اسفند 1366 در حلبچه عملی ساخت. در این روز و طی عملیاتی موسوم به انفال، حلبچه در سکوت جامعه جهانی شاهد وسیع‌ترین مورد استفاده از تسلیحات شیمیایی پس از جنگ اول جهانی بود که بر اثر آن حداقل 5هزار نفر از مردم کرد را به کام مرگ فرو برد و بیش از 9هزار نفر را نیز مجروح کرد. عملیات انفال سلسله عملیات‌هایی بود که عراق علیه کردهای این کشور انجام داد. انفال به معنای غنایم جنگی و اسم سوره هشتم قرآن مجید است. عملیات انفال نیز شامل 8عملیات از سال1986 تا 1989 بود که مهم‌ترین آن در طول سال1988 رخ داد. رژیم بعث عراق با هدف بر‌هم‌زدن ترکیب جمعیتی کردستان عراق و عربی ساختن آن با عملیات انفال طی نسل کشی مردم غیرنظامی کرد بیش از 4هزار روستا را نابود کرد.

قربانیان این عملیات خشونت بار از مارس1988 تا سپتامبر همان سال به گفته منابع حقوق بشری بین‌المللی بین 50 تا 100هزار نفر و منابع کردی 182هزار نفر و آوراگی بیش از 5میلیون نفر است. علی حسن‌المجید معروف به علی شیمیایی، پسر عموی صدام و عضو وقت شورای فرماندهی انقلابی عراق طراحی و اجرای این حملات را به‌عهده داشت که ۲۵ ژانویه۲۰۱۰ به جرم این کشتارها اعدام شد.

عملیات شیمیایی به حلبچه در 83کیلومتری جنوب شرقی شهر سلیمانیه‌ نیز یکی از این عملیات‌ها بود که براساس گزارش سازمان ملل، این عملیات «پاکسازی نژادی» نامیده شده است. برخی گزارش‌ها نیز آن را با جنایات نازی‌ها در اروپای شرقی مقایسه کرده و بر آن نام هولوکاست کردها نهاده‌اند.

ابعاد فاجعه شیمیایی حلبچه در مقیاسی به وقوع پیوست که به باور بسیاری با فجایع بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی قابل قیاس است. از این‌رو پس از هیروشیما این شهر را می‌توان قربانی جنایت علیه بشریت و نمادی از توحش مدرن یک رژیم فاشیستی دانست.

انتقام شکست

فاجعه شیمیایی حلبچه در شرایطی رخ داد که پیروزی رزمندگان ایرانی در عملیات والفجر 10، آزادسازی بسیاری از مناطق کردنشین از جمله شهر حلبچه را به‌دنبال داشت. پس از ورود نیروهای ایرانی به شهر حلبچه، مردم شهرها و روستاهای اطراف به استقبال از آنان شتافتند. این مسئله چنان برای رژیم بعث غیرقابل باور بود که در یک اقدام غیرانسانی و به قصد انتقام‏‌گیری از این شکست فاحش و دشمنی با مردم کرد، شهر حلبچه و اطراف آن را هدف بمب‏‌های شیمیایی قرارداد.

از این‌رو و در ساعت2 بعدازظهر روز 25 اسفند1366 و در حالی که تنها 2روز از آزادی حلبچه طی عملیات والفجر 10می‌گذشت، 50 فروند میراژ بمب‌افکن و هواپیمای سوپراتاندارد فرانسوی رژیم بعث عراق با حرکت از افق غرب آسمان آبی حلبچه و گردش به سمت جنوب، هر یک، 4 بمب شیمیایی 500کیلویی را بر سر مردم بی‌پناه کرد ریختند. درعرض چند دقیقه ابر زردرنگی بر آسمان حلبچه سایه انداخت و تراژدی جنگی و انسانی بی‌مانندی پس از جنگ جهانی دوم رخ داد که هزاران نفر از مردم بی‌پناه و غیرنظامی کرد را در گام فرشته مرگ فرد برد؛ مرگ مردمان کرد حلبچه مرگی با طعم خردل (ایپریت) و با چاشنی تاول‌زای گاز اعصاب تابون و سارین و بوی مرگ‌آور سیانوژن بود. سطح وسیع و حجم گسترده رژیم بعث عراق در استفاده از تسلیحات شیمیایی علیه مردم کرد و بی‌پناه حلبچه چنان بود که پروفسور اوبن هندریکس، رئیس آزمایشگاه سم‌شناسی بیمارستان گان فلاندر بلژیک گفت که عراق از 3 نوع گاز مختلف علیه حلبچه استفاده کرده است. این گازها شامل گاز خردل (ایپریت)، گازهای اعصاب (تابون، سارین یا سومان)، VX و گاز سیانوژن هستند.

این عوامل شیمیایی توسط کشورهای غربی و با واسطه‌گری فرانس فان آن‌رات هلندی به دست عراق رسیده بود. ابعاد جنایت جنگی رژیم بعث علیه بشریت در حلبچه آنچنان گسترده بود که به‌رغم سکوت رسانه‌ای غرب، موقعیت بین‏المللی عراق و حامیان غربی و عربی وی را بسیار تضعیف کرد. دیپلماسی فعال ایران برای رسانه‌ای ساختن این جنایت، واکنش‌های بسیاری را در عرصه بین‌المللی برانگیخت. انتشار عکس‌های قربانیان حلبچه توسط عکاسان ایرانی به‌دلیل آنکه در لحظه مرگ آنان گرفته شد بسیار تکان‌دهنده بود و بازتاب و تأثیر فراوانی بر افکار عمومی جهانی گذاشت. از میان این همه تصویر عکس عمر خاور، مرد کردی که کودک یک ساله‌‌اش را در آستانه در خانه‌‌اش در آغوش داشت به‌عنوان نماد فاجعه حلبچه شناخته شده است.

با این حال و با تداوم حملات عراق به شهرهای ایران و بی‌توجهی جامعه جهانی و سازمان ملل متحد، فاجعه حلبچه کمتر جایی در رسانه‌ها و افکار عمومی بین‌المللی یافت تا این جنایت نیز در کنار دیگر جنایت‌های رژیم بعث نادیده انگاشته شود. سکوت و انفعال مجامع بین‌المللی در قبال این جنایت تا آنجا ادامه یافت که فاجعه حلبچه در فهرست جنایت‌های جنایتکاران رژیم بعث به‌دلیل رسوایی حامیان غربی‌‌اش قرار نگرفت.

طرح عملیات

بنا به اعترافات و اسناد بسیاری که بعدها از مقامات عراق منتشر شد، شخص صدام حسین دستور حمله شیمیایی به حلبچه را صادر کرده بود. ازاین جمله علی حسن‌المجید معروف به علی شیمیایی است که درباره بمباران حلبچه می‌‌گوید: به ما دستور دادند که نیروهای ایرانی شهر حلبچه را اشغال کردند، من که فرمانده ناصریه بودم گفتم بمباران فایده‌ای ندارد؟ عدنان الدلیمی نیز گفت که حمید شعبان، فرمانده نیروی هوایی گفت که باید حمله شیمیایی انجام دهی و چنین شد که ساعت2 بعدازظهر بمباران شیمیایی حلبچه صورت گرفت.

همچنین سرلشکر وفیق سامرایی، رئیس پیشین استخبارات نظامی عراق در مورد بمباران شیمیایی گفته است که جنایتی که در حلبچه اتفاق افتاد توسط 50فروند جنگنده عراقی صورت گرفت و محموله هر یک از این جنگنده‌ها 4بمب شیمیایی بود. این حمله به دستور صدام صورت گرفت. بمباران حلبچه به‌دلیل ناامیدی و یأسی بود که در صدام به‌وجود آمده بود زیرا در 10 و 11مارس1988 ایرانی‌ها منطقه دربندیخان و حلبچه و مناطق اطراف آن را مورد تهاجم قرار داده و موفقیت‌هایی کسب کرده بودند. در این حملات گروه‌های کرد آنها را همراهی می‌کردند. صدام تیپ و لشکرها را یکی پس از دیگری به مقابله با نیروهای ایران فرستاد تا مانع از پیشروی در عراق شوند، اما هیچ نتیجه‌ای در پی نداشت و خسارات فراوانی به نیروهای عراقی وارد شد. در انتقام از این حمله، صدام دستور داد تا حملات شیمیایی گسترده‌ای را روی حلبچه انجام دهند. نظر استخبارات عراق کاملا متفاوت بود. سازمان سیا به ما اطلاع داد که تعداد محدودی از واحدهای توپخانه ایران از محور شرق شط‌العرب به محور حلبچه در شمال انتقال یافته‌اند. ما با توجه به مسئولیتی که داشتیم صدام را از این امر با خبر ساختیم. بخش عظیمی از واحدهای توپخانه ایران از فاو عقب‌نشینی کردند. تشکیلات ما برای مقابله با حمله ایران در حلبچه آماده شد، اما صدام با چنین فاجعه‌ای موافقت کرد.

سامرایی در ادامه می‌گوید که فرماندهانی که دستور صدام را مبنی بر بمباران شیمیایی حلبچه اجرا کردند، فرماندهان نیروی هوایی سرلشکر حمید شعبان، معاون فرماندهی عملیات، سرلشکر ستاد سالم سلطان‌البصو و فرماندهان دیگر بودند. خلبانان 50 نفر بودند که بیان اسامی آنها مشکل است. این خلبانان کاملا اطلاع داشتند که هواپیماهایشان حاوی بمب‌های شیمیایی هستند. صدام از سلاح‌های شیمیایی در مناطق دیگر عراق در شمال و جنوب این کشور استفاده کرده است. در طول قیام‌های سال1991 از مواد شیمیایی خفیف در کربلا توسط هلی‌کوپتر استفاده کرده است.

بانیان و حامیان جنایات شیمیایی رژیم بعث عراق

عراق در سال1982 با شرکت درای رایخ آلمان غربی قراردادی منعقد کرد و جهت تولید عوامل شیمیایی به خرید مواد شیمیایی از کشورهای هلند، بلژیک، آمریکا و فرانسه اقدام کرد.

عراق در طول این سال‌ها با کمک‌های مالی عربی و فناوری‌های غربی توانسته بود به ساخت و تجهیز مراکز متعدد تولید و تکثیر تسلیحات شیمیایی مبادرت کند. مهم‌ترین مرکز تولید و ذخیره‌‌سازی‌ تسلیحات شیمیایی عراق، تأسیسات المثنی بود که به همراه 9 مرکز دیگر در این زمینه فعالیت می‌کرد. تأسیسات سلمان پاک، الحکم، المنال، الصفا، تاجی، فلوجه شماره یک تا 3 و محمدیه تأسیساتی بودند که در آنها گازهای سمی همچون آنتراکس، توکسین بوتیلیسم، کلستریدیوم پرفرنژنس، میکوتوکسین، رایسین، آفلاتوکسین، خردل، تابون، سارین، VX و پیش ساز گازهای جنگی تولید، تکثیر و نگهداری می‌شد. در این راستا عراق از اواخر سال1365 پروژه تولید بمب رادیولوژیک را با آزمایش روی اکسیدزینکوریوم رادیواکتیو شروع کرد، اما این پروژه به نتیجه‌ای نرسید.

عزت‌الدوری، وزیر کشاورزی و عضو شورای فرماندهی سابق عراق که قرارداد احداث نخستین ‎آزمایشگاه باکتری‌شناسی در عراق را با مؤسسه مریو در پاریس امضا کرد به همراه عدنان خیرالله، صحیف الحداد، رمزی دلول، کارلوس آرکادوین و مارسل داسو مشاور فرانسوی، ژاک شیراک و فرانسوا میتران نخست‌وزیران وقت فرانسه، الکساندر مارشت رئیس وقت سازمان جاسوسی فرانسه و دیگر افرادی از آلمان، بلژیک، هلند و آمریکا بانیان و حامیان جنایات شیمیایی رژیم بعث ازجمله فاجعه حلبچه هستند.
البته در این میان نقش آلمان غربی بیش از همه کشورهای غربی است. این کشور که دارای زرادخانه‌های انباشته شده از تسلیحات شیمیایی باقیمانده از جنگ دوم جهانی بود، رژیم عراق را در این زمینه تجهیز کرد، چنان که تنها در سال1985 بیش از 150شرکت آلمانی در این زمینه در عراق فعالیت داشتند. با این حجم وسیع از همکاری‌ها، از جزیره مجنون تا پیرانشهر، سردشت، مریوان، بانه، سرپل ذهاب، مهران، خرمشهر، شلمچه، نودشه و اشنویه و حلبچه و جای‌جای مرزها و شهرها و روستاها جملگی آزمایشگاه تسلیحات شیمیایی غربی توسط رژیم بعث عراق بود.

سازمان ملل متحد و فاجعه حلبچه

سازمان ملل متحد در طول 8‌سال جنگ ایران و عراق تنها بین سال‌های 1984 تا 1988، 7مورد بازرسی از طرف تیم‌های بازرسی این سازمان انجام داد. از این تعداد 6 تیم از مناطق جنگی و یک تیم از قربانیان تسلیحات شیمیایی در بیمارستان‌های انگلیس، بلژیک و آلمان دیدار کرد. با وجود اسناد و مدارک غیرقابل انکار ایران، اما شورای امنیت به صدور 4 بیانیه و 2 قطعنامه غیرالزام‌آور 612 و 620 در این زمینه اکتفا کرد. بازخوانی و بررسی این بیانیه‌ها و قطعنامه‌ها نیز نشان از عدم‌رعایت بی‌طرفی و جانبداری کشورهای غربی از عراق در جنگ با ایران دارد. به واقع شورای امنیت ضمن اجتناب از محکوم کردن عراق به خاطر جنایات عدیده جنگی و علیه بشریت در استفاده وسیع از تسلیحات شیمیایی، تنها پس از فاجعه سردشت و حلبچه نام این کشور را در قطعنامه ذکر کرد.

بی‌توجهی سازمان ملل به استفاده عراق از سلاح‌های شیمیایی در حالی است که خود مقامات عراقی بارها به کارگیری آنها را مورد تأیید قرار دادند. از جمله طارق عزیز در سال1367 ضمن اعتراف به استفاده از سلاح‌ شیمیایی در جنگ با ایران با اشاره به اتهام‌های وارده به عراق در مورد کاربرد جنگ‌افزارهای شیمیایی، کشورهای اروپایی را که از بغداد انتقاد کرده بودند مورد سرزنش قرار داد و گفت که کشورهای اروپایی خود سلاح‌های شیمیایی در اختیار کشورهای جهان سوم قرار می‌دهند، اما هنگام استفاده از سلاح‌ها برای قربانیان آن اشک تمساح می‌‌ریزند.

حمایت تام و تمام غرب از رژیم عراق چنان شرایطی را فراهم ساخته بود که با وجود اعزام مجروحین شیمیایی ایرانی به بیمارستان‌های اروپایی هیچ‌گاه سخن از جنایات جنگی و علیه بشریت رژیم بعث به میان نیامد.

با این همه رسانه‌ای شدن فاجعه حلبچه و به‌دنبال آن، درخواست ایران از سازمان ملل برای تحقیق پیرامون آن مجمع عمومی سازمان ملل متحد، قطعنامه42/373 را صادر کرد که در بندهای 3، 4، 5، 6 و 7 به صراحت از دبیرکل خواسته شده بود تا در پاسخ به گزارش‌هایی که ممکن است از سوی هر یک از کشورهای عضو درباره نقض پروتکل 1925 ژنو یا استفاده احتمالی از سلاح‌های شیمیایی، میکروبی یا سمی دریافت دارد، بلافاصله کارشناسانی را برای تحقیق اعزام و نتایج را گزارش کند.

همچنین در بیانیه دبیرکل سازمان ملل در 28‌مارس‌1988 خاویر پرزدکوئیار ابراز می‌کند که با تأسف، شواهد بسیاری درخصوص کاربرد سلاح شیمیایی در چند روز گذشته ازطرف نیروهای عراقی در دست دارد که ضایعات فراوانی ازجمله به شهروندان هر دو کشور ایران و عراق وارد شده است.

تولید، تکثیر و کاربرد وسیع رژیم عراق از جنگ افزارهای شیمیایی در شرایطی بود که این کشور جزو 120 کشور امضا‌کننده پروتکل 1925 ژنو و قطعنامهB2161 سازمان ملل متحد درباره ممنوعیت استفاده از سلاح‌های سمی، خفه‌کننده و ترکیبات باکتریولوژی قرار داشت.

بر این اساس هم سازمان ملل هیچ‌گاه هیچ صحبتی درباره عراق به‌عنوان یکی از اعضای ناقض معاهدات تعهدات‌آور آن نکرد.

بازتاب‌های فاجعه حلبچه

اگرچه ابتدا بمباران شیمیایی حلبچه نیز مانند بمباران شیمیایی سردشت با سکوت معنادار غرب همراه شد، اما ابعاد وسیع این فاجعه انسانی سرانجام بازتاب‌های گسترده بین‌المللی را به همراه داشت. در این زمینه بی‌بی‌سی در 6‌فروردین 1367 گزارش داد که یک دکتر بلژیکی و یک دکتر هلندی از سازمان بهداشت بین‌المللی موسوم به پزشکان بدون مرز و یک متخصص مسائل شیمیایی به اتفاق آرا تأیید کردند که در حلبچه و مناطق اطراف آن علیه مردم غیرنظامی از سلاح‌های شیمیایی استفاده شده است.

خبرگزاری فرانسه یک هفته بعد از این اعلام کرد که حلبچه، شهری از کردستان عراق که به تصرف ایران در آمده و طی روزهای 27 و 28 اسفند ماه توسط عراق بمباران شیمیایی شده، منجمد و ساکن در خوابی عمیق فرو رفته است.

روزنامه نیویورک تایمز نیز همین روز نوشت که این عمل از هر جهت و به هر مفهوم یک جنایت جنگی است که با انکارهای سست و رسمی عراق و عذر و بهانه‌های غیررسمی در مورد استفاده از یک سلاح ناجوانمردانه درآمیخته است.

روزنامه گاردین، گزارش جنایت فجیع حلبچه را به همراه تصویری به چاپ رساند و نوشت که هیچ جراحت و خون و اثری از انفجار روی اجساد دیده نمی‌شود. اجساد ده‌ها مرد، زن، کودک و حیوانات دست‌آموز در سطح منازل و خیابان‌های این بخش دورافتاده در کردستان عراق تحت اشغال ایران را پوشانیده‌اند. پوست این اجساد به طرز عجیبی تغییر رنگ داده و چشم‌هایشان باز و خیره، چرک خاکستری رنگی از دهانشان بیرون زده و انگشتان دست آنها به طرز عجیبی کج و کوله است. این طرف مادری بچه‌‌اش را برای آخرین بار در آغوش فشرده و آن طرف پدری خود را سپر نوزادی، از آنچه نمی‌دانستند چیست؟ کرده است.

روی پلاکاردهای قربانیان فاجعه حلبچه نوشته شده است که به کدامین گناه کشته شدند؟
با این حال و با وجود گذشت 23‌سال از این جنایت هنوز یادگارهای شوم فاجعه حلبچه با عارضه‌هایی از قبیل نابینایی، نازایی، سرطان و تولد فرزندان معلول به جای مانده است.

گذشت این همه سال نیز نتوانسته زخم‌ها و تاول‌های مرگبار گازهای شیمیایی شرکت‌های پروی زاگ، کورب و درای رایخ را روی پوست مردمان کرد سردشت، دالاهو، جلیل‌آباد و حلبچه التیام ببخشد تا این شهرها اسنادی زنده از جنایت‌های جنگی رژیم بعث عراق و خیانت علیه بشریت حامیان غربی‌‌اش باشند.

منابع:
1- آرشیو روزنامه اطلاعات
2- پایگاه اطلاع‌رسانی قربانیان سلاح‌های شیمیایی
3- دانشنامه ویکی‌پدیا
4- گزارش بهداری کل سپاه در خصوص پدافند شیمیایی- میکروبی در عملیات بدر و تاریخچه مختصر از استفاده دشمن از این سلاح در جنگ
5- مرکز اسناد انقلاب اسلامی