اما در این میان معمرقذافی یک استثناست. او از معدود رهبران عربی است که افکار عمومی اطلاع و شناخت کافی درباره شخصیت وی دارند که این هم به خاطر سخنرانیهای طولانی و اظهارنظرات عجیبش بودهاست. اما در مقابل این انقلابیون لیبیایی هستند که در گرماگرم تحولات شتابنده در این کشور، بیش از همه اذهان را بهخود مشغول کردهاند و کسی اطلاعات زیادی درباره آنها ندارد. هویت شورای انتقالی لیبی به عنوان نماینده رسمی انقلابیون و مخالفان قذافی، منبع سلاح های آنان و تعامل یا عدمتعامل القاعده با انقلابیون از جمله محورهایی است که تاکنون چندان به آنها پرداخته نشده است.
شورای انتقالی لیبی پس از تشکیل، شماری از شخصیتهای حقوقی و حقیقی لیبیایی را به عنوان نمایندگان خود در کشورهای مختلف تعیین کرده است. عبدالمنعم الحر، نماینده این شورا در مصر است. او که از مخالفان تبعید شده قذافی است، هماکنون علاوه بر تدریس حقوق بینالملل در دانشگاه قاهره، مسئولیت نمایندگی شورای انتقالی لیبی در قاهره را بهعهده دارد. همشهری در گفتوگویی با عبدالمنعم الحر، نماینده شورای انتقالی لیبی در مصر، پرسشهایی را درباره ماهیت و چگونگی فعالیت مخالفان قذافی مطرح کردهاست.
- سخنگوی دولت قذافی اخیرا اعلام کرد که این دولت آمادگی مذاکره بر سر هرگونه تغییرات و اصلاحات را دارد اما به شرط در قدرت ماندن قذافی. برداشت شما از این موضعگیری چیست؟
طی روزهای گذشته ما 2 پیشنهاد و ابتکار عمل را دریافت کردیم؛ ابتکار عمل نخست متضمن کنارهگیری قذافی از قدرت و آغاز مرحله انتقالی به رهبری سیف الاسلام یا الساعدی پسران قذافی بود. اگر از نقطهنظر حقوقی به این ابتکار عمل بنگریم، باید پرسید الساعدی یا سیفالاسلام چه جایگاه و مشروعیتی دارند و مشروعیت این ابتکار عمل بر چه اساسی بوده و سیفالاسلام و الساعدی چه کسانی هستند تا این مرحله انتقالی را اداره کنند. آیا لیبی کشور پادشاهی است تا سیفالاسلام به عنوان ولیعهد مدیریت این مرحله را به دست گیرد؟
اما از نظر سیاسی باید گفت که سیفالاسلام هیچ فرقی با پدر خویش ندارد و این نظام و رهبران آن یعنی قذافی و پسرانش و جماعتشان، همگی افرادی خونریز هستند و هیچ کدام صلاحیت اداره مرحله انتقالی را ندارند. در این میان، شورای انتقالی لیبی تنها نماینده مشروع لیبیاییهاست و این شورا باید مدیریت مرحله انتقالی را به دست گیرد.
اما درباره ابتکار عمل دوم که مربوط به بقای قذافی در قدرت است، باید گفت که قذافی از 42 سال پیش قدرت را در اختیار دارد. وی مدعی است که رئیسجمهور نیست و حتی یک بار هم گفت که اگر رئیس جمهور بودم استعفای خود را به سویتان پرت میکردم. اما الان میگوید که میخواهم به این رهبری ادامه دهم. باید بگویم که چنین چیزی دیگر امکانپذیر نیست. 13 هزار نفر تاکنون شهید شدهاند و مردم خواسته خود را به وضوح و صراحت اعلام کردهاند و آن هم کنارهگیری قذافی است و نه چیزی غیر از این.
- شما از شهید شدن 13هزارنفر سخن گفتید. در روزهای اخیر غوقه، معاون مصطفی عبدالجلیل رئیس شورای انتقالی لیبی با رد آتشبس، اعلام کرد که رویدادها از حد آتشبس فراتر رفته و دیگر آتشبس فایدهای ندارد. حال چرا آتشبس را برقرار نمیکنید تا شمار بیشتری از شهروندان و معترضان کشته نشوند؟
این انقلاب بهصورت مسالمتآمیز شروع شد و جوانان آن را با دعوت برای تحقق خواستههای مشروع خود یعنی تفکیک سه قوا، ایجاد قانون اساسی برای کشور و نظیر اینها آغاز کردند. نظام قذافی می توانست آنها را پاسخ گوید. لیبی کشوری نفتی است و منابع گازی فراوانی هم دارد و روزانه 130 میلیون دلار درآمد دارد و جمعیت لیبی بیش از 6میلیون نفر نیست. انتظار میرفت که مردم لیبی در رفاه زندگی کنند. این در حالی است که میزان بیکاری در کشور بیش از 30درصد است. در این میان، مسئله زمان مطرح میشود.
هر چه زمان بیشتر شود، شمار شهدا هم بیشتر می شود. قذافی سعی می کند با کش دادن زمان این درگیریها، پیروز این رویاروییها باشد اما شورای انقلابی و انقلابیون در میان دو امر بسیار دشوار قرار گرفتهاند. چرا که قطار انقلاب به راه افتاده است و نمی توان آن را متوقف کرد و همانگونه که رهبر انقلابی ما عمر مختار گفته بود: ما ملتی تسلیم ناپذیریم؛ یا پیروز می شویم یا به شهادت میرسیم.
- مردم لیبی در راستای انقلابهای مردمی عرب، در 17 فوریه انقلابی را علیه معمر قذافی آغاز کردند که خیلی سریع این انقلاب تبدیل به جنگ میان نیروهای وفادار به قذافی و انقلابیون شد. حال این سوال مطرح می شود که انقلابیون و به طور مشخص شورای انتقالی لیبی اسلحه خود را از کجا تأمین میکند؟
درباره منبع تأمین سلاح نمیتوانم به طور دقیق و مشخص صبحت کنم، اما همین اندازه بگویم که از یک سو، برخی از سلاحها را انقلابیون از نیروهای وفادار به قذافی در مناطق شرقی به غنیمت گرفتهاند و از سوی دیگر، برخی پادگانها هم وجود دارد که انقلابیون آنها را در اختیار گرفتهاند. ما همچنان میکوشیم تا سلاحهایی را برای برقراری موازنه قوا در این جنگ به دست آوریم و در عین حال، سلاحهایی را که به ما ارایه میشود، رد نمیکنیم. در واقع ما دست هیچ طرفی را که برای تأمین اسلحه به سویمان دراز می شود، رد نمیکنیم؛ اما به طور مشخص نمیتوانم به شما بگویم که منبع اصلی سلاح مان کجاست.
- با توجه به اینکه شما عضوی از اعضای شورای انقلابی لیبی به شمار میروید، آیا این شورا را ابزاری برای تحقق اهداف غربیها نمی دانید؟
بگذارید به صراحت بگویم که تمامی کمکهایی که به دست شورای انقلابی لیبی میرسد، باید همگان بدانند که این کمکها بر استقلال لیبی تأثیر نمیگذارد و این کمکها و حمایتها از خارج بر اتخاذ تصمیمهای سیاسی تأثیری نمیگذارد. لیبی کشوری دمکراتیک و الگویی برای برخی کشورهای منطقه خواهد بود و تلاش خواهیم کرد که کشوری حامی صلح باشد؛ برخلاف روزگار قذافی که از صلح و آرامش چیزی نمی دانست. برای نمونه باید پرسید که کشتارهای اوگاندا چه ارتباطی به مردم لیبی دارد. یا جنگ در چاد یا مسئله لاکربی چه ارتباطی با مردم لیبی دارد. ما می خواهیم که در کشور خود مستقل و آزاد زندگی کنیم... .
اما این استقلال چگونه محقق میشود؟ زمانی که شما از دریافت کمک از فرانسه، آمریکا و به طور کلی غرب سخن میگویید، بیتردید غربیها از شما انتظار دارند و دستکم موضوع نفت را مطرح میکنند.
هیچ کس منکر این نیست که غربیها به طور کلی به دنبال مصالح خود هستند که این مسئله در لیبی در نفت، گاز و جایگاه استراتژیک لیبی نمود مییابد. و این همان مدیریت روابط بینالملل است چرا که مصالح بر اخلاق ارجحیت دارد. ما اکنون در میانه یک معادله دشوار قرار گرفتهایم. ما پیش از دست به کار شدن غربیها و اعمال منطقه پرواز ممنوع، از برادران عرب و مسلمان خود درخواست کمک کردیم. حتی اکنون باید بپرسم که کشورهای مسلمان در کجای این معادله قرار گرفتهاند.
- اما شما به عنوان شورای انتقالی لیبی پیش از درخواست از کشورهای عربی و مسلمان، آیا به فرانسه نرفتید و از آنها درخواست حمایت نکردید؟
ما درآغاز به فرانسه نرفتیم. ما در مواضع خود صریح بودیم. تصمیم شورای امنیت برای اعمال منطقه پرواز ممنوع بر فراز لیبی، با مقدمات و تصمیم تمهیدی یک سازمان منطقهای یعنی اتحادیه عرب اتخاذ شد و از سوی این اتحادیه مورد حمایت بود. ما از نیروهای مصری و از کشورهای همجوار درخواست کمک برای سرنگونی این نظام کردیم. ما همچنان هرگونه دخالت نظامی زمینی در لیبی را کاملا رد میکنیم زیرا این کار توازن قوا را در لیبی کاملا به هم خواهد زد و درصورت دخالت نظامی زمینی بازی به نفع قذافی و نه انقلابیون خواهد بود.
- آیا تحولات جاری در لیبی را زمینهای برای منازعه پنهان میان انگلوساکسون های آمریکایی و فرانکوفونهای فرانسوی نمیبینید؟
پاسخم به این پرسش بسیار ساده است. همگی می کوشند تا فرصت جاری در لیبی را مغتنم بشمارند. این امر برایمان بسیار آشکار است و سعی میکنیم تا با کمک دانشگاهیان برجسته خود، شکاف میان آمریکا و لیبی از یک سو و شکاف میان لیبی و فرانسه را از سوی دیگر از میان برداریم.
- عقب نشینی آمریکا از عملیات علیه نظام قذافی را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این امر در چارچوب این منازعه پنهان قرارمیگیرد یا اینکه مصلحت، چنین اقتضا کرده است؟
ما نگرانیهایی از آمریکاییها داریم. حتی افراد عادی هم این نگرانی را دارند. این امر بهعلت بمباران لیبی از سوی آمریکاییها در سال 1986 و نیز اعمال محاصره اقتصادی علیه لیبی در دهه90 قرن گذشته میلادی است. ما منکر این نیستم که ملت لیبی نگرانیهایی از آمریکا دارد اما نباید فراموش کنیم که آمریکا هماکنون یک هژمونی است. در عین حال، این نکته هم هست که آمریکا کاملا می داند که این عملیات چه بسا مدتها طول بکشد. دولت اوباما در حال حاضر بهعلت این عملیات نظامی و هزینه های آن با انتقادات فراوانی از سوی دمکراتها و جمهوریخواهان مواجه است. همان طور که میدانیم هر موشکی که شلیک میشود، هزینه آن یک میلیون تا یک میلیون و نیم دلار است و در اولین عملیات نیروهای ائتلاف غربی، 110 موشک شلیک شد و هزینه این موشکها، معادل 112 میلیون دلار است. از این رو، ایالات متحده رهبری را به ائتلاف غربی واگذار کرد تا بدین ترتیب هزینه های مادی آن برای خزانه آمریکا در حال حاضر و بهویژه در بحران مالی کنونی سنگین تر نشود.
- به نظر شما، آیا کاخ سفید به دنبال تقسیم لیبی به دو کشور نیست؟ یک کشور به رهبری قذافی در غرب و یک کشور به رهبری شورای انتقالی در شرق نفتی لیبی؟
من 2روز پیش از لیبی بازگشتم و در درگیریها هم حضور داشتم. زمانی که میگویید قذافی غرب لیبی را رهبری میکند، باید پرسید که چه کسی با او در غرب لیبی مانده است تا حکومت کند؟ به خداوند سوگند که هیچ کسی با او نمانده است. حاکمیت او تنها در محدوده باب العزیزیه و یک پادگان خلاصه شده و گردان 32 در غرب لیبی تنها با او مانده است. حتی قبیله او هم از سرت به سبها حرکت کرده تا از خط حرکت انقلابیون برکنار باشد. لیبی تقسیم نمیشود.
- تحلیلهایی وجود دارد که لیبیاییها هنوز به روزگار امپراتوری عثمانی که در آن لیبی به 2 منطقه برقه، فزان و ... تقسیم شده بود، چشم دارند. آیا این امر درصورت سرنگونی قذافی، نگرانیهایی را برای شما ایجاد نمیکند؟
باید بگویم که اگر لیبی در روزگار عثمانیها به 3منطقه تقسیم شده بود، اکنون قذافی کشور را به 27 منطقه تقسیم کرده است. اما این امر بعد از سرنگونی قذافی نگرانیای برایمان ایجاد نمیکند. خود من از غرب لیبی هستم اما کاملا در کنار شرقیها فعالیت میکنم. شورای انتقالی لیبی در نخستین جلسه خود- به رغم آنکه همگی از شرق لیبی بودند- در بند نخستین اساسنامه شورا تأکید کرد که طرابلس در غرب کشور پایتخت ابدی لیبی خواهد ماند و هیچ عاملی باعث نخواهد شد تا شکافی میان شرق و غرب لیبی حاصل شود.
- درباره موضوع القاعده، آیا مشخصا القاعده در حال حاضر در لیبی فعالیت و حضور دارد و آیا در تعامل با انقلابیون یا نظام قذافی است؟
اساسا این ادعاهای قذافی است که القاعده در لیبی حضور و فعالیت دارد؛ ما به عنوان شورای انتقالی لیبی و انقلابیون لیبیایی از همان ابتدا کوشیدهایم تا هیچ خلأ سیاسی در کشور ایجاد نشود تا امنیت لیبی بعد از سقوط نظام حاکم، متزلزل نشود. اهداف این انقلاب را ترسیم کردهایم و اجازه ورود نفوذیها را ندادهایم و تا جایی که اطلاع دارم تا بدین لحظه القاعده در لیبی حضور ندارد.