تاریخ انتشار: ۲۰ فروردین ۱۳۹۰ - ۱۰:۴۱

سیدمحمدرضا موسوی: 2ماه پیش وقتی نخستین زمزمه‌های اعتراض‌های خیابانی در لیبی بلند شد، واکنش معمر قذافی رهبر این کشور به این موضوع آن را از حالت جدی خارج کرد و بسیاری فکر می‌کردند انقلاب در لیبی فعلا در حد شوخی است اما طی چند روز دومین شهر بزرگ لیبی یعنی بنغازی به آشوب کشیده شد و بعد از چند هفته این شهر به‌عنوان پایتخت حکومت مخالفان قذافی اعلام شد.

اکنون اعتراض‌های مردمی خیابانی که در تونس و مصر به فرار روسای جمهور منجر شده، در لیبی به یک جنگ تمام‌عیار با حضور دو طرف مسلح و البته دخالت نظامی خارجی تبدیل شده‌است. اما دلیل آنکه اعتراض‌های مردمی و انقلاب در لیبی تا این اندازه با تونس و مصر متفاوت است، چیست؟ این تفاوت ریشه در ساختار قبیله‌ای کشور لیبی دارد.

از همان لحظات آغازین انقلاب در لیبی، بسیاری از کارشناسان مسائل خاورمیانه و شمال آفریقا موفقیت انقلابیون را منوط به یک مسئله می‌دانستند؛ میزان حمایت قبایل از انقلابیون. در واقع وضع سیاسی- اجتماعی لیبی در دهه اول قرن بیست‌ویکم با وضع سیاسی- اجتماعی این کشور در قرون 18، 19 و 20 یک شباهت اساسی دارد و آن این است که لیبی کماکان بافت قبیله‌ای خود را حفظ کرده است. گفته می‌شود که در لیبی بیش از یکصد قبیله وجود دارد که از میان آنها 30 قبیله از نقش اساسی و تعیین‌کننده در معادلات سیاست و قدرت در این کشور برخوردارند.

بسیاری از این قبایل قدمتی به اندازه تاریخ دارند و تاریخ لیبی با نام آنها گره خورده است. امپراتوری عثمانی زمانی که لیبی را به حوزه متصرفات خود افزود، با قبایل سرسختی مواجه شد که حاضر نبودند به سلطان عثمانی خراج پرداخت کنند و دولت عثمانی که آن زمان در اوج قدرت به سر می‌برد، به زحمت از عهده سرکوب آنها برآمد. مدت‌ها بعد وقتی که ایتالیایی‌ها در سال1911 قدم به لیبی گذاشتند، امپراتوری عثمانی به‌دلیل بروز جنگ‌های بالکان نتوانست از قلمرو خود دفاع کند و در نهایت دربار عثمانی دست ایتالیایی‌ها را در لیبی بازگذاشت.

ولی قبایل لیبی 20‌سال به رهبری رجالی مانند عمر مختار و برخی رهبران نهضت سنوسی در برابر ارتش ایتالیا مقاومت کردند به‌گونه‌ای که استعمارگران عملا بر بخش‌های محدودی از لیبی تسلط داشتند و در نهایت هم با قبول تلفات فراوان این کشور را تحت سیطره خود درآوردند. 2دهه بعد لیبی به استقلال رسید و ملک ادریس با حمایت تعدادی از قبایل شرق لیبی به حکومت پرداخت. کودتای افسران چپگرا در سال1979 در صورتی به پیروزی رسید که کودتاچیان از حمایت برخی قبایل مستقر در غرب لیبی بهره‌مند شده بودند. رهبر کودتا سرهنگ معمر قذافی از وابستگان قبیله قذافی بود و دیگر رهبران کودتا به قبایل قدرتمند دیگری وابسته بودند که توانستند با اتکا به پشتوانه قبیله‌ای خود، کودتا را مشروعیت ببخشند.

از آن زمان به این سو قبایل شرقی که حامیان سلطنت بودند، مغضوب قذافی واقع شدند و قبایل غربی در ازای حمایتی که از قذافی به عمل آوردند، از مزایای متعددی برخوردار شدند. هر چند تحولات اخیر لیبی به اقتدار قذافی ضربه چشمگیری وارد کرده ولی دیکتاتور لیبی کماکان از حمایت برخی قبایل قدرتمند لیبی برخوردار است. قبایل حامی قذافی در ازای حمایتی که از حکومت جماهیری به عمل می‌آورند، امتیازات هنگفتی را دریافت می‌کنند و به پست‌های کلیدی در سازمان‌ها و نهادهای کشوری و لشکری دست می‌یابند.

هر‌چند قذافی طی 42‌سال حکومت خود بارها خواست از نقش قبایل در امور لیبی بکاهد و این مسئله را حتی در کتاب سبز خود نیز مد نظر قرار داده بود ولی سیستم دیکتاتوری لیبی به هیچ وجه مجال ظهور به احزاب، نهادهای مدنی و جریان‌های اجتماعی نوین را نداد و بدین ترتیب عرف قبیله‌ای همچنان به حیات خود ادامه داد و طی نیم قرن اخیر هیچ تلاش جدی برای ‌گذار از این وضعیت صورت نگرفت. رشد شهر‌نشینی در لیبی بسیار اندک بود و طبقه متوسط لیبی بر خلاف کشورهای همسایه مانند مصر و تونس بسیار ضعیف جلوه می‌نمود. اینکه انقلاب در مصر و تونس بدون خشونت جدی به پیروزی رسید، ریشه در افزایش شعاع طبقه متوسط و همچنین رشد و گسترش فرهنگ شهر‌نشینی در این جوامع بود؛ نکته‌ای که بسیاری نبود آن را علت به خشونت کشیده شدن انقلاب در لیبی عنوان کرده‌اند.

با شروع خیزش‌های مردمی در جهان عرب، قذافی با درک این مسئله هیأت‌هایی را به ریاست عمر اشکال، رئیس واحد هماهنگ‌کننده ارتباطات کمیته‌های مردمی برای مذاکره با سران قبایل شرقی به این نواحی روانه کرد؛ ماموریتی که ظاهرا با شکست مواجه شد و وعده و وعیدهای سرهنگ نتوانست آنها را از انقلاب منصرف کند.

اینکه انقلاب از شرق لیبی شروع شد اساسا ریشه در این مسئله دارد که قبایل ساکن در این نواحی نیم قرن قبل از حامیان سلطنت ملک ادریس به شمار می‌رفتند و بعد از کودتای‌1969 عملا به حاشیه رانده شدند. از فرقه‌های مهم ناراضی در شمال شرق لیبی می‌توان به سنوسی‌ها اشاره کرد که بازماندگان آنها هم‌اکنون نقشی اساسی در وقایع لیبی ایفا می‌کنند. در کنار سنوسی‌ها چندی قبل شبکه تلویزیونی تازه تأسیس انقلابیون لیبی نام‌های 20 قبیله را به‌عنوان قبایل حامی انقلاب بر‌شمرد که از جمله آنها می‌توان به قبایل الزویه، العبیدی و... اشاره کرد.

قبیله الزویه از قبایل مهم شرق لیبی است که چندی قبل رئیس آن به قذافی هشدار داده بود که درصورت عدم‌تمکین قذافی به درخواست‌های معترضان، چاه‌های نفتی واقع در قلمرو خود را مسدود خواهد کرد. قبیله العبیدی نیز از قبایلی است که اعضای آن این روزها در خط مقدم نبرد با نیروهای قذافی نقش بسزایی را ایفا می‌کنند.

البته با وضعی که هم‌اکنون قذافی در صحنه داخلی و بین‌المللی دارد، احتمال می‌رود که در آینده‌ای نزدیک قبایل مناطق غربی نیز دست از حمایت قذافی بردارند؛ کمااینکه این روند مدتی است که آغاز شده است. قبیله قدرتمند الورفله که تا مدتی پیش‌تر از حامیان قذافی به‌شمار می‌رفت، چندی قبل در یک چرخش موضع رسما حمایت خود را از انقلابیون اعلام کرد. گفته می‌شود که این قبیله صد‌ها هزار جمعیت دارد و هم‌اکنون دست از حمایت قذافی برداشته است.

کشورهای غربی هم با درک این مسئله دریافته‌اند از آنجا که لیبی فاقد احزاب سیاسی، نهادها، تشکل‌ها و انجمن‌های سیاسی - اجتماعی کاراست، قطعا ارکان قدرت را در لیبی بعد از قذافی باید در تعاملات احتمالی میان قبایل جست‌وجو کنند و از هم‌اکنون با برخی قبایل ارتباطات خود را برقرار کرده‌اند.

برچسب‌ها