آرش کارآزما: آتش اعتراضات مردمی در پی بیداری ملت‌های مسلمان منطقه دامن حکام دیکتاتور عرب را گرفته است.

 آمریکا و برخی حکام دست‌نشانده آن، ایران را به دخالت در امور داخلی، تشویق مخالفان به شورش و دامن زدن به ناآرامی‌ها متهم می‌کنند. اما به راستی نقش ایران در خیزش عظیم ملت‌های منطقه چیست؟!

دومینوی تحولات منطقه از تونس شروع شد، در مصر و لیبی ادامه یافت و به بحرین و یمن رسید؛ درست در کنار مرز‌های عربستان سعودی! عربستان هم‌اکنون خود را در کانون ناآرامی‌های منطقه می‌بیند و از این حیث به‌شدت احساس ناامنی می‌کند. همین موضوع دولت ملک عبدالله را به صرافت انداخته تا تمام ابزار‌های موجود را در جهت فروکش کردن آتش اعتراضات به کار برد تا شاید از این طریق بتواند به نوعی خود را از تبعات و خطراتی که سلطنت و منافع خود و همپیمانان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای‌‌اش را تهدید کند وارهاند.

بدین ترتیب عربستان که پیش از این با پذیرش پناهندگی بن‌علی، مورد انزجار ملت تونس و دیگر معترضان در کشور‌های منطقه قرار گرفته بود، دومین و مهلک‌ترین اشتباه خود را مرتکب شد و با اعزام رسمی ارتش خود برای سرکوب مردم معترض بحرین، با پای خود به منجلابی وارد شد که لاجرم سرانجام محتوم آن شکست خواهد بود.

آمریکا؛ عروسک گردان آل‌سعود

از همان روزی که دنیا، پیروزی شگفت انگیز‌ترین انقلاب را در استراتژیک‌ترین منطقه دنیا ثبت کرد تا به امروز خاورمیانه به مرکز مناقشه و قدرت‌نمایی آمریکا با ایران تبدیل شده است. از سوی دیگر حکام وهابی عربستان که از قدرت گرفتن شیعیان در ایران چندان راضی به‌نظر نمی‌رسیدند، هرگز آب‌شان با ایران در یک جوی نرفت و منافع خود را در همراهی با سیاست‌های خصمانه آمریکا در قبال ایران یافتند. از همین رو یک روز آشکارا از صدام در جنگ با ایران حمایت کردند و روز دیگر در خفا تلاش کردند تا گروه‌های تروریستی و فرقه‌های مذهبی نوساخته را علیه ایران علم کنند.

از طرف دیگر آمریکا نیز تقویت و تجهیز نظامی عربستان را راهی برای مهار قدرت ایران و مقابله با افزایش نفوذ تهران در منطقه می‌داند و بر همین اساس عربستان سعودی هم‌اکنون مهم‌ترین متحد آمریکا در خلیج‌فارس محسوب می‌شود. از همین روست که قرارداد 60 میلیارد دلاری خرید تسلیحات بین دولت سعودی و ایالات متحده به امضا می‌رسد یا وزیر جنگ این کشور در عرض کمتر از یک ماه دوبار به ریاض سفر می‌کند.

زورآزمایی واشنگتن و ریاض با تهران

اگر چه تهاجم نظامی آمریکا علیه عراق باب تازه‌ای از رویارویی آمریکا و ایران گشود اما اکنون تحولات منطقه، کل خاورمیانه را به صحنه زورآزمایی علنی و منازعات گسترده دو کشور تبدیل کرده است. هشدار‌های مقامات آمریکایی و سران برخی کشور‌های منطقه درخصوص نقش ایران در تحولات منطقه و متهم کردن ایران به دخالت در امور داخلی کشور‌ها نیز از همین منظر قابل بررسی است.

بر همین اساس «رابرت گیتس‌» پس از دیدار با «ملک عبدالله » پادشاه آل سعود در ریاض، بدون اینکه دلیل و مدرکی ارائه کند، مدعی شد ما شواهدی داریم که ایران در تلاش برای بهره‌برداری از اوضاع بحرین است و همچنین مدارکی داریم مبنی بر اینکه ایران در حال گفت‌وگو درباره این است که چه‏کاری می‌تواند برای به راه انداختن مشکلاتی در دیگر نقاط انجام دهد.

آمریکا هم‌اکنون متحدان اصلی خود در منطقه را یکی یکی از دست داده است و در مقابل اعتراضات و خواسته‌های بحق مردم این کشور‌ها - به‌رغم میل باطنی خود - چاره‌ای جز تسلیم ندارد. این موضوع خود گواهی است از کاهش روزافزون قدرت آمریکا در منطقه و البته جهان! به‌گونه‌ای که شاهد بی‌نتیجه ماندن تلاش‌های دیپلماتیک کاخ سفید برای حفظ دولت‌های «بن‌علی» و «مبارک» بودیم و مداخله نظامی در بحرین (به واسطه دولت آل سعود) نیز نتایج امیدوار کننده‌ای در پی نداشته و نتوانسته آتش خشم ملت بحرین را خاموش کند.

اشغال نظامی بحرین با چراغ سبز آمریکا

عربستان در شرایطی نیرو‌های خود را برای سرکوب مردم معترض بحرین بسیج کرده که خود از نظر بسیاری از کارشناسان بین‌المللی مهره بعدی دومینوی تحولات منطقه محسوب می‌شود و نشانه‌های آن را هم‌اکنون نیز می‌توان در اجتماعات اعتراض‌آمیز مردم برخی شهرهای این کشور مشاهده کرد. در واقع حضور نظامی عربستان در بحرین و سرکوب مردم بی‌دفاع و معترض این کشور با دو هدف « هشدار جدی به معترضان داخلی» ونیز «تلاش در جهت تحکیم روابط فی مابین و جلب حمایت‌های بیشتر از جانب آمریکا»،صورت می‌گیرد.

به‌نظر می‌رسد آمریکا نیز که در تحولات تونس و مصر تلاش جدی‌ای از خود برای حفظ همپیمانان خود در منطقه نشان نداده است، این بار به ملک‌عبدالله قول‌های جدی‌ای در جهت حفظ سلطنت وی در مقابل همکاری‌های بیشتر آل‌سعود در راستای حفظ منافع آمریکا در منطقه داده است.

از سوی دیگر واشنگتن به‌عنوان شریک استراتژیک عربستان در منطقه به رغم ظاهر‌سازی‌‌ها و حمایت‌های دروغین خود از معترضان در مصر و لیبی، هنوز در بحرین واکنش مشخصی نشان نداده است اما سفر‌های دنباله‌دار رابرت گیتس به ریاض و سکوت در برابر کشتار بی‌رحمانه معترضین در منامه، نشان از چراغ سبز آنان به آل‌خلیفه و آل سعود برای سرکوب مردم دارد.

ایران؛ نفوذ در قلب ملت‌ها

در مورد تحولات اخیر، کشور‌های منطقه مواضع گوناگونی اتخاذ کرده‌اند. کویت و اردن هر یک منافع خود را در همراهی با محور آمریکایی - عربستانی یافتند و از این‌رو ایران را آماج اتهامات بی‌اساس خود قرار دادند تا شاید از این طریق بتوانند امتیازات بیشتری از آمریکا و عربستان دریافت کنند. از آن سو اما عمان و قطر که دارای روابط نه چندان مطلوبی با عربستان هستند اگرچه گاهی بین دو قطب ایران و دولت سعودی در رفت و برگشت هستند، اما تمایل بیشتری به تهران از خود نشان داده‌اند. بحرین و یمن نیز که در مرکز تحولات اخیر قرار گرفته‌اند از نفوذ ایران در میان شیعیان کشورشان در هراس هستند. با این همه، اکثر کارشناسان بر این باورند که ایران توانسته است از اختلافات میان کشور‌های حاشیه جنوبی خلیج‌فارس و موج بیداری ملت‌های مسلمان منطقه برای کسب حوزه نفوذ بیشتر در منطقه و تضعیف حضور نظامی - سیاسی آمریکا در منطقه بیشترین سود را ببرد.

اما در تحلیل تحولات منطقه خاورمیانه همواره باید موضع دولت‌ها را جدای از موضع ملت‌ها بررسی کرد. به‌گونه‌ای که اگرچه کشور‌ها و سران آنان در مواجهه با نقش ایران در تحولات منطقه مواضع متناقضی در پیش گرفته‌اند اما ملت‌های مسلمان منطقه در دو نکته خرسندی از مواضع اصولی و حمایت‌های بی‌دریغ ایران و انزجار از عربستان مشترکند؛ و این درست همان جایی است که عربستان بازی را به ایران باخته است.

پیروزی ملت بحرین موضوعی نیست که آل سعود از آن احساس خرسندی کنند، چرا که اگر مخالفان در بحرین دولت را در دست بگیرند در واقع بدان معناست که عربستان قدرت خود را در منطقه از دست داده است. بنابراین از هیچ کوششی در جهت جلوگیری از تحقق خواست مردم چشم‌پوشی نخواهند کرد.

اما بی‌تردید موج بیداری ملت‌های مسلمان منطقه آغاز راهی بی‌بازگشت است که سرانجام آن دیر یا زود رهایی ملت‌های ستمدیده منطقه از زیر یوغ حکام دیکتاتور و وابسته خود خواهد بود. نتیجه‌ای که از دو حیث برای ایران مطلوب تلقی می‌شود؛ نخست آنکه نجات و استقلال ملت‌های مسلمان در سرتاسر جهان جزو آرمان‌های همیشگی انقلاب اسلامی ایران از ابتدای پیروزی بوده و دوم افزایش قدرت و نفوذی که برای ایران در منطقه و به تبع آن در جهان حاصل خواهد شد.

برچسب‌ها