مایا شرفی: چهارمین ساخته بلند مهردادفرید در شرایطی روی پرده سینماها آمده که سالن‌های زیادی را در اختیار ندارد.

«زن‌ها شگفت‌انگیزند» مثل «یکی از ما دو‌نفر» و «سه‌درجه تب» فاقد شرایط اکران مطلوب است. فرید از شرایطی که فیلمش در آن قرارگرفته ناراضی است و توزیع نامناسبی که در حوزه تبلیغ و اکران بر این فیلم تحمیل شده را باعث درست دیده نشدنش می‌داند. فرید که پیش از فیلمسازی به عنوان روزنامه‌نگار فعالیت می‌کرد و در سوابق مطبوعاتی‌اش سردبیری مجله «فیلم‌نگار» نیز به چشم می‌خورد، در واقع جزو منتقدانی است که از مطبوعات به سینما آمده‌اند و روی صندلی کارگردانی نشسته‌اند. به عنوان یک منتقد سابق، «آرامش در میان مردگان» ساخته اول او قاعدتا باید همخوانی بیشتری با سلیقه و بینش‌اش داشته باشد، هرچند فرید فیلم‌های بعدی‌اش را نیز که حال‌وهوایی طنزآمیز دارند، قابل دفاع می‌داند؛ فیلمسازی که بدون حمایت و با سرمایه شخصی فیلم می‌سازد و ناچار است به گیشه هم فکر کند ولی به «همخانه»، «از ما بهترون» و همین «زن‌ها شگفت‌انگیزند» نمی‌توان برچسب فیلم گیشه‌ای را الصاق کرد. در مورد «زن‌ها شگفت‌انگیزند» به نظر می‌رسد که فرید از تجربه روزنامه‌نگاری‌اش نیز بهره‌گرفته و یک موضوع روز اجتماعی را دستمایه فیلمی قرارداده که می‌خواهد با روایت داستان، پیامش را به مخاطب منتقل کند؛ مخاطبی که فرید اعتقاد دارد با «زن‌ها شگفت‌انگیزند» ارتباط برقرار کرده است.

  • سابقه کار روزنامه‌نگاری‌چه‌تأثیری در کار فیلمسازی‌تان داشت؟

معمولا مزاحم کارم بوده، از طرفی از نظر حمایت‌های مرسومی که دولت از فیلم‌ها دارد، محروم بوده‌ام و به همین دلیل هم به سمت سینمای مستقل رانده شده‌ام. سینمای مستقل در ایران یعنی سینمایی که بدون کمک و حمایت دولت فیلمسازی می‌کند. البته این واژه در آمریکا تعریف دیگری دارد. سینمای مستقل در آنجا سینمایی است که نمی‌خواهد طبق قواعد هالیوود عمل کند و به شیوه دیگری پیش می‌رود. به‌نظر من در ایران کسی که صددرصد در بخش خصوصی فیلم‌هایش را می‌سازد، مربوط به سینمای مستقل است و همیشه باید به گیشه امید داشته باشد تا بتواند قدم به قدم پیش برود و به آنچه می‌خواهد برسد. همکاران شما خیلی اوقات در نقدهایشان می‌نویسند فرید چطور از آرامش در میان مردگان به زن‌ها شگفت‌انگیزند رسید؟! در حالی که ساختار روایی این دو اثر با هم متفاوت است. در پاسخ‌ این دوستان باید بگویم این سیر، سرنوشت محتوم کسانی است که می‌خواهند مستقل باشند.

کار روزنامه‌نگاری نگرانی‌های دیگری هم برایم به‌وجود آورده است. یک روزنامه‌نگار باید صریح حرف‌هایش را بزند و رک باشد. اما وقتی فیلمسازی می‌کنید نباید آن صراحت و رک‌گویی را داشته باشید زیرا در آن صورت فیلم‌تان را تبدیل به یک یادداشت یا مقاله کرده‌اید. از سوی دیگر آنچه در روزنامه می‌نویسید ماندگار نیست، چراکه مورد استفاده‌اش همان یک روز است و این برخلاف یک اثر سینمایی است که تا سالیان متمادی می‌تواند ماندگار باشد.

  • باتوجه به تجربه کاری قبلی‌تان چه اتفاقی افتاد که سراغ این سوژه رفتید؟

دلیلش ماده 23 لایحه‌ خانواده بود که 2سال پیش به مجلس ارائه شد، با این مضمون که آقایان می‌توانند بدون اجازه همسر اول، همسر دیگری انتخاب کنند. از آنجایی که بجز این یک مورد هیچ لایحه و مصوبه‌ای که تابه‌حال به مجلس ارائه شده خاصیت و ماهیت سینمایی نداشته و ندارد، احساس کردم نمی‌توان به‌راحتی از کنارش گذشت. از طرفی هم این مسئله به‌خصوص در میان گروه‌های حامی بانوان سروصدای زیادی برپا و نگاه‌ها را به سمت خود جلب کرده بود. در کنار این دلایل مسئله دیگری هم برای این انتخاب وجود داشت و آن، دو حس متفاوتی است که همیشه به موازات هم پیش می‌روند؛ مسئله‌ای که آقایان همیشه هوس آن را دارند و خانم‌ها هراسش را. قصد من این بود که واکنش‌های افراد مختلف را نسبت به این قضیه در دل قصه و البته در یک ژانر کمدی بررسی کنم. بر همین اساس هم در قصه 3زن داریم که از 3طبقه مختلف اجتماعی هستند: فرودست، متوسط و متمول و حتی از 3نسل مختلف؛ یکی پا به سن گذاشته، دیگری در دوره جوانی و سی و چند ساله است و آخری هم دختری است حدود 20سال. تصورم بر این بود که با این سه موقعیت می‌شود واکنش‌ها را به‌خوبی بررسی کرد.

  • احساس‌تان به‌عنوان یک هنرمند و کارگردان نسبت به پدیده چندهمسری چیست؟

فکر می‌کنم پدیده چندهمسری متعلق به جوامع سنتی است. مثلا در کشورهای عربی این مسئله پذیرفته شده است، چراکه هنوز سنتی‌اند. ولی در جوامعی که مدرن‌اند یا بین مدرنیته و سنت در گذارند، پذیرندگی نسبت به این موضوع وجود ندارد و می‌تواند دردسرساز باشد. فکر می‌کنم با توجه به این اصل باید این کار کنار گذاشته شود.

  • از نظر شما یک مرد چه‌جذابیتی می‌تواند داشته باشد که 3زن با موقعیت‌های متفاوتی که در فیلم به تصویر کشیده بودید به همسری او درآیند؟

یعنی به‌نظرتان این اتفاق غیرقابل‌قبول است؟

  • منظورم قابل‌قبول بودن یا نبودن نیست. منظورم چگونه بودن مردانی از این دست است. بالاخره وقتی ما یک فیلم را در ژانری تعریف و جهانی را برای آن ترسیم می‌کنیم، قراردادهایی را با تماشاگر می‌گذاریم. مثلا فیلمی که لحن رئال دارد اگر در سکانسی به سمت فانتزی برود، تماشاگر قبول نمی‌کند. ولی وقتی از ابتدا بنا را روی کمدی موقعیت گذاشتیم و قرار شد که اتفاقات کمی اگزجره باشند، می‌توانیم طبق این قرار پیش برویم و تماشاگر هم آن را می‌پذیرد، کما‌اینکه اگر خیلی از رفتارها بنایش رئال بود، قابل‌قبول نبود. مثلا اینکه چرا وقتی 3زن متوجه قضیه می‌شوند در بیمارستان می‌مانند، یا مردهای قصه چرا برخی اوقات احمق به‌نظر می‌رسند؟! مثل همان بچه محلی که می‌پذیرد برای شهادت دادن به کلانتری برود. حال آنکه ممکن است شما به‌عنوان یک مخاطب در شرایط رئال این مرد را نپذیرید.

من فکر می‌کنم شما به‌عنوان یک مخاطب زن واکنش‌تان نسبت به فیلم با یک مخاطب مرد متفاوت است و اگر یک مرد در حال حاضر به جای شما اینجا بود هیچ وقت چنین سؤالی نمی‌پرسید. ممکن است مردان به مرد قصه حق بدهند و زن‌ها کاملا با او مخالف باشند.

  • مسئله دیگری که امروز در فیلم‌ها، سریال‌های تلویزیونی و فیلم شما هم می‌بینیم، اشاعه این تفکر است که زنان جامعه اگر در چنین شرایطی قرار گرفتند آن را بپذیرند و حتی با رقیب خود رابطه‌ای خوب و دوستانه هم برقرار کنند!
منظورتان این است که این یک نقشه از طرف مردان است؟
  • نه، منظورم این است که نحوه برخوردی که در فیلم‌ها از زنان در برابر این قضیه می‌بینیم طوری است که انگار زنان باید به‌راحتی پذیرای این قضیه باشند و به راحتی هم به زندگی‌شان در این شرایط ادامه دهند. از طرفی هم شاید به تصویر کشیدن اینچنینی و به دفعات نشان دادن این مسئله در طول زمان نادرست بودن آن را از بین ببرد، کما اینکه در خیلی از مسائل دیگر شاهد این اتفاق بوده‌ایم.

فکر می‌کنم توطئه‌ای در کار نیست و فقط به صرف جذاب بودن موضوع است که به آن پرداخته می‌شود. یک نویسنده همیشه به‌دنبال سوژه‌ای است که مخاطب را برانگیزد و این هم یک موقعیت قصه‌پردازی جذاب است. اما در مورد شخصیت‌های این قصه، من به عمد آنها را این‌طور تنظیم کرده‌ام که تا زمانی که پای مردی در میان است، ارتباط زنان تخاصمی است و وقتی که به خیال خودشان فکر می‌کنند او مرده با هم به تفاهم می‌رسند و همدیگر را درک می‌کنند. در این میان هم دختر جوانی که آخرین همسر آن مرد است به خاطر زندگی سختی که داشته از ابتدا شرایط را می‌پذیرد و می‌بینیم که در بیمارستان و هرجایی که صحبتی از او می‌شود همچنان به همسرش ابراز علاقه می‌کند.

  • اما در فیلم می‌بینیم که همسر دوم از ابتدا با دو زن دیگر رابطه خوبی دارد و بی‌تفاوت با این قضیه برخورد می‌کند.

بله، زن دوم به‌دلیل اینکه تحصیل کرده است منطقی‌تر به قضایا نگاه می‌کند.

  • بزرگ‌ترین ضعف فیلم‌تان را در چه می‌بینید؟

من مشکل درون فیلمی برای کارم سراغ ندارم و فکر می‌کنم اثر آبرومندی است که در چارچوب خودش خوب ساخته‌شده‌است. مشکلی که فیلم در حال حاضر دارد بحث بی‌حاشیه بودنش است. وقتی خبر اکران عمومی این فیلم منتشر شد خیلی از همکاران شما می‌نوشتند که این فیلم از کجا آمده؟!

زن‌ها شگفت‌انگیزند سیر طبیعی خود را طی کرد تا به مرحله اکران رسید در حالی که فیلم‌های دیگر به خاطر حمایت‌هایی که داشتند توانستند فروش خوبی داشته باشند. البته جدایی نادر از سیمین به خاطر اتفاقاتی که در برلین برایش افتاد و در جریان تحریم شدن یا نشدن فیلم اخراجی‌ها رونق گرفت و توانست فروش خوبی داشته باشد. از 300 سالن نمایش، 100 سالن به فیلم اخراجی‌ها اختصاص یافت و این اتفاق در شرایطی رخ می‌دهد که از 300 سالن، همین 100 سالن هستند که کیفیت خوبی برای اکران دارند.

  • در سال‌های اخیر شاهد حضور منتقدانی چون شما، احمد امینی، اسماعیل میهن‌دوست و... در حوزه فیلمسازی هستیم. در مورد چرایی حضورتان در این عرصه بگویید.

من به‌دلیل اینکه در حوزه روزنامه‌نگاری به بن‌بست رسیدم وارد عرصه فیلمسازی شدم. روزنامه‌نگاری را دوست داشتم و اگر مشکلات پیش آمده نبود برسر همان کار می‌ماندم، اما هنوز نمی‌دانم باید از این اتفاق خوشحال باشم یا نه. من به هردوی این کارها علاقه دارم ولی در اولی دیگر راهی برای ادامه دادن برایم باقی نمانده بود.

  • به‌عنوان کسی که سال‌ها در حوزه نقد فعالیت داشته اگر بخواهید فیلم‌تان را در یک پاراگراف نقد کنید چه می‌نویسید؟

این فیلم صددرصد متعلق به سینمای داستانگو است و از قواعد قصه‌گویی در سینمای کلاسیک استفاده کرده است و نقاط عطف‌ سرجای خودشان قرار گرفته و از استاندارد خوبی در قیاس با فیلم‌های دیگر برخوردارند. ساخت‌وپرداخت‌ها به لحاظ فنی خوب انجام شده است. مثلا صحنه تصادف درست اجرا شده یا 8 دقیقه‌ای که در جاده می‌بینید در استودیو و به شیوه کروماکی فیلمبرداری شده که من آن را در آثار دیگری ندیده‌ام. دیگر اینکه ما در این فیلم از میکاپ‌های دیجیتال استفاده کردیم که در سینمای ایران مرسوم نیست. مانند جنازه‌سوخته‌ای که در پزشکی قانونی می‌بینید. بنابراین فکر می‌کنم در قیاس با استانداردهای موجود در سینمای ایران، نمی‌گویم شاهکار ولی چند قدم جلوتر است. من این ادعا را دارم که کم‌کاری و کم‌فروشی نداشته‌ایم و از ضعف تماشاگر هم سوءاستفاده نکرده‌ایم.