واقعیت این است که اگر تا همین چند سال قبل سرقتهای مسلحانه و سرقت از بانک بهعنوان مخوفترین و وحشتناکترین جرایم - لااقل از جهت ذهنی - در جامعه و خصوصا در پایتخت شناخته میشدند، اکنون زورگیریهای خشن بهعنوان مهمترین جرایمی که امنیت ذهنی جامعه را بهشدت آشفته کرده است، شناخته میشوند. کمتر کسی است که یا شاهد چنین سرقتهایی نبوده باشد یا آنکه خود یا آشنایانش هدف این سرقتها قرار نگرفته باشند.
اگرچه نباید از نظر دور داشت که پلیس و دستگاه قضایی در حد توان خود با این تبهکاران مبارزه کردهاند اما قبل از آنکه جامعه با شنیدن، دیدن یا خواندن هرروزه اخبار مربوط به این سرقتهای خشن، احساس ناامنی کنند، باید عزمی راسختر و برنامهای وسیعتر برای ریشه کن کردن یا حتی کاهش چنین جرایمی به کار گرفته شود؛ چراکه تنها دستگیرکردن چنین سارقانی و آزادی دوباره آنها نتیجه زیادی در کاهش چنین جرایمی نخواهد داشت و لازم است در کنار برخورد بسیار شدید با عاملان این سرقتها، راه حلهای دیگر هم به کار گرفته شوند.
حضور نیروهای امنیتی در کنار پلیس و دستگاه قضایی
تجربه مبارزه با شرکتهای گلدکوئیستی بیانگر آن بود که هماهنگی بین نهادهای امنیتی، پلیس و دستگاه قضایی میتواند تا حدود زیادی جلوی فعالیت تبهکاران را بگیرد، اکنون نیز زمان آن است که مبارزهای سنگین و نفسگیر علیه زورگیران و کیفقاپهای خشن آغاز شود. زورگیری، خفتگیری، گردنبندقاپی، کیفقاپی و... دملهای چرکینی هستند که جامعه را بهشدت دچار مشکل کردهاند و اگر هر چه زودتر به فکر علاج این دمل نباشیم، همه بدن جامعه را فرامیگیرد. در چنین شرایطی، حضور نهادهای امنیتی در کنار پلیس و دستگاه قضایی و برخورد بسیار شدید با چنین تبهکاران بیرحم و سنگدلی میتواند تا حدود زیادی هزینههای ارتکاب چنین جرایمی را برای مجرمان بالا ببرد و آنها را به این نتیجهگیری برساند که ریسک ارتکاب چنین سرقتهایی به مجازاتی که در انتظارشان است، نمیارزد.
رسانهای کردن احکام قضایی
در سال گذشته چندین مورد کیفقاپی خشن که در جریان آنها، افراد بیگناه توسط سارقان نوجوان و جوان بهشدت مجروح شده یا به قتل رسیدند، در مطبوعات و رسانهها منتشر شده است. متهمان این جرایم که در بیشتر موارد با پیگیریهای اطلاعاتی و تخصصی پلیس آگاهی پایتخت به دام افتادند، چند ویژگی مشابه داشتند؛ اینکه بیشتر آنها جزو نوجوانان یا جوانان کم سن و سالی بودند که برای تفریح یا ارضای حس هیجانجویی خود دست به این سرقتها زده بودند بدون آنکه حدس بزنند که چنین سرقتهایی میتواند چه پایان خونینی داشته باشد و حتی مسیر زندگی طعمههای آنها و خودشان را تغییر دهد.
رسانهایکردن حوادث وحشتناکی که ممکن است در این سرقتها رقم بخورد - از جمله حادثه وحشتناکی که برای دختر جوانی که روز گذشته ماجرایش را نوشتیم- و همین طور احکام سنگینی که عاملان این جرایم بعد از دستگیری با آنها روبهرو میشوند، میتواند هشدارهای لازم را به جوانان و نوجوانانی که ممکن است در ذهن خود طرح چنین سرقتهایی را داشته باشند، برساند و به آنها بگوید که تنها یک لحظه خوشی آنها میتواند چه تاوان سنگینی داشته باشد.