سرکوب گسترده و خونین معترضان در خیابانهای پایتخت بحرین به دست نظامیان داخلی و خارجی، نام بحرین را در صدر اخبار جهان قرار داد. خاندان سلطنتی حاکم در بحرین این اعتراضها را محصول دخالت کشورهای خارجی یا اختلافات قومی میان شیعه و سنی اعلام و سعی کرد با توسل به این بهانه اقدامات خشونتآمیز خود را توجیه کند. اما واقعیت تحولات بحرین و ریشه اعتراضهای مردمی که این کشور را ناآرام کردهاست، موضوع دیگری است.
منامه، این نامی است که از 2ماه پیش تاکنون توجه مردم دنیا را به خود جلب کرده! قیام خونین پایتختنشینان بحرین، نام این شهر را در فهرست مهمترین عناوین خبری روزهای اخیر گنجانده است اما در نزدیکی منامه خشمگین، روستاهای کوچک بسیاری هستند که از یاد رفتهاند؛ روستاهایی که از شکوه و ابهت پایتخت بهرهای نبردهاند اما فریاد اعتراض ساکنان آنها نیز بلند است. کرزاخان karzakan یکی از آنهاست: روستایی غمزده و اندوه بار در 20کیلومتری جنوبغربی منامه.
هرچند این روستای کوچک از نظر جغرافیایی فاصله چندانی با منامه ندارد اما انگار یک دنیا از هم دورند. سهم ناچیزی از میلیاردها دلاری که در پایتخت درخشان بحرین هزینه شده است، به کرزاخان رسیده است. در جاده اصلی تنها چند شرکت ساختمانی، یک ایستگاه فروش میوه و سبزی و شماری از ساختمانهای بتونی حزنانگیز به چشم میخورد. تعدادی از شاگرد مدرسهایها سوار بر ماشین در طول این جاده که اوضاع خوبی هم ندارند، در حرکتند و فریاد مرگ بر آل خلیفه سردادهاند.
آنها نیز میخواهند با شمار زیادی از هموطنانشان که خواهان برکناری نخستوزیر و کاهش قدرت آلخلیفه هستند، همراه شوند.
کرزاخان مانند بسیاری از روستاهای بحرین از خدمات اصلی و مهمی مانند شبکه فاضلاب و جمعآوری زباله محروم است. بوی تعفن زبالههای تلنبار شده در کوچهها و پیاده رو خیابانها نشانه این نقص در خدماترسانی عمومی است. سطح بهداشت نیز بسیار پایین است و بیماریهای فراوانی بروز میکند که قربانی اصلی آن کودکان هستند.
علیحسن یکی از ساکنان کرزاخان در اعتراض به این شرایط اسفناک میگوید: این یک کشور دارای نفت است اما به کیفیت خدمات عمومیاش نگاه کنید! چند وقت است که کشورهای اروپایی شبکه فاضلاب دارند؟ آنها نفت هم ندارند.
مشکلات بسیاری که مردم کرزاخان و سایر روستاهای بحرین را رنج میدهد، آنها را راهی منامه کرده است. روستاییان فراوانی برای همراهی با دیگر هموطنان شهرنشین خود به میدان لولو رفتهاند تا کوچههای روستاها خلوت و مغازهها تعطیل شود.
البته حضور در میدان لولو، شروع اعتراض و رویارویی مردم و پلیس نبوده زیرا برخی از این روستاها در سالهای اخیر شاهد درگیریهای خشونت بار دیگری نیز بوده است.
بهطور مثال در ماه فوریه نیروهای امنیتی در کرزاخان در یک جشن عروسی از گاز اشکآور استفاده کردند و یک مرد را به ضرب گلوله کشتند.
حامیان دولت بحرین تلاش میکنند قیام مردم را یک نزاع فرقهای نشان داده و آن را فقط به شیعیان نسبت دهند اما حقیقت چیزی جز این است. برخلاف ادعای مطرح شده در رادیو و تلویزیون دولتی، عده بسیاری از سنییان این کشور نیز در شمار مخالفان و معترضان دولت هستند و در تظاهرات شرکت کردهاند. با توجه به شعارهایی که در تظاهرات شنیده میشود بهتر میتوان این مطلب را درک کرد. شعارهایی مانند ما شیعه و سنی هستیم و این کشور فروشی نیست نشاندهنده وحدت مخالفان شیعه و سنی در بحرین است.
روشن است که این اتفاق برای تحلیلگران غربی چندان خوشایند نیست. آنها نگرانند توفان سرنگونی دولتهای عرب به بحرین نیز برسد و یک حکومت اسلامی متفاوت از آنچه اکنون وجود دارد، در این کشور تشکیل شود. با توجه به نزدیکی بحرین به ایران و تأثیر فراوانی که مردم این کشور به ویژه شیعیان از انقلاب اسلامی ایران گرفتهاند، واهمه غرب از آینده بحرین بیشتر شده است.
نباید از این نکته غافل شد که بزرگ جلوه دادن اختلافات فرقهای در بحرین و تلاش برای ایجاد شکاف میان شیعه و سنی، دستاویزی است برای پنهان کردن شکاف اقتصادی میان مخالفان و موافقان آلخلیفه.
بسیاری از آنهایی که خود را موافق دولت میدانند و به حمایت از آلخلیفه برخاستهاند، نفسشان از جای گرم بلند میشود. این افراد که در شهرهای ثروتمند زندگی میکنند، موفق شدهاند چه در بخش دولتی چه در بخشخصوصی شغلهای مناسب را از آن خود کنند.
شهر ریفا که در مرکز بحرین قرار دارد و بیشتر ساکنانش سنی هستند یکی از این شهرهای مرفه است. پادشاه و نخستوزیر نیز در این شهر زندگی میکنند و عجیب نیست که مردم آن بهعنوان حامیان دولت به قیام مردم اعتراض دارند و از این شکایت دارند که هفتهها اعتراض، برای کشورشان خسارتهای میلیاردی بهدنبال دارد.
طبیعی است مردمی که در ناز و نعمت به سر میبرند فقط به مسائل اقتصادی فکر کنند و نگران آینده خود باشند. رشیدالدوساری، بانکداری است که بدون توجه به خونهای ریخته شده و مشکلات سایر هموطنانش در اعتراض به این قیام میگوید: اقتصادمان بسیار تحت تأثیر قرار گرفته است. مسابقات فرمول یک لغو شد و تقریبا دیگر کسی به هتلها نمیآید. مدرسهها تعطیلاند و مخالفان هر روز خیابانها را مسدود میکنند.
البته همه مانند الدوساری فکر نمیکنند. بحران زندگی مردم بحرین به ویژه مخالفان آن قدر جدی و ریشهای است که حتی در میان حامیان دولت نیز افرادی پیدا میشوند که دردهای آنان را درک کنند. عبدالله یکی از سنیهای بحرینی که شاهد تظاهرات مخالفان بوده مشکل اصلی کشورش را نبودن شغلهای مناسب و درآمد کافی برای تحصیلکردگان شیعه و سنی میداند. عبدلله که در یک شرکت گازدولتی کار میکند به مخالفان حق میدهد و میگوید: آنها مسکن، شغل و درآمد بهتر میخواهند. این درخواست همه بحرینیهاست.
افرادی مانند عبدالله از هموطنانشان انتظار صبر بیشتر دارند و بر این عقیدهاند که باید به دولت فرصت داد به مرور زمان برنامههایش را عملی کند و اقتصاد را شکوفا کرده و سطح زندگی مردم را به حد استاندارد برساند. اما مخالفان دولت به هیچ شکل این عقیده را نمیپذیرند. حسینالامیر یکی از ساکنان کرزاخان در اعتراض به این درخواست میگوید: برای آنها که در ریفا زندگی میکنند گفتن این حرفها آسان است.
حق با اوست. زمانی که از کرزاخان به سمت ریفا حرکت میکنید، کمکم جاده هموار میشود. وقتی به حومه این شهر نزدیک میشوید به منطقهای میرسید که به سبک آمریکایی ساخته شده است. در هر یک از خانههای ویلایی بزرگ این منطقه تنها یک خانواده زندگی میکند، چمنهای بیرون خانهها و کنار خیابان به خوبی نگهداری و مرتب شده، ماشینهای آخرین مدل در خیابانهای سالم و شیک حرکت میکنند و فروشگاههای زنجیرهای فراوانی به چشم میخورد.
طبیعی است که در چنین شرایطی و با توجه به این تفاوتها و تبعیضها، ساکنان روستاهایی نظیر کرزاخان نتوانند روی وعدههای دولت حساب باز کنند. آنها میدانند فرمهای بسیاری که برای تقاضای کار پر کردهاند بدون جواب خواهد ماند. کسی خود را مسئول پاسخگویی به نیازهای آنها نمیداند. آنها حتی این شانس را ندارند که در ارتش خدمت کنند زیرا نظامیان این کشور را نیز خارجیانی از پاکستان، سوریه و اردن تشکیل میدهند.
حسنالامیر در مورد بیکاری و دستمزدهای پایین بحرینیهای مناطق محروم میگوید:
هیچ جا کار گیرمان نمیآید. اگر هم گاهی برای چند ماه کاری دست و پا کنیم بیشتر از 400دلار دستمزد نمیگیریم. او معتقد است پولی که به مردم داده میشود فقط برای این است که صدایشان درنیاید.
الجزیره