میگفت خیلی از نویسندگان و شعرا از ریاضی بیزار بودهاند و همیشه در کلاس درس کمترین نمرهشان مربوط به ریاضی، فیزیک، جبر و منطق بوده است. او حتی برای این گفتهاش دلیل و مدرک هم میآورد و به این نکته اشاره میکرد که احساس و منطق ریاضی در دو نیمکرۀ جداگانه هستند و هر کس یک نیمکرهاش قویتر از دیگری است و...
اگر گفتهها و دلیلهای دوستم صد در صد هم درست نباشد، باز هم میتوان با قطعیت گفت که او نابغه بوده است. در واقع دوستم درنهایت میخواست به اینجا برسد که او واقعاً چهرهای استثنایی بوده و خیلی سخت است آدم در این همه رشتۀ متفاوت مثل فلسفه، ستارهشناسی و ریاضی مهارت داشته باشد و آوازهاش به آن سر جهان برسد. حالا این به کنار؛ آنوقت شعرهایی هم بسراید که بعد از هزار سال هنوز پیر و جوان و زن و مرد با آن ارتباط برقرار میکنند و از خواندنش لذت میبرند. به همۀ اینها اضافه کنید شهرتش را در میان غیر ایرانیها و کارهایی که در تکتک این رشتهها کرده. هنوز نفهمیدی درباره چه کسی دارم حرف میزنم؟ خیام خودمان دیگر!
حکیم عمر خیام زادۀ 28 اردیبهشت 427 خورشیدی در نیشابور، ملقب به حجهالحق، حکیم جهان، الشیخ الامام و.... او در 83 سال زندگیاش توانست نامش را به عناوین مختلفی ماندگار کند. در زمینۀ ریاضی توانست راهحلی برای معادلات درجهسوم بیاید و معادلات درجهیک تا سه را طبقهبندی کند. در هندسه توانست نظریاتی درباره اصل پنجم اقلیدس ارائه دهد. در حساب، بسط دوجملهای معروف a + b)n) را کشف کرد و در جبر، مثلث خیام را از خود به یادگار گذاشت. در ستارهشناسی توانست دقیقترین تقویم دنیا را که همین تقویم شمسی خودمان است، اصلاح کند. توجه داشته باشید که خیام این کار را با محاسبات پیچیدۀ نجومی انجام داده است.
خیام در کتابی به تحلیل ریاضی در موسیقی نیز پرداخته و رابطۀ بین فواصل پردهها را توضیح داده است. در ادبیات هم که رباعیات خیام آوازۀ جهانی دارند و به همت «فیتز جرالد» به زبان انگلیسی، و بعد به دیگر زبانهای رایج ترجمه شدهاند.
جالب است بدانید به جز روز 28 اردیبهشت که بزرگداشت خیام است، یکی از چالههای ماه نیز به نام عمرخیام نامیده شدهاست. سیارکی نیز در سال 1980 چنین نامیده شد.