بارزترین این نشانهها، اظهار تمایل وزیران امور خارجه دوکشور برای دعوت از همتایان خود جهت حضور در مصر و ایران است که با واکنشهای مختلفی در تهران و قاهره روبهرو شد.
غالبترین گفتمان برای روابط ایران و مصر پس از پیروزی انقلاب اسلامی، گفتمانی بود که رهبر معظم انقلاب بیان کردند. با وجود اینکه در دوران اصلاحات، نمایندگی ویژه برای حفاظت از منافع ایران در مصر، تشکیل شده بود و برخی از فعالان دیپلماتیک دولت هشتم برای زدودن غبارهای سیاسی از مسیر تهران به قاهره، اقدام میکردند، ارتباط با نظام سیاسی این کشور جامه عمل به خود نپوشید.
در دولت اول محمود احمدینژاد نیز پالسهای مثبتی برای برقراری ارتباط میان دو کشور ردو بدل شد تا مگر دوباره چراغهای رابطه روشن شود. احمدینژاد زمانی گفته بود که درصورت تمایل دولت مصر، ایران آمادگی دارد ظرف یک روز، سفارتخانه خود را در قاهره راهاندازی کند. آن زمان نیز مقام معظم رهبری، برقراری رابطه با این کشور را به مصلحت ندیدند.
تحلیلگران با گمانهزنیهای فراوان، در آن ایام این مسئله را مطرح کردند که ایران به مصلحت خود نمی داند با رژیمی وارد مبادلات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی شود که دست اتحاد به سوی اشغالگران قدس و آمریکاییها دراز کرده است. آنها می گفتند تهران انتظار دارد رژیم مبارک، ضمن قطع و یا حداقل کاهش مناسبات خود با آمریکا و رژیم صهیونیستی، حقوق فلسطینیان ساکن در سرزمینهای اشغالی را به رسمیت شناخته و از بستن گذرگاه رفح و مرز صحرای سینا، خودداری کند. با این همه، روابط ایران و مصر در روزهای حکومت مبارک، همچنان در بن بست قرار داشت.
زلزله در قاهره، امید در تهران
رژیم دیکتاتوری حسنی مبارک، با خیزش مردم آزادیخواه این کشور و حمایت ارتش از معترضان، ظرف کمتر از 3هفته فروپاشید و ناگهان تمام معادلات در روابط ایران و مصر، دچار تغییر شد. از یک سو، اسلامگرایان وابسته به اخوانالمسلمین به عنوان اصلیترین تشکل سازمان یافته که دارای مشی اسلامی است، به عنوان آلترناتیو قدرتمندی در صحنه داخلی مصر ظاهر شد و کمالالهلباوی، عضو ارشد این حزب در گفتوگو با رسانهها، آرزو کرد رهبری مانند رهبری ایران، قدرت را در مصر به دست بگیرد و از سوی دیگر، موج آرمانخواهی اسلامی در کشورهای همسایه مصر، این امید را در تهران زنده کرد که مردم کشورهای منطقه، راه مشترکی را با آرمانهای اسلامی ایران، آغاز کردهاند. در چنین شرایطی بود که اولین زمزمههای غیررسمی برای تغییر در فصل مشترک همکاری ایران و مصر، شنیده شد. تحلیلگران در سطوح غیررسمی دیپلماتیک به رایزنیهای متعدد پرداختند و کشورهای غربی بهخصوص بریتانیا و آمریکا با تشدید فعالیت خود، مردم مصر و سایر کشورهای عرب را بیم دادند که ایران قصد دخالت در امور داخلی آنها، با زیر نفوذ قرار دادن اسلامخواهان، دارد.
اولین اظهارات رسمی برای رابطه
شاید اولین اظهار نظر رسمی برای برقراری بیشتر روابط بین مصر و ایران را نظامیان مصری بر زبان راندند؛ جایی که مقامات دولت انتقالی این کشور، پس از انتقال حسنی مبارک به شرمالشیخ، به تداوم روابط خود با آمریکا و رژیم صهیونیستی تاکید کردند و گفتند برنامهای برای تغییر در تعهدات بینالمللی این کشور ندارند.
این اظهارات به صورت ضمنی، روی دیگر سکه را مشخص کرد، آنها نمی خواستند زمانی که همه چیز ازجمله اختیارات قانون اساسی و مشروعیت داخلی رژیم خود را در معرض خطر میدیدند، مشروعیت بینالمللی خویش را نیز ببازند.
با این حال، مقامات ایرانی، با حسن نیت نشاندادن نسبت به تغییرات سیاسی در مصر گفتند که حاضرند از وزیر امور خارجه دولت انتقالی مصر در تهران پذیرایی کنند.
پیششرط برای رابطه
واکنش مصریها برای تغییر در سطوح ارتباط دیپلماتیکشان با ایران، جالب توجه بود. آنها ابتدا با دیده تردید به این پیشنهاد نگاه کردند، پس از آن با دودلی نسبت به این دعوتنامه گفتند که پیششرطهایی را برای رابطه قائل هستند؛ مسائلی سمبلیک و نمادین که بیشتر نشان دهنده بحثهای تاریخی است، چیزهایی از قبیل تغییر نام یک خیابان کوچک در تهران که به اسم یکی از افسران مصری که به اعدام انقلابی انورسادات، رئیسجمهور اسبق مصر دست زده بود، خوانده میشد.
مقامات مصری، پیششرطهای جدی دیگری برای این روابط تعیین نکردند زیرا از یک سو، هنوز ساختار سیاسی و حقوق اساسی این کشور مشخص نیست و در حقیقت مصر، در شرایط فعلی، قانون اساسی جدید را برای رفراندوم عرضه نکرده و نمیتواند دولت این کشور، در حیطه قانون نانوشته، چندان جدیت از خود نشان دهد و از سوی دیگر، بازیگران عرصه سیاست مصر، چندان از سهم اسلامگرایان در قدرت آینده، مطمئن نیستند.
تعمیق روابط دیپلماتیک
موضعگیری ایران، مانند گذشته در مقابل این سخنان، تاملبرانگیز بود. احمدینژاد در کنفرانس اخیر مطبوعاتی خود در پاسخ به سوالی که موضع ایران در برابر پیششرط مصریها را کانون توجه خود قرار داده بود، با اظهار عدمتمایل تهران برای پذیرش این پیششرطها، مجددا عنوان کرد که تهران به عنوان دوستی با سایر کشورها از جمله مصر، میل دارد روابط دیپلماتیک خود را تعمیق بخشد.
این موضعگیری جدی، باعث شد طرف مصری با واقعگرایی بیشتری به افق روابط ایران و مصر نگاه کند و حاصلش این بود که مصریها نیز در اقدامی متقابل از مقامات رسمی ایران برای حضور در قاهره دعوت کردند، آن هم بدون پیش شرط.
رژیم صهیونیستی و آمریکا، متغیرهای مخدوشگر
تحلیلگران زیادی معتقدند که روابط تاریخی ایران و مصر، هیچگاه به دلیل متغیرهای درون این کشورها به تیرگی نگراییده است. آنها میگویند سیاستهای مصر در مقابل رژیم اشغالگر قدس، بارها باعثشده که تهران موضعگیریهای این کشور را «نابخردانه» بخواند و از عمق بخشیدن به روابط خود با قاهره خودداری کند.
در این بین، حضور نیروهای نظامی آمریکایی در منطقه، خصوصا در پایگاه های اصلی نظامی ناتو در قبرس و همچنین در خاک مصر، به عنوان یکی از اصلیترین مخدوشگرهای برقراری رابطه این دو کشور کهن شناخته می شود.
آنها پیشبینی میکنند لابیهای رژیمصهیونیستی برای برهم زدن جو دوستانه فعلی بین تهران و قاهره بیکار ننشیند و در اقدامی از پیش مشخص، با زندهکردن اختلافات گذشته ازجمله موضوع فلسطین، تلاش کنند دو طرف در واکنشی احساسی، روابطی را که امید زیادی به بهبود آن وجود دارد، به سردی سوق دهند. با این حال، بسیاری از تحلیلگران دیگر، حضور ناو جنگی ایران در منطقه مدیترانه و همزمان با آن، دعوت از مقامات رسمی کشور مصر برای بازدید از تهران را نشانههای اتخاذ سیاستی هوشمندانه در ایران میدانند که نتیجه آن، تفکر منطقی در طرف مصری خواهد بود؛ تفکری که با درک مختصات آن، میتوان به راحتی این نتیجه را گرفت که آینده استراتژیک منافع ملت مصر، نهتنها دوری از رژیم صهیونیستی و آمریکاست، بلکه نزدیک شدن به متحدان جدید منطقهای مانند ایران، حاشیه امن مناسبی را در اختیار این کشور قرار خواهد داد تا از تکرار فجایعی مانند آنچه در لیبی امروز رخ میدهد، جلوگیری کند. به بیان دیگر، ایران در معادلات بینالملل مصر، اهرم تعادل خوبی برای ناتو و آمریکاست که سعی میکنند حوزه نفوذ خود در کشورهای عرب منطقه را برای چپاول ثروت مردم این کشورها، گسترش دهند.